مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
پنج شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳ - Thursday 18 Apr 2024
محتوا
شرح حال آیت اللّه سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی

شرح حال آیت اللّه سیدمحمدحسن مرتضوی لنگرودی

محمدتقی ادهم نژاد
آیت الله لنگرودی بیش از ۲۰ سال هم بحث آیت الله جوادی آملی در درس های حوزه بود. وی سال های طولانی با برخی فرهیختگان حوزه از جمله: هاشم تقدیری سبزواری، جلال طاهر شمس گلپایگانی، ابراهیم امینی نجف آبادی، فاضل کرمی زنجانی، اسماعیل سائینی زنجانی هم بحث بود …

چهارشنبه 12 می 2021 - 03:27

محمدتقی ادهم نژاد

 

 

مقدمه

خاندان آیت الله لنگرودی نزد مردم متدین، به ویژه طلاب و روحانیان حوزه های علمیه، از نظر تربیت و پرورش شخصیت های ممتاز علمی و معنوی، مشهور است. مرحوم آیت الله العظمی حاج سید مرتضی حسینی لنگرودی،[۱] ملقب به حاج مجتهد (متوفای ۱۳۸۳ق.) از فقیهان نامدار معاصر و از شاگردان برجسته آیت الله نائینی، آیت الله اصفهانی و آیت الله محقق عراقی است. همۀ پسران او در زمان حکومت سیاه رضاخانی به تحصیل علوم حوزوی روی آوردند. همه پسران و نوادگان وی از مدرسان، فقیهان، مبلّغان دین و خادمان مکتب اهل بیت علیهم السلام به شمار می آیند. پسران وی عبارت اند از:

  1. آیت الله حاج سید محمدحسین مرتضوی لنگرودی – دامت برکاته – که در سال ۱۳۴۷ ق. به دنیا آمد و اکنون از فقیهان پارسا و مشهور تهران است.[۲]
  2. مرحوم آیت الله حاج سید محمدمهدی مرتضوی لنگرودی، ملقب به عبدالصاحب (۱۳۵۲ -۱۴۲۶ ق.) از فقیهان و مدرسان برجسته و متقی و دارای تألیفات سودمند فراوان.[۳]
  3. مرحوم آیت الله حاج سید محمدعلی مرتضوی لنگرودی(۱۳۵۴-۱۴۱۶ ق.)[۴] از مدرسان حوزۀ علمیۀ قم.
  4. مرحوم آیت الله حاج سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی.

تولد و کودکی

آیت الله حاج سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی، دومین پسر آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی در بیست و سوم صفر سال ۱۳۵۰ ق. در نجف دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش از فقیهان بزرگ و مادرش زنی پاکدامن و پارسا به نام سیده آمنه بود. نسب شریف وی با ۴۴ واسطه به امام سجاد علیه السلام می رسد. وی از سادات حسینی به شمار میآید. اجداد و نیاکان وی از عالمان، زاهدان و عابدان بوده اند. اکنون مرقد برخی از آنان زیارتگاه مردم شمال کشور، به ویژه اهالی رامسر و لنگرود است. [۵] آیت الله لنگرودی دوران کودکی را در نجف اشرف پشت سر گذاشت و زیر نظر پدر به فراگیری قرآن و خواندن و نوشتن پرداخت. وی می گوید:

در نجف اشرف، قرآن و خواندن و نوشتن فارسی را خدمت مرحوم آقا عبدالله تبریزی و آقا شیخ موسی آموختم؛ البته همین مقدار را هم با مشکلات فراوان فرا گرفتم. حکومت طاغوتی عراق، ایجاد مزاحمت می کرد؛ زیرا اهل علم حاضر نبودند فرزندان خود را به مدارس دولتی بفرستند و این دو بزرگوار عهده دار تعلیم فرزندان اهل علم بودند و حکومت هم شدیداً با این کار مخالفت می کرد.

به یاد دارم سخت گیری به حدّی بود که مرحوم آقا شیخ موسی ناچار شد که ما را به حجره ای از حجره-های بالای صحن مطهر علوی ببرد؛ گرچه در آن جا هم امنیت نبود، مراقب بود که مأموران دولتی متوجه نشوند، هرگاه مأموری می آمد، فوراً ما را متفرق می کرد یا این که درِ حجره را به روی ما می-بست. این وضع تحصیل ما در نجف بود.[۶]

تحصیل در تهران

آیت الله لنگرودی در ۱۱ سالگی در سال ۱۳۶۱ ق. همراه والدین خود به ایران مهاجرت کرد، در تهران اقامت گزید و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت. وی دروس مقدمات، سطح و بخشی از علوم معقول (فلسفه و حکمت) را در مدرسۀ حاج ابوالفتح، واقع در میدان قیام تهران (شاه سابق) که زیر نظر پدر اداره می شد، به خوبی فرا گرفت.

استادان وی در تهران عبارت اند از:

  1. پدرش؛
  2. علی اکبر غفاری؛
  3. ابوالقاسم گرجی؛
  4. محمدجعفر جعفری لنگرودی؛
  5. میرزا علی فلسفی (کفایه)؛
  6. سید احمد شهرستانی (رسائل)؛[۷]
  7. شیخ اسماعیل چاپلاقی (مکاسب)؛

۸ . میرزا مهدی الهی قمشه ای؛

  1. میرزا ابوالحسن شعرانی. [۸]

آیت الله لنگرودی دربارۀ دوران تحصیل خود در تهران می گوید:

در سال ۱۳۶۱ همراه مرحوم والد به ایران آمدم و در تهران، چندی به مدارس جدید رفتم. پس از آن که مرحوم والد، مدرسۀ مرحوم حاج ابوالفتح را احیا کرد، در آن جا مشغول به تحصیل علوم دینی شدم. کتب متعارفه صرف و نحو، منطق، معانی و بیان را در مدرسه و خارج از مدرسه فرا گرفتم. اساتید ما در این کتاب ها اهل فن نبودند؛ ولی درسشان قابل استفاده بود. پس از این به فقه و اصول پرداختم. معالم و قوانین و شرح لمعه را نزد فضلا و علمای مدرسه و غیره فرا گرفتم؛ تا این که رسیدم به سطح عالی. تا سال ۱۳۷۳ قمری به تحصیل در تهران ادامه دادم. در این مدت، سطح عالی را به پایان رساندم. بعضی از بزرگانی که در حوزۀ تهران از محضرشان بهره برده ام عبارت اند از: مرحوم والد و حضرات آقایان شهرستانی و چاپلاقی (رسائل و مکاسب)؛ یکی از فضلا که از نجف برگشته بود و بر کفایه مسلط بود (کفایه)؛ مرحوم استاد الهی قمشه ای (شرح منظومه). حکیم ذوفنون حاج میرزا ابوالحسن شعرانی (شرح اشارات محقق طوسی)؛ هیئت فارسی و شرح چغمین. در درس مرحوم شعرانی با عده ای از دوستان از جمله آقای جوادی، آقای حسن زاده آملی و آقای رضی شیرازی شرکت می کردیم.[۹]

هجرت به قم

آیت الله لنگرودی در سال ۱۳۷۳ ق. پس از یک دهه تحصیل در تهران، همراه پدر به قم مهاجرت کرد و ادامۀ تحصیل داد. استادان وی در حوزۀ علمیۀ قم عبارت اند از:

  1. سید حسین طباطبایی بروجردی (متوفای ۱۳۸۰ ق.)؛ آیت الله لنگرودی هشت سال در درس فقه آیت الله بروجردی شرکت جست و تقریرات درس های صلاه، خمس، قضاء و طهارت آیت الله بروجردی، ثمرۀ این سال های اوست.
  2. سید مرتضی مرتضوی لنگرودی (متوفای ۱۳۸۳ ق.)؛

آیت الله لنگرودی می گوید:

مرحوم والد وقتی که به قم مشرف شد، درس خارج اصول و فقهی را شروع کرد. بنده در درس اصول ایشان شرکت می کردم، قریب یک دورۀ کامل اصول. بعد از فوت مرحوم آیت الله بروجردی، در درس فقه ایشان هم شرکت کردم[۱۰].

  1. امام خمینی (متوفای ۱۴۰۹ ق.)؛

آیت الله لنگرودی از برجسته ترین شاگردان درس خارج اصول امام خمینیR بود. وی یک دوره درس اصول امام خمینی را نوشت که با نام «جواهر الاصول» در ۶ جلد چاپ شد.

  1. سید محمد محقق داماد (متوفای ۱۳۸۸ ق.)؛
  2. سید محمدرضا موسوی گلپایگانی (متوفای ۱۴۱۴ ق.)؛
  3. میرزا هاشم آملی (متوفای ۱۴۱۳ ق.)؛
  4. محمدعلی اراکی (متوفای ۱۴۱۵ ق.)؛
  5. سید شهاب الدین مرعشی نجفی (متوفای ۱۴۱۱ ق.)؛
  6. سید علی فانی اصفهانی (متوفای ۱۴۰۹ ق.)؛
  7. شیخ مرتضی حائری یزدی (متوفای ۱۴۰۶ ق.)؛
  8. سید کاظم شریعتمداری تبریزی (متوفای ۱۴۰۶ ق.)؛
  9. سید محمدحسین طباطبایی(متوفای ۱۴۰۲ ق.).[۱۱]

آیت الله لنگرودی، مدت کوتاهی در حوزۀ علمیۀ نجف در درس خارج فقه و اصول امام خمینی، آیت الله سید ابوالقاسم خویی و آیت الله سید محسن طباطبایی حکیم شرکت کرد و در تابستان ها – که ایام تعطیلات درسی حوزۀ علمیۀ قم بود – به مشهد مقدس مشرف می شد و شب ها در مسجد گوهرشاد در دروس خارج فقه و اصول آیت الله میلانی، آیت الله فقیه سبزواری و آیت الله سید عبدالله شیرازی شرکت کرد.[۱۲]

آیت الله لنگرودی بیش از ۲۰ سال هم بحث آیت الله جوادی آملی در درس های حوزه بود. وی سال های طولانی با برخی فرهیختگان حوزه از جمله: هاشم تقدیری سبزواری، جلال طاهر شمس گلپایگانی، ابراهیم امینی نجف آبادی، فاضل کرمی زنجانی، اسماعیل سائینی زنجانی[۱۳] هم بحث بود.

تدریس

آیت الله لنگرودی هم زمان با تحصیل، تدریس می کرد. وی بارها سطوح مختلف حوزه را تدریس کرد. ایشان در سال ۱۳۵۲ به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت که بیش از ۳۰ سال ادامه یافت. شماری از شاگردان دروس خارج فقه و اصول وی عبارت اند از:

  1. احمد قدسی مازندرانی؛
  2. محسن فقیهی؛
  3. مهدی مقدسی مازندرانی؛
  4. عباس اسماعیلی یزدی؛
  5. جلال اسماعیلی یزدی؛
  6. حسین گنجی اشتهاردی؛
  7. دکتر سعید داوودی مازندرانی؛

