آثار نفوذ در نهضت مشروطه در کلام رهبر انقلاب اسلامی
مقاله ای از حجت الاسلام و المسلمین مرتضی عبداللهی با عنوان «آثار نفوذ در مشروطه در کلام رهبر انقلاب اسلامی» در دومین شماره ماهنامه تخصصی «گرای انقلاب» منتشر شد. این نشریه به همت معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی کشور تولید و عرضه می شود.
مقاله ای از حجت الاسلام و المسلمین مرتضی عبداللهی با عنوان «آثار نفوذ در مشروطه در کلام رهبر انقلاب اسلامی» در دومین شماره ماهنامه تخصصی «گرای انقلاب» منتشر شد. این نشریه به همت معاونت گفتمان سازی و مطالبه گری بسیج دانشجویی کشور تولید و عرضه می شود.
این شماره از مجله را در صفحه مجله گرای انقلاب در پیام رسان بله و اینستا به ادرس @geraa_ir مشاهده نمایید.
برای دریافت فایل پی دی اف اینجا کلیک کنید
متن مقاله چنین است:
آثار نفوذ در نهضت مشروطه در کلام رهبر انقلاب اسلامی
مرتضی عبداللهی
مشروطه به عنوان یک حرکت و اتفاق مهم در تاریخ ایران که جریانها و افراد مختلف از سلایق و تفکرات و دیدگاههای گوناگون را در خود جای داده است، دارای آثار و عبرتهای فراوان است که می توان با مطالعه در آنها، از یک برهه تلخ تاریخ معاصر ایران به بهترین نحو تجربه اندوخت و برای رسیدن به اهداف بلند ملت ایران و علمای مجاهد تلاش کرد.
یکی از جدی ترین علل انحراف و شکست نهضت عدالتخواهی در ایران، نفوذ بیگانگان در آن بود که یادداشت زیر نگاهی اجمالی به آثار نفوذ در مشروطه بر اساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی دارد. نفوذ در لغت به معنای اثر کردن در چیزی و یا داخل شدن در چیزی است[۱] و در اصطلاح علوم اجتماعی و سیاسی به قدرت و فعالیتی گویند که مستقیم و یا غیرمستقیم، منجر به تغییر رفتار و یا گفتار دیگران شود. نفوذ دارای اشکال مختلفی است که استعمارگران، برای انحراف مشروطه، انحاء آن را در ایران به کار بستند و توانستند با اجرای آن در اندیشه و فکر خواص و مردم و ساختارهای سیاسی کشور، مسیر حرکت مردم را منحرف کنند و مشروطه که قرار بود اهرمی برای کنترل سلطنت در ایران و اجرای احکام اسلام باشد به ضد خود یعنی استبداد مطلقه رضاخانی منجر شد. اهم سرفصلهای مربوط به آثار نفوذ در مشروطه که در بیانات مقام معظم رهبری به آن اشاره شده است در ادامه میآید:
اختلاف بین مردم و علما
«آنچه در مشروطه مردم را به میدان آورد، عبارت بود از حضور علمای تراز اوّلی مثل مرحوم شیخ فضلالله نوری، مثل مرحوم سیّدمحمّد طباطبائی، مثل مرحوم سیّدعبدالله بهبهانی؛ اینها علمای بزرگ بودند؛ در تهران و در تبریز علمای بزرگ، در اصفهان علمای بزرگ، در بعضی از شهرهای دیگر هم همینجور، در فارس همینجور، علمای بزرگ جلو افتادند و مردم دنبال اینها آمدند؛ منتها خب انگلیسها اینجا زرنگتر از ما بودند؛ هم بین علما اختلاف ایجاد کردند [هم بین مردم]. در تهران بین آن دو بزرگوار و شهید بزرگوار شیخ فضلالله نوری اختلاف ایجاد کردند.»[۲]
جدا کردن مردم از نهضتها
«در نهضت مشروطیت، انگلیسها با مکر و کلک خودشان، با حیله و خدعهی خودشان، آمدند بر امواج مشروطیت سوار شدند، مردم و رهبران مردمی را کنار زدند؛ مشروطیت سر از قلدری رضاخان درآورد.»[۳]
سلب اعتماد متدینین
