یادداشت استاد محمود لطفی نیا قاری برجسته کشورمان شهید کریمی برای هدایت منافقین، اوقات زیادی را در زندان سپری می کرد
دریکی ازدادگاههای انقلاب درچالوس برای محاکمه برخی ازعناصر منافقین به عنوان شاهد خود حضور داشتم وبه عینه دیدم ، با اینکه ایشان دادستان بودند ونه قاضی! با ایراد خطبه و یادآوری احادیث معصومین، چنان متذکر خطرات شهادت دروغ وخطا شده و شهادت عینی موارد مطروحه توسط شاهد را یادآوری کردند که لرزه براندام انسان می انداخت!
اشاره: به تازگی همزمان با سالروز شهادت شهید ابوالحسن کریمی سردار حزب الله گیلان، در فضای مجازی و در شبکه های اجتماعی یک نفر به نام «حجت الله جوادپور» شروع به حمله به شهید کریمی کرده و شبهاتی را علیه این شهید بزرگوار مطرح کرده است. او زمانی در سپاه عضویت داشته و از علاقمندان شهید کریمی بوده ولی امروز دچار انحطاط شده و از اعضای فعال ستاد حسن روحانی در انتخاب گذشته در گیلان بود.
روحانی فاضل آقای محمدجواد کریمی برادر شهید کریمی، سلسله یادداشت هایی را در پاسخ به آن فرد، منتشر کرده و نیز از سایر دوستان و علاقمندان قدیمی شهید درخواست کرده است که خودشان به صحنه بیایند و با نوشتن یک یادداشت ساده در فضای مجازی، به این شخص و ادعاهایی که کرده پاسخ بدهند. دوستان قدیمی شهید جوابیه ها و نامه هایی را در پاسخ به آن فرد داده اند.
استاد محمود لطفی نیا قاری برجسته کشورمان و داور ممتاز بین المللی مسابقات قرآن، که افتخارات گیلان نیز هست و نیازی به معرفی ندارد، از جمله حلقه دوستان شهید کریمی بود که شاهد خیلی از فعالیت های شهید در عرصه های مختلف بوده است. ایشان طی یک یادداشت که خطاب که به برادر شهید نوشتند، به نکات جالبی از اوصاف و حالات شهید کریمی اشاره کرده و یک خاطره از برخورد باعطوفت شهید با افراد خاطی و حتی عضو منافقین را ذکر کرده است که برای اولین بار منتشر می شود. یادداشت استاد لطفی نیا به این شرح است:
×××
سلام علیکم برادر بزرگوار و ارجمندم جناب حاج محمدجواد کریمی عزیز
مطمئنا حضرتعالی وهمه اعضای خانواده مکرم کریمی به مراتب ارادت این حقیربه شهید والامقام شهیدمظلوم حاج شیخ ابوالحسن کریمی و شخص حضرتعالی که حق معلمى بربنده دارید و سایر اعضاى خانواده محترمتان اذعان مى فرمایید. واینجانب به این ارادت افتخارمی کنم.
درارتباط با مطالب مندرج در قلم آن دوست گرامی که متاسفانه موجبات کدورت خاطر همه ارادتمندان به ساحت مقدس شهدا خاصه شهیدکریمی عزیزرافراهم نموده
بشخصه بیش ازآنکه ناراحت تشویش اذهان عمومی نسبت به تاریخ نورانی حیات انقلابی آن شهیدعزیزباشم ناراحت شخصی هستم که اینگونه بی رحمانه خود رادچار آتش عذاب وغضب الهی می کند. وگرنه تاریخ زندگی سهید کریمی درهمه شئون فردی اجتماعی سیاسی فرهنگی اقتصادی پیش وپس ازانقلاب اسلامی سرشار ازنقطه های نورانی ودرخشان است وشواهد عینی وزنده آن درسراسراستان وکشورهنوزدرقید حیاتند و اقرار به آن تاریخ درخشان دارند که نباید حرکتهای مرموزانه ایادی شیطان درهرلباسی، اندک کدورتی برخاطرمبارکتان بنشاند.که قول خداونددرقرآن کریم رابیاد می آورد:
یریدون لیطفئوانورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون.صف/۸
کسانی که درصدد انجام دستورات الهی نباشند ودر پیروی ازهوای نفس خود افسارگسیخته همه مرزهای اخلاق انسانی رابدرند. به کجا ره خواهند برد؟
چه عاقبتی را برای دنیا وآخرتشان ترسیم کرده اند؟ نخوانده اند درقرآن:
یاایهاالذین آمنوا اتقواالله ولتنظرنفس ماقدمت لغد… حشر/۱۸
نخوانده اند: ولاتکونواکالذین انسیهم انفسهم… حشر/۱۹
مسلمانی فلسفه نمی خواهد.