۸ . محمدهاشم محمدیان؛

  1. صداقت بوشهری؛
  2. هادی محمودی یزدی؛
  3. ناصر باقری بیدهندی؛
  4. علی محمد حکیمیان یزدی؛
  5. محمد مصدّق یزدی؛
  6. مهدی حسینیان قمی؛
  7. سید صدرالدین مرتضوی لنگرودی؛
  8. سید محمدجواد مرتضوی لنگرودی؛
  9. سید محمدرضا رهنمائی شهرضایی؛
  10. سید علی رضوی قمی؛
  11. علی رضا رحیمی گلستانی؛
  12. سید مهدی موسوی قمی؛
  13. شیخ محسن محمدی همدانی؛
  14. سید مهدی حسینی یزدی؛
  15. سید طاهر غفاری ارومیه ای؛
  16. محمد عاصمی گلپایگانی؛
  17. علی عاصمی گلپایگانی؛
  18. ابوالحسن بهداشتی تنکابنی؛
  19. سید حسن حسینی پناه اردستانی؛
  20. احمد احمدی لنگرودی؛
  21. محمود خالقی زرندی؛
  22. علی بهشتی؛
  23. سید محمد مجیدی نظامی؛
  24. شیخ مسیح توحیدی اصفهانی؛
  25. دکتر علی اکبر حسنی؛
  26. سید محمد مرتضوی لنگرودی.[۱۴]

مشایخ اجازۀ نقل حدیث

از دیرباز در حوزه های علمیه مرسوم است که استادان به شاگردان خود اجازۀ نقل حدیث می دادند. در گذشته، اجازۀ نقل حدیث در طراز اجازۀ اجتهاد بود. شماری از مشایخی که اجازۀ نقل حدیث به وی دادند، عبارت اند از:

  1. آیت الله حاج آقا بزرگ طهرانی (نویسندۀ الذریعه الی تصانیف الشیعه)؛
  2. آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی؛
  3. آیت الله سید محسن حکیم؛
  4. آیت الله سید مرتضی لنگرودی؛
  5. آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی؛
  6. آیت الله شیخ محمدعلی اراکی؛
  7. آیت الله میرزا هاشم آملی؛

۸ . آیت الله سید احمد شهرستانی؛

  1. علامه سید محمدحسین طباطبایی؛
  2. آیت الله سید احمد زنجانی؛
  3. آیت الله سید مصطفی صفایی خوانساری؛
  4. علامه سید عبدالمجید هاشمی خویی. [۱۵]

آیت الله لنگرودی نیز به برخی از شاگردان خویش اجازۀ نقل حدیث داد.

موفقیت ها

آیت الله جوادی آملی دربارۀ توفیقات علمی و اجتماعی آیت الله لنگرودی می فرماید:

بنده بیش از ۵۰ سال با این بزرگوار مأنوس بودم و ایشان را در پنج مقطع علمی موفق دیدم. در بخش-های اجتماعی هم توفیقاتی داشتند. آن مقطعی که درس می خواندند موفق بودند و آن مقطعی که با معاصران خود بحث می کردند، موفق بودند و در این دو مقطع که در حین درس خواندن، بحث می-کردند، رابطۀ ایشان با اساتید هم با توفیق، همراه بود. هم از این طرف، احترام زیادی برای مشایخ خود قائل بودند و هم از آن طرف، آن بزرگواران، عنایت خاصی به ایشان داشتند و مورد عنایت اساتید بودند.

در مقطع تدریس هم موفق بودند. در مقطع و بخش تألیف هم موفق بودند. در روابط اجتماعی و هدایتی مردم هم که امامت داشتند و درسهای جنبی داشتند و یا رفت و آمدی با دوستان داشتند از این جهت هم واقعاً موفق بودند که عاش سعیداً و مات سعیداً.

بسیار کم اتفاق می افتد کسی بیش از پنجاه سال با کسی باشد و شرایط فراوانی، به تعبیر جناب شیخ عطار، فراز و فرود فراوانی پیش بیاید و او همچنان در صراط مستقیم باشد. بیماری تقریباً ممتد ایشان هم نتوانست آن توفیق را از ایشان بگیرد. آن نزاهت روحی که داشتند، اعتلای روحی که داشتند، در این دوران بیماری هم ظهور می کرد. شخصیت این چنینی بدون تأیید الهی نخواهد بود. ممکن نیست کسی بتواند در همۀ مقاطع یادشده کامیاب باشد و بیماری سنگین دوران بیست ساله را هم به خوبی تحمل کند و از آزمون الهی بیرون بیاید، بدون تأیید ویژه الهی ممکن نیست.

ایشان گذشته از این که در یک بیت شریف روحانی باقداستی رشد کردند و پدر بزرگوارشان از شاگردان بنام بزرگان نجف: مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیت الله العظمی نائینی و مراجع بزرگوار دیگر – قدس الله اسرارهم – بود و از سیادت برخوردار بود – که این ها عوامل بیرونی است – یک خصوصیت درونی داشتند که این خصوصیت درونی، اصل بود و آن علل و عوامل بیرونی، مؤید خارجی بود و از ایشان یک شخصیت خوبی ساخت.

توفیق دوران طلبگی و درس خواندنشان از سال ۱۳۳۰ یا ۱۳۳۱ در تهران که بودند، مشخص بود. ایشان ۲ سال قبل از ما وارد قم شدند. این توفیق که انسان در صراط مستقیم باشد، در بیش از پنجاه سال که ما دیدیم، گذشته از این که در بیت رفیعی تربیت شده اند و از سیادت برخوردار بودند، مربوط به آن نزاهت درونی است. بنابراین، هم در آن مقطعی که درس می خواندند و بحث میکردند و تدریسشان و تألیفشان، ارتباطشان با مشایخ، همه نور و برکت و رحمت بود. امامت ایشان در مسجد هم همین طور بود. حشر ایشان با مردم از نظر موعظه و هدایت هم، چون از دل برمی خاست بر دل می نشست. [۱۶]

طهارت روحی و صفای باطنی

حضرت آیت الله جوادی آملی که بیش از ۵۰ سال با آیت الله لنگرودی رفاقت داشت دربارۀ طهارت روحی و صفای باطنی این بزرگمرد الهی می گوید:

ایشان روح پاکی داشتند. بعضی باید با نذر و تعهد و یمین و شنیدن بحث های اخلاقی فراوان و سرزنش فراوان نرم شوند؛ اما بعضی واقعاً نرم هستند. ایشان برای این که معتدل باشد، در صراط مستقیم باشد، لازم نبود در کلاس اخلاقی شرکت کند. این طهارت روح که در ایشان بود از ایشان این شخصیت را ساخت. طنزهایی که در دوران جوانی و نوجوانی، دیگران می گفتند ایشان وارد این مسائل نمی شدند، فقط در نشاط صادق شرکت می کرد. کسی را برنجاند، نیش بزند ولو به طنز، اصلا این جور نبود. روحیۀ امین داشتند. کسی در تمام این مدت از شوخی ایشان گله نداشت. محبوب همه هم بودند. قبل از این که وارد قم شوند و با محضر آیت الله طباطبایی آشنا شوند هم این طور بودند. معلوم می شود فطرت الهی که ساختار الهی که ذات اقدس اله به او داده بود سلیم بود، { إِلَّا مَنْ أَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ} [۱۷]بدِ کسی را نمی خواست. ممکن بود در مسائل کلی اظهارنظر کند؛ ولی نسبت به کسی یا روشی تندی داشته باشد این جور نبود. در مسائل جزئی، اظهارنظر نمی کرد. در این حشر بیش از ۵۰ سال و مباحثه بیش از بیست سال «ما رایتُ الا جمیلا» ما جز خوبی از ایشان ندیدیم. حوادث، زیاد بود، بحث ها هم زیاد بود، نظرها هم مختلف بود. در بحث های نماز جمعۀ سال-های حدود ۱۳۵۰، نظر ما این بود که نماز جمعه حتماً باید خوانده شود و مرحوم آیت الله اراکی هم که نماز می خواندند ما شرکت می کردیم… این بحث ها هم بحث های تندی بود؛ اما تمام این بحث ها را به سلامتی گذراندند که نشانۀ استواری و تقوای ایشان بود.

مرحوم آیت الله طباطبایی جاذبه و طهارت روحی داشت. ایشان محضر مرحوم علامه را ترک نمی کرد و سالیان متمادی در جلسات خصوصی شرکت داشتند و از شاگردان خاص محسوب گردید که مورد عنایت خاص مرحوم علامه طباطبایی بودند. نسبت به امام خیلی علاقه مند بودند و تمام این بحث ها را هم ثبت میکردند و من از این «جواهر الاصول» ایشان متنعم هستم و در خدمت این کتاب هستم. همین قداست روح باعث شد که در این بیماری سنگین، ایشان با این که از پا افتاد، ولی از کار نیفتاد؛ خیلی هنر است بیست سال مریض بودند، شب و روز قرص می خوردند، آن بیماری انسان را از پا بیندازد ولی از کار نیندازد. معلوم می شود که قدرت انسان از جایی دیگر است. لابد شما دست و پای ایشان را دیدید و ناراحتی قلبی ایشان را دیدید، از این معلوم می شود که اولیای الهی ممکن است که از نظر جسم ضعیف بشوند؛ ولی از نظر روح از پا درنمی آیند. [۱۸]

تسلیم رضای الهی

آیت الله لنگرودی بیش از ۳۰ سال از درد پا به شدت رنج برد و سختی های زیادی را صبورانه تحمل کرد. گاه درد، چنان شدت می گرفت که وی با دو عصا راه می رفت و قادر به آمدن به مسجد نبود و نمی توانست ایستاده نماز بخواند. وی در همه این حالات، لب به شکایت نگشود و همیشه راضی بود. هرگاه از ایشان سؤال شد پای شما چطور است، با لبخند می فرمود: الحمدلله، خیلی درد می کند. وی در اواخر عمر، علاوه بر پادرد همیشگی، کسالت قلبی و مرض قند نیز داشت؛ ولی روزه گرفتن را ترک نمی کرد. آیت الله لنگرودی نماز و سایر عبادات را بدون شتابزدگی انجام می داد. وی با این که پادرد شدیدی داشت، تا میتوانست ایستاده نماز می خواند. آیت الله لنگرودی نافله ها را نیز ایستاده می-خواند. وی پس از نمازهای واجب، تعقیبات نماز، به ویژه تسبیحات حضرت زهرا علیها السلام را انجام می داد و پای منبر می نشست و گاهی مشغول قرائت قرآن می شد. آیت الله لنگرودی با آن که از درد شدید پا در رنج بود، هرگاه کسی وارد می شد تمام قد می ایستاد.

وی در جلسات روضه که صبح های جمعه و دهۀ محرم و ایام فاطمیه در منزلش منعقد بود، کنار در می-نشست و به احترام مردم برمی خاست. مدتی بعد که برخاستن از زمین برایش مقدور نبود و روی صندلی می-نشست، هرگاه کسی وارد می شد، به احترام وی از صندلی برمی خاست و ایستاده، میهمانان را بدرقه می کرد. وی تا زمانی که توان داشت، به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام می شتافت. آیت الله لنگرودی هیچ گاه به خاطر کسالت، زبان به شکوه نمیگشود، ذکر الحمدلله دائماً بر زبانش جاری بود.

