رضاخان بانی جوکسازی علیه گیلانی ها
بسیاری از محققان بر این اعتقادند که ایجاد اختلاف میان مردم از سیاستهای برنامهریزی شده حکومت پهلوی اول و دوم با هدف تحکیم سلطه بر جامعه بوده است. ترسیم تصویری موهن از شخصیت شمالیها، قزوینیها، ترکها، اصفهانیها و … تبلیغ مستمر بر این گونه اهانتها از طریق ساختن جوک و لطیفه، در فرهنگ ملی و تاریخی مردم ایران جائی نداشته است.
سال ۵۴ ، ۵۵ بود و من[= حجت الاسلام سیدعباس رضوی] در مشهد در محضرآیت الله خامنه ای بودم. آقا فرمودند: «مدتها به این فکر می کردم که چرا این همه جوکهای مستهجن درباره ترکها، رشتیها و خراسانیها ساخته اند و منشأ اینها کجاست. وقتی به تاریخ مراجعه کردم، دیدم آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی، خراسان به رهبری کلنل تقی خان پسیان و رشت و گیلان به رهبری میرزا کوچک خان، علیه استبداد و استعمار، جانانه جنگیده و پوزه آنها را به خاک مالیده اند و آنها که در عرصه های سیاسی راه به جایی نبرده اند، در عرصه های فرهنگی و توسط ایادی داخلی خود، به تخریب مردمان شریف این نواحی پرداخته اند تا مردم را نسبت به آنان بدبین کنند و متأسفانه هنوز هم از این حربه ناجوانمردانه، بهره می برند.» (منبع: «میرزا کوچک خان؛ حوزه های علمیه و روحانیت، در گفت و شنود شاهد یاران با حجت الاسلام سیدعباس رضوی: میرزا با مشروطه خواهان تندرو مخالف بود»، ماهنامه شاهد یاران، آذر ۱۳۸۵، ش۱۳، ویژه نامه سالروز شهادت سردار جنگل میرزا کوچک خان جنگلی، ص۲۷٫)
بسیاری از محققان بر این اعتقادند که ایجاد اختلاف میان مردم از سیاستهای برنامهریزی شده حکومت پهلوی اول و دوم با هدف تحکیم سلطه بر جامعه بوده است. ترسیم تصویری موهن از شخصیت شمالیها، قزوینیها، ترکها، اصفهانیها و … تبلیغ مستمر بر این گونه اهانتها از طریق ساختن جوک و لطیفه، در فرهنگ ملی و تاریخی مردم ایران جائی نداشته است. در این رابطه مطلبی را برگزیدهایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
ساختن جوکهای مستهجن و توهینآمیز درباره شمالیها تاریخچه چندان طولانی نداشته و به دوره رضا شاه بر میگردد. زمانی که رضاشاه در مقام سردار سپه بود و مقدمات به قدرت رسیدن خود را فراهم میکرد جهت بهرهبرداری از احساسات مذهبی مردم در مراسم سینهزنی تاسوعا و عاشورا شرکت میکرد. در این مراسم قزاقها و تعدادی از طرفداران سردار سپه شعار میدادند:
اگر در کربلا قزاق بودی / حسین بییاور و تنها نبودی
مردم گیلان که هنوز خاطره دمکراسی و فضای آزادی را که در منطقه وجود داشت از یاد نبرده بودند، نمیخواستند باقیمانده دستاوردهای مبارزاتشان زیر چکمه قزاقها لگدکوب شود. گیلانیها که تجارب شرکت فعال در جنبش مشروطیت (نیروی اصلی تسخیر تهران به سرکردگی سپهدار اعظم تنکابنی را گیلانیها تشکیل میدادند) و همچنین تلاشهای استقلالطلبانه و آزادیخواهانه شان در جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچک خان و سپس تشکیل اولین دولت جمهوری در گیلان، را پشت سر گذاشته بودند فریب تبلیغات آزادیخواهی و میهنپرستی دروغین قزاقها که عموماً تحت کنترل افسران روسیه تزاری و سپس انگلیسیها بودند را نخورده و در دورهای که همه جای ایران شعار:
اگر در کربلا قزاق بودی/ حسین بییاور و تنها نبودی
سرداده میشد در رشت مردم طی تظاهرات میخواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی/ عبا و کفش، از حسین ربودی
که بعدها این بیت در جریان «کشف حجاب» به شکل زیر هم خوانده میشد:
اگر در کربلا قزاق بود/ حجاب را از سر زینب ربودی
میگویند رضا شاه از آن موقع کینه رشتیها را به دل گرفته و همه جا با توهین از آنها یاد میکرد و زمینه ساز ساختن جوکهای مستهجن، مبتذل و توهینآمیز علیه آنها شد. او که خود شمالی مازندرانی بود هیچ فکر نمیکرد روزی این جوکها یا فحشها متوجه نه تنها رشتیها بلکه همه شمالیها ازجمله مازندرانیها هم خواهد شد. چون اغلب در این جوکها منظور از رشتی تمام اهالی ساکن بین شهرهای آستارا تا گنبد است.
