مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - Wednesday 24 Apr 2024
محتوا
آفت دانش اندوزی در مصاحبه با آیت الله فیض گیلانی

آفت دانش اندوزی در مصاحبه با آیت الله فیض گیلانی

مسئولیتی که روحانیت پس از انقلاب دارند، بسیار سنگین است؛ یعنی پیش از انقلاب ما در شرایطی بودیم که شناخت حوزه علمیه محدود بود؛ یعنی فقط مردم ایران آن را می شناختند، ولی حالا در دنیایی قرار گرفتیم که در تمام جهان، چه شیعه و چه سایر فرق، به این حوزه چشم دوخته اند. از این جهت توان گفت که مسئولیت حوزه فوق العاده سنگین شده که در گذشته این گونه نبود.

جمعه 17 سپتامبر 2021 - 00:15

در ابتدا از اینکه وقت شریفتان را در اختیار ما نهادید سپاسگزاریم. برای شروع از حضرت عالی درخواست می کنیم که توصیه هایی را برای طلاب بیان بفرمائید.

من فکر می کنم، مسئولیتی که روحانیت پس از انقلاب دارند، بسیار سنگین است؛ یعنی پیش از انقلاب ما در شرایطی بودیم که شناخت حوزه علمیه محدود بود؛ یعنی فقط مردم ایران آن را می شناختند، ولی حالا در دنیایی قرار گرفتیم که در تمام جهان، چه شیعه و چه سایر فرق، به این حوزه چشم دوخته اند. از این جهت توان گفت که مسئولیت حوزه فوق العاده سنگین شده که در گذشته این گونه نبود. همچنین احساس نیاز دنیا ایجاب می کند که ما برای فراگیری علوم و برطرف کردن نیاز جهان تشیع در تمام کشورها تلاش بیشتری داشته باشیم.

با توجه به این ضرورت و نیازی که در جامعه وجود دارد، آیا ما نباید سبک خاصی در تحصیلات داشته باشیم و مباحث خاصی را مد نظر قرار دهیم؟

در مرحله اول، یک سلسله مطالب و آگاهی هایی را باید داشته باشیم، خواه دنیای روز به ما نیاز داشته باشد، خواه نداشته باشد. ما برای فراگیری علوم آل محمد(ص)، باید یک سری درس ها را بخوانیم؛ یعنی وقتی ما خود را آماده کردیم که طلبه شویم و علوم اهل بیت را یاد بگیریم، باید یکسری مقدمات را، صرف نظر از احتیاج دنیای روز پشت سر بگذاریم؛ یعنی برای فراگیری ادبیات، فقه و اصول طلاب کوتاهی هایی دارند که نتیجه آن در امتحانات ظاهر می شود. باید کاری کرد که این کمبودها در حوزه برطرف شود؛ مثلاً طلاب تا سطح کفایه که می رسند، به استاد نیاز دارند؛ یعنی درس را باید از زبان استاد فرابگیرد؛ اما اینکه یک جزوه بخوانند و سپس در امتحان شرکت کنند یا نوار گوش دهند و بروند امتحان بدهند، نتیجه ای جز این ندارد؛ سطح نمره ها پایین آمده است. به این دلیل همه بزرگان و دست اندرکاران باید تلاش کنند که جلسات درس با کمیت و کیفیت بالا برقرار شود؛ یعنی یک استاد به چهار شاگرد بسنده نکند تا ۴۰ نفر دیگر با جزوه امتحان بدهند. تمام آن شاگردان هم باید در درس استاد حاضر شوند، مطالب را از دهان استاد بشنوند و اشکالات، اعتراضات و جزواتی که می خواهند از استاد بگیرند؛ این جزوه ها سطح معلومات را بسیار پایین آورده است. این نکته ای است که به تحصیلات طلاب ضربه وارد می کند.

به اعتقاد من، صرف نظر از آن علوم فوق العاده ای که ما در دنیای امروز به آن نیاز داریم، برای اینکه به فقه، اصول، حدیث و تفسیر برسیم باید مقدماتی را طی کنیم که در همین مقدمات کمبود داریم. من می خواهم به عزیزانی که دست اندرکار هستند بگویم که ما زمینه را برای فراگیری علوم اهل بیت پیامبر فراهم کردیم و سپس در جریان گسترش این علوم و در جریان ارائه این علوم به دنیای دیگر، به یکسری مقدماتی نیاز داریم.

در فراگیری این علوم ما کمبودهایی را در این حوزه مشاهده می کنیم؛ یعنی از ۲۰ هزار روحانی که اینجا هستند، یا اینجا درس می خوانند، ۱۹ هزار نفر آنها از نظر فراگیری، علوم جدی و کوشا نیستند، زیرا یا کمبود از ناحیه استاد دارند که باید تأمین شود، یا از ناحیه شرکت نکردن در جلسات درس است که باید در این مورد دقت شود و یا مشکلاتی در زندگی دارند که باید برطرف شود. ما باید این شاگردان را وادار کنیم که پای درس استاد بنشینند و این مقدمات فراگیری علوم را طی کنند.