آیت الله جوادی آملی در این باره میگوید:

بنده آخرین دیداری که با ایشان داشتم، یک هفته قبل از رحلت ایشان بود. آن روز، کسی نبود و آقایانی که در روضه شرکت کرده بودند، همه رفته بودند. بنده تنها بودم. دیدم می فرمایند که تمام بدنم درد می کند. (گریۀ آیت الله جوادی) خدا رحمت کند. جز حمد و عنایت الهی چیزی نمی گفتند. نه از طبیبی گله و نه از تشخیصی گله می کردند. [۱۹]

عشق و ارادت به اهل بیت علیهم السلام

آیت الله مرتضوی به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، به ویژه حضرت علی علیه السلام عشق می ورزید و جمعه ها در منزل خود مجلس روضه برگزار می کرد. هنگامی که سخنران روضه می خواند، آن بزرگوار با صدای بلند گریه می کرد. وی همواره به مداح توصیه میکرد چند بیتی بخواند و مردم سینه بزنند. آیت الله لنگرودی همواره در مسجد سلماسی به مناسبت های مختلف، مجلس روضه برگزار می کرد. خودش نیز در این مجالس، حضوری جدّی داشت. وی پس از پایان مجلس روضه، به گفت وگوی علمی با طلاب و فضلا میپرداخت. بسیاری از استادان و فضلای حوزه در مجلس روضۀ ایشان شرکت می کردند؛ مانند: آیت الله صافی گلپایگانی، آیت الله جوادی آملی، آیت الله حسن زاده آملی، آیت الله ابراهیم امینی، آیت الله علوی گرگانی و آیت الله محمد ابراهیم جنّاتی.

استخاره های قرآنی

آیت الله لنگرودی، مهارت و تخصص فوق العاده در فنِ استخاره داشت. بسیاری از مردم از سراسر کشور به ایشان زنگ می زدند و وی هر روز، یک ساعت به ظهر و یک ساعت به غروب را به این امر مهم اختصاص می-داد.

علاوه بر آن، پس از اقامه نماز جماعت در مسجد و جمعه ها، بعد از اقامۀ نماز صبح، شماری از مردم، گرد او جمع می شدند و او برای آنان استخاره می گرفت. علیرضا رحیمی گلستانی در این باره می گوید: در هر روز، حدوداً دو ساعت را برای جواب استخاره های تلفنی قرار می داد و می فرمود: ما که توان رفع مشکل مردم را نداریم؛ همین مقدار که از ما برمی آید نمی بایست دریغ کنیم.

شیوۀ استخاره آن حضرت با قرآن و دعای معروفِ «إن کانَ فی قضائِک و قَدَرِک أن تَمُنَّ علی شِیعهِ آل محمّد صلی الله علیه و آله بِفَرَجِ وَلیِّک و حُجَّتِک عَلَی خَلقِک فَأَخرِج إلَینا آیَهً مِن کتابِک نَستَدِلُّ بِها عَلی ذلک»[۲۰] بود. وی قرآن را می گشود و شش ورق را می شمرد و در ورق هفتم، سطر ششم را نگاه می کرد و خوب و بد استخاره را می گفت. وی گاه نکته ای را از آیه الهام می گرفت.

آیت الله لنگرودی می فرمود:

لیدر ما استخاره کنندگان، حضرت سید بن طاووس است؛ زیرا آن بزرگوار فرموده است: استخاره از نِعَم بزرگ خداوند به امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است که هر زمان بخواهند می توانند با او ارتباط برقرار کنند و از حیرت بیرون بیایند. [۲۱]

ویژگی های اخلاقی

مرحوم آیت الله لنگرودی، ویژگی های اخلاقی فراوانی داشت که در این مقاله به اختصار از زبان شاگردانش نقل می شود. وی در علوم اسلامی، به ویژه علوم معقول و منقول، تبحر داشت. روی گشاده داشت و چهره ای نورانی که انسان را به یاد خدا می انداخت. اهل تهجد، شب زنده داری، نوافل و مستحبات بود. صلۀ ارحام را حتی در سخت ترین شرایط جسمی فراموش نمی کرد. رابطۀ وی با شاگردانش بسیار متین و توأم با مهربانی عمیق بود. وی دارای تقوای اخلاقی، عملی و علمی بود. آیت الله لنگرودی از تواضع و فروتنی خاصی برخوردار بود. هرگز تلاش شاگرد را نادیده نمی گرفت؛ بلکه به تحقیق او ارج می نهاد. پیوسته به اشکال شاگرد گوش می کرد و به آن پاسخ می داد. در گفت وگوها، دائماً الفاظ و تعابیر مؤدبانه و پاکیزه و نیکو بر لب داشت. هیچ گاه برای ریاست و مطرح شدن در جامعه تلاش نکرد. زهد، پارسایی، ساده زیستی، تکریم علما و بزرگان و استادان، خیرخواهی، سعۀ صدر، مراعات حقوق دیگران و میانه روی تنها بخشی از اوصاف نیک اخلاقی آن بزرگوار است. [۲۲]

گوهرهای ناب

پندهای آیت الله لنگرودی فراوان است؛ از جمله:

  1. رعایت تقوای الهی در هر حال؛ ۲٫ پرهیز از محرمات و شبهات و پیمودن راه احتیاط ۳٫ دل نبستن به دنیا؛ ۴٫ دوری از ریاست؛ ۵٫ اقامۀ نمازهای یومیّه در اوّل وقت؛ ۶٫ مطالعۀ کتاب های مفید دربارۀ قرآن، تفسیر و احادیث پیامبر و اهل بیت علیهم السلام؛ ۷٫ تلاوت قرآن، به ویژه در شب ها؛ ۸٫ قرائت مسبّحات (سوره هایی که با تسبیح آغاز می شود)؛۹٫ اهدای ثواب قرآن به ارواح مؤمنان؛ ۱۰٫ همیشه باوضو بودن؛ ۱۱٫ توسل به اولیای الهی و نیکی به سادات؛ ۱۲٫ ترک مکروهات و انجام مستحبات در حدّ امکان، به ویژه خواندن نماز شب؛ ۱۳٫ مواظبت بر خواندن نماز جعفر طیّار؛ ۱۴٫ مداومت بر خواندن زیارت عاشورا؛ ۱۵٫ صلۀ رحم، به ویژه درباره پدر و مادر؛ ۱۶٫ پرهیز از غیبت؛ ۱۷٫ تلاش برای نشر آثار معصومان علیهم السلام؛ ۱۸٫ احسان به طلاب، مبلغان و فقیران مؤمن؛ ۱۹٫ نشر کتاب های مفید؛ ۲۰٫ امر به معروف و نهی از منکر؛ ۲۱٫ بسیار یاد مرگ کردن؛ ۲۲٫ سجده های طولانی، به ویژه پس از نمازها.[۲۳]

