شهید یدالله قلی پور؛ فرماندهی عارف
یعقوب توکلی
یدالله قلی پور از فروردین ۱۳۶۰ به مدت یک سال فرماندهی سپاه رشت را به عهده داشت و با وجود داشتن سمت فرماندهی ، در امور نگهبانی ، آب دادن به باغچه ها ، نظافت محوطه؛ به جای نیروهای تحت امر نگهبانی می داد و از واکس زدن کفشهای آنها هم ابایی نداشت.
دکتر یعقوب توکلی
یدالله قلی پور در سال ۱۳۳۱ در محله باقرآباد شهر رشت به دنیا آمد . به گفته مادرش از اوان کودکی فردی قانع و دلسوز بود و به منظور همدردی با اقشار فقیر جامعه از پوشیدن لباسهای نو در ایام عید امتناع می کرد . دوران دبستان و راهنمایی را در مدرسه رودکی رشت به پایان رساند و سپس در رشته بازرگانی در دبیرستان رضا جعفری رشت ادامه تحصیل داد و در سال ۱۳۵۳ موفق به اخذ دیپلم بازرگانی شد .
به گفته عبدالرضا – برادرش – یدالله به کتابهای ادبی و اشعار شعرایی همچون حافظ ، عطار و سعدی علاقه مند بود و به فوتبال نیز علاقه زیادی داشت . در طول دوران تحصیل به منظور کمک به معیشت خانواده در کفاشی و سلمانی کار می کرد . پدر ش در اثر حادثه ای زمینگیر شده بود و پس از شش سال زمینیگری از دنیا رفت . در سال ۱۳۵۴ به عضویت سپاه دانش درآمد و دوران سربازی را در سنندج گذراند . در این دوران توسط دوستانش با افکار و آرمانهای امام خمینی (ره) آشنا شد . این آشنایی او را به صف مبارزین با رژیم پهلوی کشاند . به گفته برادرش در ابتدای پیروزی انقلاب ، یدالله به خانواده های نیازمند و افرادی که شغل خود را در اثر وقوع انقلاب از دست داده بودند کمک می کرد . همچنین در دستگیری عناصر ساواک و استقرار آرامش در شهر و سرکوبی اشرار و عناصر منافقین نقش داشت . قلی پور در ۷ شهریور ۱۳۵۸ به سمت مسئول دفتر فرماندهی سپاه رشت منصوب شد .
با شروع جنگ به همراه برادرش فتح الله در اوایل مهرماه ۱۳۵۹ عازم جبهه شد . در همین سال ، برادرش فتح الله در مأموریتی به شهادت رسید و خود وی نیز از ناحیه ی دهان و فک به شدت مجروح شد . پس از بهبودی نسبی ، مدت کوتاهی در واحد پشتیبانی و تدارکات و پس از آن در اکیپ عملیاتی شهری مشغول بود .
از فروردین ۱۳۶۰ به مدت یک سال فرماندهی سپاه رشت را به عهده داشت . با وجود داشتن سمت فرماندهی ، در امور نگهبانی ، آب دادن به باغچه ها ، نظافت محوطه و حتی تمیز کردن دستشویی ها به کمک دیگران می رفت ؛ به جای نیروهای تحت امر نگهبانی می داد و از واکس زدن کفشهای آنها هم ابایی نداشت . ساعت استراحت او بسیار کم بود و سحرگاهان را به نماز شب و راز و نیاز با خدا می گذراند . هیچگاه بین الطلوعین نمی خوابید و در این امور هیچ توجهی به ظواهر و قضاوتهای اطرافیان نداشت . تکیه کلامش الله اکبر بود و بسیار قرآن تلاوت می کرد . کم حرف می زد و پاسخ سؤالات را مختصر و مفید می داد . نسبت به غیبت کردن و سوءاستفاده از بیت المال بسیار حساس بود . اخلاق و رفتار نیکوی او باعث جذب همگان می شد تا آنجا که نقل است یکی از منافقان که دستگیر شده بود پس از برخورد با قلی پور ،مجذوب رفتار او شد و آرزو کرد که ای کاش می توانسته همیشه با او باشد .