به نظر حضرت عالی آفاتی که موجب می شود، طلاب به صورت مستمر و منظم و با دقت و جدیت، پیگیر دروس نباشند چیست؟

یکی از مشکلات و آفات این است که مسئولین طلاب را رها کردند؛ مثلاً اگر طلبه ای در درس شرکت نکند باز هم جزء شاگردان به حساب می آید و در امتحان شرکت می کند و مسائل دیگر. شرکت در درس ها باید مقرراتی داشته باشند که خواهی نخواهی اجرا شود. من حدود ۴-۵ سال مدیر مدارس حوزه بودم؛ در تمام مدارسی که زیر نظر ما بود، مقررات به طور کامل اجرا می شد. شاگرد نباید غیبت داشته باشد. اگر در هفته ۴ دقیقه غیبت داشت، این را به ما گزارش می دادند و ما شاگرد را می خواستیم که چرا شما در فلان روز دیر آمدید و باید توضیح دهید و یک تعهدی بگیریم که این دیگر تکرار نشود. یک یا دو روز خواب مانده، اگر بناست که خواب بماند، نباید این کاره شود.

می خواهم عرض کنم که ما این مسئله را تجربه کردیم که طلبه باید پای درس منظم باشد. حتی استاد هم باید منظم باشد؛ یعنی اگر استاد هم دو دقیقه دیر می کرد، باز از مدرسه به ما گزارش می دادند که در این هفته استاد در ۲ یا ۳ روز، هر دفعه ۲ یا ۳ دقیقه دیر کرده است. ما هم با او تماس می گرفتیم که مشکل شما چه بوده، وقتی ۳۰ نفر شاگرد در کلاس حاضر هستند، شما باید همراه اینها به کلاس بیایید تا وقت اینها تلف نشود. ما تجربه کردیم که منظم بودن در پای درس، چه استاد و چه شاگرد، موجب بالا رفتن توان شاگرد می شود؛ اما اگر شاگرد برود و بخوابد و نوار گوش کند، نمی تواند رشد زیادی داشته باشد. پیشنهادات من این است که مسئولین کاری کنند تا این درس ها تحت یک نظم، برنامه و مقررات برگزار شود تا شاگرد مطلب را از دهان استاد بگیرد و دل به نوار و جزوه خوش نکند.

در کنار تحصیل، در رابطه با تهذیب نفس و خودسازی، چه توصیه ای دارید؟

البته در رابطه با تهذیب نفس کار زیادی انجام نمی شود؛ ما در آن زمان، اگر در محله های قم هم ملایی می دیدیم، می رفتیم و از جلسات وی استفاده می کردیم. در مورد تهذیب نفس، باید بیش از یادگیری درس ها برنامه های منظمی وجود داشته باشد. باید بیش از این کوشش شود یا کلاس هایی داشته باشد که آن هم روی حساب باشد، یا به اساتید دستور داده شود. که پیش از درس یا بعد از آن، چند دقیقه تهذیب نفس صحبت کنند و به رشد اخلاقی و فکری طلاب کمک کنند.

جدا از برنامه هایی که حوزه می تواند داشته باشد، برنامه های شخصی طلاب چگونه باید باشد؟

طلاب نمی توانند برای برنامه ریزی اخلاقی تصمیم گیر باشند؛ یعنی طلبه در این مورد احساس نیاز نمی کند. این مسئله باید با برنامه های حوزه همراه باشد؛ مثلاً کلاس اختصاصی مشخصی دایر شود و از یک شخصیت والا مقام قمی یا شهرستانی دعوت شود و یا از همین اساتید خواسته شود که در هر هفته، حداقل یک روز را به اخلاق اختصاص دهند که ما هم این کار را کردیم؛ یعنی در مواقعی که محرم، تعطیلی تابستان یا ماه رمضان پیش می آمد، همه می دانستیم که از فردا که تعطیل است، امام امروز سخنرانی دارد و در مسجد سلماسی جمع می شدیم. از اساتید بزرگوار و مدرسین عالی مقام هم باید درخواست شود که این برنامه را تکرار کنند.

آفات علم و اهداف روحانیت اکنون زیاد شده، یعنی طلبه در خانه خود می تواند اینترنت داشته باشد، طلبه محیط، مجلات، رادیو و تلویزیون و… می بیند. تلویزیون هم با اینکه تلویزیون اسلامی است، باز هم کمی مشکل دارد و بعضی از برنامه هایش خط دهنده به دختر و پسرها است؛ و لذا باید از مسئولین بزرگوار روحانیت حوزه خواسته شود که این برنامه به صورتی جزو برنامه های درسی قرار بگیرد.

به هر حال، در حال حاضر اگر طلاب مطالعه روزنامه یا امور رایانه ای اطلاعاتی نداشته باشند، نقطه ضعف محسوب می شود؟!