فعالیت های سیاسی

آیت الله لنگرودی از شاگردان امام خمینی بود و سالیان متمادی تدریس می کرد. وی در مسجد سلماسی به اقامۀ نماز جماعت می پرداخت و به تدریس خارج فقه و اصول و برگزاری درس اخلاق مبادرت ورزید. وی دورۀ کامل درس خارج اصول امام را نوشت و با نام «جواهر الاصول» چاپ کرد. آیت الله لنگرودی بسیار تحت تأثیر بنیان گذار انقلاب بود و خاطرات فراوانی از وی نقل کرد. وی با این که به علت بیماری کمتر می توانست در مجامع عمومی حضور یابد، هیچ گاه از فعالیت های سیاسی غافل نبود و هماره از نهضت امام حمایت می کرد. وی جزو امضا کنندگان اعلامیه علیه رژیم پهلوی و پشتیبانی از نهضت امام خمینی بود. اکنون شماری از اعلامیه هایی که نام آیت الله لنگرودی در آن ها دیده می شد را یادآور می شویم:

  1. بیانیۀ جمعی از علمای حوزه علمیه قم به هویدا، نخست وزیر ایران دربارۀ اوضاع نابسامان ایران در سال ۱۳۴۳؛
  2. اعلامیۀ جمعی از مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در تسلیت به امام خمینی در پیِ شهادت حاج آقا مصطفی خمینی؛
  3. اعلامیۀ جمعی از علما و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به فاجعۀ خونین قم؛
  4. اعلامیۀ جمعی از علما و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به حوادث خونین تبریز؛
  5. اعلامیۀ جمعی از علما و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به کشتار مردم یزد؛
  6. بیانیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به مقالۀ توهین آمیز روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی؛
  7. اعلامیۀ جمعی از مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در هشدار به توطئه رژیم طاغوت برای تفرقه میان ملت مسلمان ایران؛

۸ . اعلامیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم به رئیس جمهور فرانسه برای احترام گذاشتن به امام راحل؛

  1. اعلامیۀ جمعی از مدرسین حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به کشتار وحشیانه رژیم در تهران و شهرستان ها؛
  2. اعلامیۀ جمعی از علمای قم دربارۀ حوادث سیاسی ایران؛
  3. اعلامیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم، علیه تشکیل دولت نظامی؛
  4. اعلامیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم خطاب به کارکنان شرکت نفت؛
  5. اعلامیه جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به حملۀ رژیم به حرم مطهر امام رضا علیه السلام؛
  6. اعلامیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در اعتراض به ملاقات آیت الله خویی با فرح دیبا؛
  7. اعلامیۀ جمعی از اساتید حوزۀ علمیۀ قم در پشتیبانی از اعتصاب کارکنان صنعت نفت.[۲۴]

آثار

آیت الله لنگرودی علاوه بر تدریس و تربیت شاگردان فاضل، در نگارش آثار علمی هم از موفقیت کامل برخوردار بود و توانست آثار نفیس و ارزشمندی از خویش به یادگار بگذارد که برخی از آن ها چاپ شده اند. آثار وی – که بیشتر در عرصه های فقه، اصول و رجال دیگر علوم اسلامی است – عبارت اند از:

  1. کتاب صلات (تقریر درس آیت الله محقق داماد)؛ ۲٫ کتاب عدالت (تقریر درس آیت الله میرزا هاشم آملی)؛ ۳٫ کتاب معاملات (تقریر درس آیت الله میرزا هاشم آملی)؛
  2. کتاب طهارت و احکام طواف (تقریر درس آیت الله گلپایگانی)؛ ۵٫ جواهرالاصول (۶ جلد، دوره کامل تقریر درس خارج حضرت امام خمینی که مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، آن را چاپ کرد)؛ ۶٫ قاعده الصحه (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۷٫ قاعده القرعه (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۸ . قاعده تجاوز و فراغ (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۹٫ قاعدۀ ید (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۱۰٫ قاعدۀ احراز (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۱۱٫ قاعدۀ لا ضررو لا ضرار (شرح بر عروهالوثقی)؛ ۱۲٫ رساله فی قاعده لاتعاد (شرح بر عروهالوثقی). ۱۳٫ الدر النضید فی الاجتهاد و الاحتیاط و التقلید (۲ جلد، چاپ شده)؛ ۱۴٫ کتاب طهارت (کامل)؛ ۱۵٫ کتاب الصلاه (کامل)؛ ۱۶٫ کتاب صوم؛ ۱۷٫ کتاب الخمس، ۱۸٫ مسأله المواقیت؛ ۱۹٫ کلمه حول اخبار تحلیل الخمس؛ ۲۰٫ بحوث فی الوقف؛ ۲۱٫ رساله فی حکم الأجره علی الواجب؛ ۲۲٫ مکتوباتی از مباحث خمس؛ ۲۳٫ الفروع المستحدثه؛ ۲۴٫ حکم شهادت ثالثه در اذان؛ ۲۵٫ رساله فی علائم البلوغ؛ ۲۶٫ حاشیه بر مکاسب؛ ۲۷٫ رساله فی مشروعیّه عباده الصبی؛ ۲۸٫ جواز الصلاه فی المشکوک کونه من المأکول أو من غیره؛ ۲۹٫ لب اللباب فی طهاره اهل الکتاب (چاپ شده)؛ ۳۰٫ الحجت العلیاء فی ولایه الفقهاء؛ ۳۱٫ طلوع الفجر فی لیالی المقمره (چاپ شده)؛ ۳۲٫ حاشیه بر توضیح المسائل آیت الله بروجردی؛ ۳۳٫ الذریعه الی التقی (تعلیقات بر کتاب عروه الوثقی)؛ ۳۴٫ توضیح المسائل (۳ جلد: عبادات، معاملات، مناسک و فروع حج، چاپ شده)؛ ۳۷٫ الدر الملتقاط فیما یتعلق بالاجتهاد و التقلید؛ ۳۸٫ المسائل المستحدثه؛ ۳۹٫ نوادر الأثر فیما یتعلق بالامام الثانی عشر علیه السلام؛ ۴۰٫ اربعییّات؛ ۴۱٫ اوراق پریشان؛ ۴۲٫ النساء الفاضلات؛ ۴۳٫ غررالاخبار؛ ۴۴٫ کلمات؛ ۴۵٫ اللئالی المنثوره (۳ جلد)؛ ۴۶٫ الملتقطات؛ ۴۷٫ الوجیزه فی اسناد مرویّات الائمه علیهم السلام (چاپ شده)؛ ۴۸٫ اصطلاحات الحکماء؛ ۴۹٫ اصطلاحات العرفاء؛ ۵۰٫ طبّ المعصومین علیهم السلام؛ ۵۱٫ الأدعیه و الأدویه المجّربه؛ ۵۲٫ رساله فی صلاه اللیل؛ ۵۳٫ رساله فی توسعه الرزق؛ ۵۴٫ رساله فی توقیفیّه أسمائه تعالی؛ ۵۵٫ شجره مبارکه (اشاره اجمالی به اجداد و نیاکان سادات قاضی محله لنگرود، چاپ شده)؛ ۵۶٫ مصباح الناسکین و الزائرین (۲ جلد)؛ ۵۷٫ تاریخ النبی و الائمه علیهم السلام؛ ۵۸٫ وفیات الأعلام؛ ۵۹٫ التعریف بأسماء الأعلام و الکتب الدارجه بین روّاد العلم (۲ جلد)؛ ۶۰٫ نوادر أنباء الاعلام؛ ۶۱٫ نجوم سماء الفضیله فی الأجازات الحاصله؛ ۶۲٫ عدم تحریف قرآن؛ ۶۳٫ مواقف نظر در کتاب های دکتر علی شریعتی؛ ۶۴٫ تفسیر سوره حمد و بخشی از سورۀ بقره و سورۀ حدید؛ ۶۵٫ کتب و اعلام؛ ۶۶٫ برزخ، فشار قبر و معاد؛ ۶۷٫ شرح حال عبدالعظیم حسنی علیه السلام؛ ۶۸٫ دسته گُل (گلچینی از اشعار)؛ ۶۹٫ الفوائد الرجالیه؛ ۷۰٫ گیلان و دانش؛ ۷۱٫ الکلمه الطیبه. [۲۵]

از نگاه بزرگان

آیت اللّه صافی گلپایگانی

فقید سعید از فقهای جلیل القدر و اساتید و استوانه های نامدار حوزه و صاحب فضایل ممتاز و خصائل مرضیه اخلاقی و زهد و تقوا بود و عمر بابرکت خود را در تألیف و تحقیق و تدریس سپری نمود. فقدان چنین شخصیت ارزشمندی ضایعه ای جبران ناپذیر است. [۲۶]

آیت اللّه مکارم شیرازی

آیت الله حاج سید محمدحسن لنگرودی از شاگردان فاضل امام خمینی بود. سال ها تدریس خارج در حوزۀ علمیه داشت. دورۀ اصول امام را نوشته و منتشر ساخته است. مردی ملا، باسواد، سالیان دراز درس خارج گو و قوی الفکر. خداوند ایشان را غریق رحمت کند و با اجداد طاهرینش ان شاءالله محشور کند. [۲۷]

آیت اللّه جوادی آملی

سیدالانبیاء۱، معلم اول؛ و سیّدالاوصیاء علی بن ابی طالب علیه السلام، معلم ثانی است. آن چه راقم این سطور در طیّ بیش از نیم قرن مؤانست و در مدت بیست سال مُباحثَت فقه و اصول که همین دوستی سبب رحامت است: موده عشرین سنه قرابه از علم آمیخته با حلم فقیه، راجع به لقای خدا مشاهده نمود، آن است که وی به برکت باب مدینه علم، هم مورد عنایت معلم اول بود و هم مورد تفقد معلم ثانی، عاش سعیداً مات حمیداً. [۲۸]

بازماندگان

آیت الله سید محمدحسن لنگرودی در ۲۲ سالگی با دختر آیت الله حاج شیخ محمدعلی حائری کرمانی ازدواج کرد. ثمرۀ این پیوند مبارک، یک پسر و سه دختر است. پسر و دامادهای ایشان عبارت اند از:

  1. حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمد مرتضوی لنگرودی، تنها پسر آیت الله لنگرودی است. وی اکنون در حوزه و دانشگاه تدریس می کند و امام جماعت مسجد سلماسی است.
  2. آیت الله حاج سید محمدرضا مرتضوی لنگرودی، داماد و برادرزادۀ آیت الله لنگرودی.
  3. آیت الله حاج شیخ محسن فقیهی، از مدرسان سطوح عالی حوزۀ علمیۀ قم و داماد آیت الله لنگرودی.
  4. حجت الاسلام والمسلمین حاج سید محمدباقر موسوی گلپایگانی، داماد آیت الله لنگرودی.