«یکی از عواملی که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتی احساس کردند کأنّه کار به سمت بیدینی پیش میرود. جنجال زیاد مطبوعاتی که آن وقت همهی انگیزهی خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینی حمله کنند – البته کسانی که در مشروطیت با اساس دین و مظاهر دینی و اعتقادات دینی و روحانیت و با اینطور چیزها در مجامع به صورت قلمی و شعاری مقابله و اهانت میکردند، عدّهی زیادی نبودند، اما جنجالشان زیاد بود – موجب شد که متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزهی مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتی چنین شد، نهضت شکست میخورد؛ و مشروطیت شکست خورد.»[۴]
حذف ارکان اصلی حرکت مردم
«[انگلیسی ها] فرصتطلبی کردند و تا این حرکت عدالتخواهی مشروطیت را در ایران بهوسیلهی عواملشان از نزدیک حس کردند، خیلی ماهرانه روی این حرکت دست گذاشتند و آن را در اختیار گرفتند. جزو اولین کارهایی هم که کردند، این بود که ارکان اصلیِ جنبهی دیگرِ این حرکت را که جنبهی دینی و ملی باشد، از صحنه حذف کردند»[۵]
ترور رهبران
«شیخ فضلالله نوری که پیشقدمترین عالم برای برقراری مشروطه بود، به اتّهام ضدّیّت با مشروطه به دار کشیده شد! این کاری بود که انگلیسها کردند.»[۶]
بدل زدن به حرکت مردم
«بعد هم با استفاده از هرج و مرجی که در ایران به وجود آمد ـ میتوان احتمال داد که خیلی از این موارد هرج و مرج … با تحریک خود اینها [انگلیسی ها] بوده، که قرائنی هم دارد ـ زمینه را برای یک حکومت استبدادی مطلق، یعنی همان چیزی که مشروطه ضد او آمده بود، فراهم کردند.» [۷]
طرح شعارهای جایگزین
«[در مشروطه از ابتدا] عدالت اسلامی میخواستند؛ در این هیچ تردیدی نیست و این را بارها و بارها گفته بودند. آنچه که مورد درخواست مردم بود این بود، که متنش هم مواد اسلامی و احکام اسلامی و قوانین اسلامی است. انگلیسها همانطور که شما فرمول واقع شدهی خارجیاش را بهروشنی میدانید، آمدند بر این موج فرصتطلبانه مسلط شدند و این را گرفتند و از شاه عبدالعظیم هدایتش کردند به سفارت انگلیس، بعد هم گفتند مشروطه! مشروطه هم از نظر الهامدهندگان معلوم بود که معنایش چیست! کسانی که تحت تأثیر اینها بودند، در درجهی اول روشنفکرهای غربزده بودند که البته قدرتطلبی هم در آنها مؤثر بود؛ یعنی اینطور نبود که ما فرض کنیم روشنفکرهای آن زمان از قبیل همین افرادی که اسم آوردید که تاریخها را نوشتهاند و در انجمنها حضور داشتهاند، صرفاً میخواستهاند نسخهی غربی مشروطیت در ایران تحقق پیدا کند؛ ولو خودِ آنها کنار بمانند؛ نه، بههیچوجه این را نمیخواستند. آنها میخواستند در حکومت باشند؛ کما اینکه برای این کار تلاش هم کردند و کسانی که به اینها ملحق شدند؛ از قبیل تقیزاده و غیر او، میخواستند در حکومت حضور داشته باشند.» [۸]
اعتماد به نسخه غربی
«از اواسط دورهی قاجار نشانههای پیشرفت اروپایی در کشور ما بتدریج شروع کرد ظاهر شدن. روشنفکران ما کسانی بودند که به اروپا میرفتند یا نوشتههای آنها را میخواندند؛ لذا با پیشرفتهای آنها آشنا میشدند و خود را در مقابل آنها ناتوان و حقیر میدیدند. این حرف تکرار شدهیی است از طرف روشنفکرهای صدر مشروطه، که ما فقط و فقط باید دنبال غربیها راه بیفتیم و به هرچه آنها میگویند، در همهی شؤون زندگیمان عمل کنیم؛ این حرفی که از تقیزاده و دیگران نقل شده و واقعیت هم دارد. اینها میگفتند ما باید صددرصد به نسخهی آنها عمل کنیم تا پیش برویم؛ یعنی مجال ابتکار، ابداع، خلاقیت و نگاه بومی به مسائل علمی و صنعتی مطلقا در محاسبهی اینها نمیگنجید.»[۹]
استعمار ایران