توهین و فحاشی به شمالیها معمولاٌ با دو گونه تهمت صورت میگیرد: اول هرزگی زنان و بیغیرتی مردان شمالی، دوم ترسو بودن شمالیها.
کسانی که جوک علیه شمالیها را انتشار میدهند، آنقدر از نظر فکری ضعیف هستند که شرکت فعال زنان شمالی در فعالیتهای تولیدی، اجتماعی و سیاسی و در نتیجه توقعشان در مشارکت در تصمیمگیریها را هرزگی و سلیطگی تعبیر میکنند.
مرد شمالی عموماً مرد سالار نیست زیرا وی به اهمیت نقش زن هم در امر کار و تولید و هم در فعالیتهای اجتماعی واقف است. بر بستر چنین شرایطی است که زنان بزرگ و نامداری که نامشان در تاریخ ایران ثبت شده است از شمالی ایران برخاستند. زنانی چون سیده ملک خاتون دیلمی و یا بیبیخانم استرآبادی که حدود بیش از صد سال پیش، در آن دورهای که زنان از کمترین حقوق اجتماعی محروم بودند، مانیفست دفاع از حقوق زنان، کتاب معایب الرجال را مینویسد و اولین مدرسه زنان را در خانه خودش دایر میکند.
یا روشنک نوعدوست از زنان فعال دوران مشروطیت که پیش از انقلاب مشروطه مدرسه ۳ کلاسهای را در شهر رشت برای بانوان باز میگشاید و اولین انجمن زنان به نام پیک سعادت نسوان را تشکیل داده و اولین نشریه ویژه زنان یعنی ماهنامه پیک سعادت نسوان را منتشر میکند. و برای اولین بار در ایران در سال ۱۳۰۱، روز ۸ مارس را بعنوان روز جهانی زنان در انزلی جشن میگیرد.
اما درباره ترسو بودن شمالیها. همانطور که اشاره کردیم توهین و فحاشی به شمالیها در قالب جوک سابقه چندانی نداشته و از اواخر دوره رضا شاه شروع شد. این در حالی است که تمام مشاهیر و بزرگانی که درباره شمالیها نوشتهاند، چه ایرانی و چه خارجی، در وصف دلیری و شجاعت مردم گیلان و مازندران میباشد. افرادی چون فردوسی بزرگ، فخرالدین اسعد گرگانی، خاقانی شیروانی، ناصر خسرو، حافظ ابرو، کسروی، صادق هدایت، سیریل الگود، پطروشفسکی، ابن الفقیه، برنارد لوئیس و ارنولد توینبی هر کدام مطالبی درباره شمالیها نوشتند.
برای آشنایی با سرگذشت دلیری شمالیها علاقمندان را به سرگذشت مازیار، ماکان کاکی، مردآویج، اسپهبدان مازندران دیلمیان آل زیار و آل بویه که در تارنمای شمالیها موجود است رجوع میدهیم.
استقلال جویی، سرکشی و دلیری گیلانیان در دوره اشغال ایران در زمان سلوکیان در داستانویس و رامین که در اصل به زبان پهلوی بوده و فخرالدین گرگانی به فارسی برگردانده بسیار زیبا توصیف شده است، دورهای که از تمام مناطق ایران به اصطلاح امروزی «ازاله بکارت» شده بود، گیلان همچنان بخاطر شجاعت مردمانش در برابر کسانی که قصد تجاوز به او را داشتند دوشیزهای باکره ماند و آرزوی وصال وی را بسیاری از جهانخواران و متجاوزان به گور بردند.
کلام آخر اینکه مگر مدعی نیستیم که ملت خوش ذوق و با استعدادی هستیم؟ چگونه است که از پس ساختن جوکی که عاری از توهین و فحاشی بوده و در عین حال به همان اندازه جالب و مفرخ باشد بر نمیآییم؟ وگرنه جوک و طنز به خودی خود چیز بدی نیست و کسی هم بدان معترض نیست. اما مغز بیمار و علیل بعضیها، شاید هم برای رد گم کردن دیگران از ناتوانیهای احتمالی خود و یا ارضای تمایلات حیوانی و امیال بیمارگونه خود توهین دیگران را علاج کار میبینند. درتاریخ عضدی آمده است که آغامحمدخان قاجار که خواجه بود ۱۷ زن در حرامسرای خود داشت و چون قادر به کامگیری نبود با مشت و لگد و شلاق به جان آنها میافتاد. باری اگر احترام متقابل بین انسانها وجود نداشته باشد از یاری و مساعدت متقابل در روزهای سخت و بدبختی هم خبری نخواهد بود و این همان چیزی است که دشمنان مردم و مرز و بوم ما بیشترین بهره را از آن خواهند برد.
منبع : مجله الکترونیکی تاریخ معاصر دوران، شماره ۱۳ – فروردینماه ۱۳۸۶