در سال ۱۳۶۰ با همسر برادر شهیدش ، خانم ام البنین افشاری با مهریه یک سفر کربلا و ۵ سکه بهار آزادی ازدواج کرد و سرپرستی برادرزاده اش را که بسیار دوست می داشت ، به عهده گرفت . اولین ثمره ی ازدواج او دختری بود که در سال ۱۳۶۱ به دنیا آمد و او را معصومه نام نهادند .
قلی پور از فروردین سال ۱۳۶۱ به مدت هفت ماه مسئول اکیپ گشت شهری واحد اطلاعات و عملیات و مدتی نیز فرمانده سپاه کوچصفهان و لشت نشاء بود . در همین ایام هدف ترور نافرجام منافقین قرار گرفت . در یکی از روزهای این سال بود که ده نفر از زندانیان رشت را که توسط منافقین به آتش کشیده شده بود از میان آتش نجات داد . در اواخر سال ۱۳۶۱ بار دیگر عازم جبهه شد و به مدت شش ماه معاونت گروهان زرهی لشکر ۲۵ کربلا را به عهده گرفت و در عملیات محرم شرکت کرد .
پس از مدتی در لشکر قدس در گردان زرهی به سمت معاون فرمانده گردان منصوب شد و در این سمت به مدت هفت ماه در مریوان خدمت کرد . سپس در گردان روح الله مسئولیت گروهان ذوالفقار ۲ را پذیرفت و تا اسفند ۱۳۶۲در این سمت بود . در این تاریخ به سمت مسئول اکیپ شهری در واحد اطلاعات و عملیات سپاه گیلان منصوب شد و تا فروردین ۱۳۶۳ این سمت را به عهده داشت . سپس مسئول گروهان عملیاتی جنگل سپاه گیلان شد و تا تیر ماه ۱۳۶۳ در این سمت فعالیّت می کرد . از ۱ تیر ۱۳۶۳ در واحد بسیج در واحد آموزش و سازماندهی سپاه ناحیه ی گیلان فعالیّت خود را ادامه داد که تا ۱۹ شهریور همان سال ادامه داشت . در تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۶۳ به عضویت بسیج درآمد و با عضویت در تیپ نبی اکرم عازم منطقه جنگی شد . در طرح تلفیق نیروهای ارتش و بسیج ، یدالله به همراه یکصدو پنجاه نفر از دوستان خود به پایگاه ارتش در باختران منتقل شد . در این پایگاه از قبول سمت فرماندهی امتناع ورزید و به همراهی گروهی به منطقه عملیاتی دارخوین مأمور شد و در واحد شناسایی به کار پرداخت . پس از جدا شدن از ارتش با حضور در تیپ نبی اکرم به جزیره مجنون منتقل شد و فرماندهی گروهان حمزه از گردان حنین را به عهده گرفت . او در عملیات والفجر ۹ در منطقه غرب کشور در منطقه سلیمانیه شرکت کرد و در همین عملیات به درجه رفیع شهادت رسید .
یدالله قلی پور پس از سی و شش ماه حضور در جبهه و چهل و هفت ماه خدمت در پشت جبهه در سن سی و چهار سالگی به شهادت رسید . بعد از هشت سال که استخوانهایش را به زادگاهش بازگرداند یک قطعه عکس امام خمینی که مشخصات خود را پشت آن نوشته بود و یک جلد قرآن جیبی همراه آن بود . پیکر قلی پور را در گلزار شهدای شهر رشت به خاک سپردند . از او دو فرزند دختر به یادگار مانده است .
.
.
منبع: فرهنگنامه جاودانه های تاریخ، دفتر دوم، زندگینامه فرماندهان شهید استان گیلان، دکتر یعقوب توکلی، شاهد، تهران، ۱۳۸۲، ص۱۵۳-۱۵۹، با تصرف.
عکس های اول و سوم از پایگاه اطّلاع رسانی ۳۰۰ شهید شهرستان شفت.