«این حرکت انگلیسی که فعال مایشاء در قضیهی مشروطیت و مابعد مشروطیت بودند، در چه دورهای از تاریخ غرب و تاریخ انگلیس واقع میشود؟ از وقتی که غربیها و اروپاییها در اوج نشاط تمدن و پیشرفت علمی و سیاسیاند؛ یعنی یک حرکت پُرنشاط امیدوارِ مهاجمی به همهی دنیا دارند، که شما ببینید دوران استعمار در اینجا به اوج رسیده؛ یعنی همهجا، در واقع همه جای مناطق زرخیزِ عالم، تحت استعمار است و یکی از جاهایی که باید تحت استعمار قرار بگیرد، این منطقهی نفتخیز است. در آن زمان، نقش نفت تازه بهمرور داشت برای غربیها واضح میشد و شاید در آن روز مهمتر از نفت برای آنها مسألهی ایجاد یک حائلی برای هندوستان بود؛ چون هندوستان برای انگلیسها خیلی مهم بود و مناطق ایران و عراق حائلی بودند که نگذارند روستزاری به هندوستان دست پیدا کند. بنابراین، ایران یکی از آماجها و اهداف حتمی انگلیسها بود.»[۱۰]
عقب نگه داشتن ملت ایران
«آنروز دشمن بهطور مشخص دولت انگلیس بود و در دنیا همان نقشی را ایفا میکرد که امروز امریکا ایفا میکند. هدف آنها سلطه، دستاندازی، جهانگشایی، دخالت در امور ملتها برای مکیدن ثروتهای ملی و عقب نگهداشتن ملتهای آسیا و آفریقا و هر جای دیگر بود. در همان قدمهای اول با استفاده از روشهای پیچیده، مشروطه را به غیر آن راهی که ملت برای آن حرکت کرده بود – یعنی راه استقلال و آزادی در زیر سایهی اسلام – منحرف کردند؛ بعضی از رهبران مشروطه را متهم کردند، بعضی را اعدام کردند، بعضی را ترور کردند، بعضی را خانهنشین کردند و با غوغاگری بهوسیلهی ایادی خودشان، فضا را تحت نفوذ گرفتند. ده پانزده سالی هم که گذشت، انگلیسیها بدل فن مشروطه و حرکت عظیم ملت ایران را زدند؛ یعنی رضاخان پهلوی را سرکار آوردند. ملت تجربه نداشت؛ حتّی رهبران هم تجربه نداشتند؛ بنابراین دشمن توانست کار خودش را بکند؛ لذا آغاز این حرکت بزرگ، هشتاد نود سال تأخیر افتاد و در طول این مدت هر کار توانستند، با این ملت مظلوم و با این کشور کردند. پهلویها را سر کار آوردند، برای اینکه سلطهی بیگانه را ـ که مکمل سرنوشت سیاه ملت پس از استبداد داخلی بود ـ بر ملت تحمیل کنند؛ و چون میدانستند ملت با پیشرفتهای دنیا آشناست، برای اینکه اشتهای بسیار صادقانهی ملت به پیشرفت را فروبخوابانند، با ابزارهای زرق و برق تمدن، سر ملت را گرم کردند و حقیقتِ تمدن غربی را ـ که علم و پیشرفت بود ـ از او دریغ کردند و ملت را به ظواهر سرگرم ساختند؛ مثل بچهیی که گرسنه است و ممکن است سراغ غذا برود؛ اما بهجای دادن غذای دارای پروتئین و ویتامین، با پفک نمکی اشتهایش را از بین ببرند تا دیگر میلی پیدا نکند؛ این کار را با ملت کردند.»[۱۱]
————————-
[۱] . فرهنگ معین، واژه نفوذ.
[۲] . دیدار با مردم قم در ۱۹/۱۰/۱۳۹۵ .
[۳] . دیدار عمومی با مردم کرمانشاه در ۲۰/۷/۱۳۹۰٫
[۴] . پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی در ۱۱/۰۵/۱۳۸۰٫
[۵] . دیدار با شورای مرکزی و کمیته های علمی همایش یکصدمین سالگرد مشروطیت در ۹/۲/۱۳۸۵٫
[۶] . دیدار با مردم قم در ۱۹/۱۰/۱۳۹۵ .
[۷] . دیدار با شورای مرکزی و کمیته های علمی همایش یکصدمین سالگرد مشروطیت در ۹/۲/۱۳۸۵٫
[۸] . دیدار با شورای مرکزی و کمیته های علمی همایش یکصدمین سالگرد مشروطیت در ۹/۲/۱۳۸۵٫
[۹] . دیدار جمعی از مهندسان و محققان فنی و صنعتی کشور در ۰۵/۱۲/۱۳۸۳٫
[۱۰] . دیدار با شورای مرکزی و کمیته های علمی همایش یکصدمین سالگرد مشروطیت در ۹/۲/۱۳۸۵٫
[۱۱] . دیدار اعضای اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشآموزان در ۲۴/۱۲/۱۳۸۳٫