رحلت

آیت الله لنگرودی در غروب روز جمعه ۱۶/۱۰/۱۳۸۴ (ششم ذی الحجه ۱۴۲۶ ق.) هنگام وضو گرفتن برای نماز مغرب و عشاء بر اثر عارضۀ سکته قلبی در ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

پیکر پاکش پس از تشییع باشکوه و اقامۀ نماز به وسیله آیت الله العظمی بهجت، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام به خاک سپرده شد. مجالس یادبود باشکوهی برای وی در قم برگزار شد. بسیاری از مراجع تقلید به مناسبت ارتحال وی پیام تسلیت دادند. متن پیام تسلیت مقام معظم رهبری در ارتحال وی چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت فقیه پرهیزگار، مرحوم آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی را به بیت معظم لنگرودی و به خانواده و فرزندان مکرم ایشان و نیز به اعلام و فضلای حوزۀ علمیۀ قم، به ویژه به دوستان و ارادتمندان ایشان، تسلیت می گویم و علوّ درجات این روحانی عالی قدر را – که از شاگردان و تربیت شدگان علمی امام راحل بزرگوار بودند – از خداوند متعال مسئلت می نمایم.

سید علی خامنه ای.[۲۹]

 

 

 

پینوشتها:

 

[۱] . شرح حال آیت الله حاج سید مرتضی مرتضوی لنگرودی در بسیاری از کتاب ها، از جمله در ستارگان حرم، ج ۱۳، ص ۳۰، به تفصیل آمده است.

[۲] . محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۹، ص ۳۱۹٫

[۳] . محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۹، ص ۳۱۴؛ ر.ک: شاعری در مشعر و عارفی در عرفات.

[۴] . گنجینه دانشمندان، ص ۳۲۴؛ تربت پاکان قم، ج ۳، ص ۱۷۷۳؛ ستارگان حرم، ج ۲۰، ص ۱۷۷٫

[۵] . کتاب «شجره مبارکه» توسط آیت الله سید محمدحسن مرتضوی لنگرودی تدوین و چاپ شد که شرح حال نیاکان و سادات حسینی قاضی محله لنگرود است.

[۶] . مجله حوزه، شماره ۵۵، فروردین و اردیبهشت ۱۳۷۲، ص ۲۵٫

[۷] .  شرح حال این شخصیت ارزنده به وسیله نگارنده تدوین شده که در ستارگان حرم، ج ۱۵، آمده است.

[۸] . شرح حال این فرزانگان در مجموعه گلشن ابرار آمده است.

[۹] . مجله حوزه، شماره ۵۵، ص ۲۶٫

[۱۰] . مجله حوزه، شماره ۵۵، ص ۲۶٫

[۱۱] . شرح حال این فرزانگان در ستارگان حرم، گلشن ابرار، گنجینه دانشمندان و تربت پاکان قم آمده است.

[۱۲] . آیت الله لنگرودی به اصرار نگارنده، شرح حال خودنوشت خویش را به نگارنده داد که در این مقاله از آن استفاده فراوانی شده است.

[۱۳] . اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی؛ نیز ر. ک: اسوه پاکان، صص ۳۷-۴۰٫

[۱۴] . مهدی حسینیان قمی، اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی، صص ۹۱-۱۰۷٫

[۱۵] . مهدی حسینیان قمی، اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی، ص ۱۰۹؛ نیز ر. ک: «الوجیزه فی اسناد مروّیات الائمه علیهم السلام».

[۱۶] . اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی، صص ۲۹، ۳۰ و ۴۲٫

[۱۷] . سوره شعراء، آیه ۸۹٫

[۱۸] . اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی، صص ۳۶-۳۷٫

[۱۹] . اسوه پاکان، شمه ای از زندگانی حضرت آیت الله العظمی لنگرودی، ص ۴۲٫

[۲۰] .  مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۲۶۰٫

[۲۱] . اُسوه پاکان، ص ۱۱۴٫

 

[۲۲] . استاد در نگاه دانشوران، صص ۲۱۴-۲۴۶؛ گلشن ابرار، ج ۹، ص ۶۵۰٫

[۲۳] . اُسوه پاکان، ص ۶۹٫

[۲۴] . جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تا اکنون، ج ۴، صص ۶۲، ۱۵۹، ۱۷۰، ۱۷۹، ۱۸۵، ۲۱۳، ۲۱۶، ۲۲۳، ۲۳۱، ۲۳۶، ۲۴۰، ۲۴۵ و ۲۵۱؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ص ۲۲۹، ۲۳۹، ۲۵۱، ۲۶۸، ۲۷۲، ۴۰۵، ۴۲۰، ۴۲۷، ۴۳۴، ۴۴۹ و ۴۷۶؛ علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج ۵ و ۶، ص ۵۳۲؛ ج۷ و ۸، ص ۸۱، ۳۸۲، ۵۰۲ و…

[۲۵] . أسوه پاکان، ص ۲۵۹؛ مجله حوزه، شماره ۵۵، ص ۶۴؛ گنجینه دانشمندان، ج ۹، ص ۳۲۳؛ سیمای لنگرود، صص ۱۷۲-۱۷۵٫

[۲۶] . اُسوه پاکان، صص ۲۱۰، ۲۱۲ و ۲۱۵٫

[۲۷] . اُسوه پاکان، صص ۲۱۰، ۲۱۲ و ۲۱۵٫

[۲۸] . اُسوه پاکان، صص ۲۱۰، ۲۱۲ و ۲۱۵٫

[۲۹] . اُسوه پاکان، ص ۲۰۹٫

 

 

 

منبع: ستارگان حرم، ج۲۹، گروهی از نویسندگان مجله فرهنگ کوثر، قم، اول، ۱۳۹۳، ص۱۷۱-۱۹۰

ارسال دیدگاه

enemad-logo