دار السلام خونین شهر
مرتضی عبدالهی چه شد که نظر خاص الهی در برهه ای از زمان چنین تعلق گرفت که حاصل رشادتهای بی بدیل و زحمات جان فرسای رزمندگان الهی ، تجلی گاه عزت الهی شد. کدام عمل بندکان خدا وعمل کدامین بمدگان خوب خدا بود که توانست ظرف ظهور قدرت لایزال الهی باشد.مگر در آن دار […]
مرتضی عبدالهی
چه شد که نظر خاص الهی در برهه ای از زمان چنین تعلق گرفت که حاصل رشادتهای بی بدیل و زحمات جان فرسای رزمندگان الهی ، تجلی گاه عزت الهی شد.
کدام عمل بندکان خدا وعمل کدامین بمدگان خوب خدا بود که توانست ظرف ظهور قدرت لایزال الهی باشد.مگر در آن دار السلام آزادگان چه گذشت که پیر بسیجی دلها در رثایش گفت :«خرمشهر را خدا آزاد کرد »
قلب سلیم فرماندهان وبسیجیان خالص و مخلص خدا چنان می تپید که سلام ویژه الهی بر آنان نازل می شد و آتش و زخم روزهای فداکاری را به جان می خریدندو سم یاقع را برای خود شهد شفابخش می نمودند، چنانکه در قرآن است «یا نارُ کونی برداً وسلاما علی ابراهیم[1] »
و خداوند نیز به همگان تحیت داد که مهمترین تحیت خدامند بر بندگان سالک شاهد همانا ـ در قلب سوره یاسین که خود بمنزله قلب قرآن کریم است ـ چنین آمد «سلامٌ قولاً من ربٍ رحیم [2] »
چنانکه مومنان نیز در میعاد لقای پروردگارشان بهترین تحیتی که مشاهده می کنند، همانا سلام است «و تحیّتهم یوم یلقونه سلامٌ و اَعَدّ لهم اجراً کریماً [3] »
و بدین سبب پایان کار صاحب دلان سالم قلب و نتیجه سیر صاحب نظران سالم دل، وعاقبت حرکت صاحب بصران سالم روح همانا ورود به دارالسلام است که خداوند منان ، داعی و هادی و میزبان آن است «و اللهُ یدعو الی دار السلام [4] »
[1] ـ انبیاء/69
[2] ـ قیام و انقلاب مهدی (عج) – مقاله شهید – ص 66
[3] ـ قیام و انقلاب مهدی (عج) – مقاله شهید – ص 66
[4] ـ قیام و انقلاب مهدی (عج) – مقاله شهید – ص 66