شیعه علی و آلش بودن فلسفه نمی خواهد.
عقل میخواهد عقلی که قرآن میگوید:
افلایتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها… محمد/۲۴
درمحضرخدا حاضرشدن قلب سلیم می خواهد. یوم لاینفع مال ولابنون. الامن اتی الله بقلب سلیم. شعراء/٨٨و٨٩
نه قلبى که بانیش قلم ارزشها رازیر سؤال ببرد.
مگر نه اینکه قلم باید فکرواندیشه ی انسانها را درقالب ادب نشردهد.
آیا نخوانده اند: والقلم ومایسطرون… قلم/۱
نمی گویند چراخداوند به قلم قسم می خورد؟!
اشکال ازکجاست؟
جزاز محاسبات اشتباه نفس ضعیف است که تفلسف کرده ومجهولاتش را معلومات جلوه می دهد؟
نگارنده ، به عنوان کوچکترین ارادتمندان شهید، درمحضرحق تعالی شهادت میدهم به دینداریش ، به شجاعتش دردفاع مخلصانه ازحریم دین و دیانت ودینداران.دردفاع ازانقلاب وآرمانها واهداف آن.دردفاع ازمحرومین ومستضعفین وستمدیدگان.
درمقاومت وایستادگی صادقانه اش دربرابر نمادهای زر وزور وتزویر.
دراعتقادخالصانه اش به عمود انقلاب یعنی ولایت فقیه وتبعیت ازآن.
من ازنزدیک تهجدش را دیده ام.
مهربانیش رادیده ام. مواساتش را بابرادران دینی دیده ام.
ادب وتواضعش را دربرابرکوچک وبزرگ دیده ام.
قاطعیتش رادراجرای فرامین و احکام الهی دیده ام.
دلسوزیش را نسبت به خطاکاران وغافلان دیده ام.
تدبیرش در امور اجرائى حوزه کاریش را دیده ام. ساده زیستى اش رادیده ام.
خاطره…
دریکی ازدادگاههای انقلاب درچالوس برای محاکمه برخی ازعناصر منافقین به عنوان شاهد خود حضور داشتم وبه عینه دیدم ، با اینکه ایشان دادستان بودند ونه قاضی! با ایراد خطبه و یادآوری احادیث معصومین، چنان متذکر خطرات شهادت دروغ وخطا شده و شهادت عینی موارد مطروحه توسط شاهد را یادآوری کردند که لرزه براندام انسان می انداخت!
اوکه به زندانیان سرکشی کرده و برای هدایت منافقین وسایر زندانیان اوقات زیادی سپری میکرد تا آنهارا ازعاقبت سوئی که درپیش دارند، انذاردهد.. ، اینچنین شخصی بی حساب وکتاب وبی رحمانه حکم میکرد؟!!!
باید از آن دوست گرامی پرسید،
فأین تذهبون؟
چرا دچار خودفراموشی شده اید؟
چرا به جان ارزشها و فضیلتهای انقلاب که خودزمانی باآنهازندگی کرده اید، افتاده اید؟
به چه چیزی میخواهید برسید؟!
چه چیزی را میخواهید ثابت کنید؟!
وتاکنون چه بدست آورده اید؟!
می دانید وبدانید،
عزت ومحبوبیتی را که خداوند دردل مردم بیاندازد، هیچ عاملی نمی تواند آنرا زایل کند. که اوست که تعزمن تشاء وتذل من تشاء ….
که حق درقرآن فرمود:
و لله العزه ولرسوله وللمؤمنین ولکن المنافقین لایعلمون.سوره منافقین/٨
آری بقول شهید عزیزمان
بایدارزشهابمانندومابرویم
که انالله واناالیه راجعون.
ارادتمند
میلاد سرداران عشق و وفا و بندگی، حسین و عباس و علی علیهم السلام
برعاشقان راهشان خاصه شما برادر بزرگوارم مبارک باد.
محمود لطفى نیا ٩٧/١/٣١