منظور این نیست که اینها کنار گذاشته شود؛ ما خودمان هم از کامپیوتر استفاده می کنیم، منتهی آن CDها را می آورم و اینجا استفاده می کنم، بدون اینکه بخواهم از اینترنت استفاده کنم؛ روزنامه هم می خوانیم. اینها را نمی توانیم نفی کنیم که طلبه دنبال اینها نرود، باید طلبه به دنبال اینها باشد و در فرصت مناسب مطالعه کند. مطالبی نوشته شود که ما باید از آن آگاهی داشته باشیم، اما همراه با اینها، آن برنامه های اخلاقی هم باید منظم باشد؛ یعنی احاله نکنیم به طلاب که شما باید بروی، میل و رغبت خود به دنبال این مسائل می رود. از این جهت به نظر می رسد که اینها باید جزء درس های حوزه قرار گیرد؛ البته نمی گوییم که باید امتحان بگیرند و نمره بدهند، ولی می گوییم باید نظام مند باشد و از شخصیت های مختلفی دعوت شود که با اخلاق و گفتار خود تغییراتی را در طلاب به وجود آورند.

در خصوص مسئله تبلیغ چه توصیه ای دارید تا طلاب از این فرصت به نحوه احسن استفاده کنند.

پیش از انقلاب ما هم از این فرصت ها استفاده می کردیم که هم نیاز زمان و هم نیاز خودما بود؛ یعنی قسمت عمده زندگیمان را با این چیزها تأمین می کردیم. شهریه زیادی به ما نمی دادند، گاهی ما کرایه اینجا تا تهران را که دو تومان بود، نداشتیم؛ یعنی هم مردم احتیاج دارند که ما به سراغ آنها برویم و لو از آنها پول نگیریم و از جای دیگر تأمین شویم، و هم تبلیغات گسترده نیاز را تشدید می کند. در گذشته در یک روستا، یک رادیو هم وجود نداشت، ولی حال می بینیم که تمام روستاها رادیو ،تلویزیون، کامپیوتر و اینترنت دارند. به همین دلیل، ما معتقدیم که می گوییم نیاز ضروری و حتمی این است که طلاب در مقام تبلیغ، به شهرها بروند واز این فرصت استفاده کنند؛ حال این مسئله که کیفیت تبلیغ چگونه باشد؟ مثل گذشته ما در منبر بنشینیم تا هر کس که خواست بیاید و هر کس که نخواست نیاید، یا اینکه فرم و برنامه های دیگری باید شکل بگیرد، مسئله دیگری است، که باید مورد بررسی قرار گیرد.

با توجه به اینکه حضرت عالی سال ها شاگرد حضرت امام بودید اگر خاطره ای از ایشان دارید، بیان بفرمایید.

ما در منزل و بیت ایشان رفت و آمد زیادی داشتیم؛ گاهی هم اگر می دیدم طلبه خوبی می خواهد عمامه بگذارد، از ایشان تقاضا می کردم که ایشان عمامه را بر سر او بگذارد. روزی طلبه ای می خواست عمامه گذاری کند که ما آمدیم خدمت ایشان و با هم به راه افتادیم که به آنجا برویم. چند طلبه دیگر به دنبال امام به راه افتادند. ایشان برگشتند و به اینها فرمودند: اگر با من کار دارید، مسئله خود را همین جا در میان بگذارید، ولی اگر کار ندارید، دنبال من نیایید. آنها هم گفتند ما با شما کار نداشتیم و متفرق شدند.

همین نیت خالص بود که دنیایی را به دنبال امام کشاند و این علاقه مردم نسبت به امام است که می بینید افرادی از کشورهای دیگر با ماشین به ایران مسافرت می کنند تا خانه امام را ببینند که این نشان دهنده روح معنویت و بزرگواری امام است که خداوند این چنین محبت ایشان را در دل ها قرار داده است.

به نظر حضرت عالی، انسان چگونه می تواند این اخلاص را در خود بارور کند؟

وقتی که دنبال ریاست، پست و دنیا نباشیم، نیت ما خالص می شود. مردم هم اگر این را ببینند، دنبال او می آیند. شاید بهترین استاد برای ما همین روش امام باشد؛ ایشان رفتاری داشت که کسی را از خود نمی رنجاند حتی اگر آن شخص روحانی بود، او را از خود نمی رنجاند، رژیم خیال می کرد که اگر ایشان را به ترکیه تبعید کند و بعد به نجف بفرستد، در آنجا همه با ایشان مخالفت خواهند کرد، اما دیدند که در آنجا هم نه تنها مخالفی پیدا نشد، بلکه همه جذب امام شدند و عکس هایی که وجود دارد، نشان می دهد که بزرگان به دیدن امام آمدند. من خود در سال ۴۹ به کربلا و نجف رفتم و مهمان حضرت امام بودم. بعضی شب ها در حرم امیرالمؤمنین(ع) و مسجد بالاسر می نشست و زوار هم که می ترسیدند به منزل امام بروند در حرم به خدمت ایشان می رسیدند. به ایشان او گفتند که مردم دلشان می خواهد شما را ببینند، شما بیایید و اینجا بنشینید تا زوار به آرزوی خود برسند و شما را ببینند. این اخلاق امام بود که مردم را جذب کرده بود.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزاریم.

 

 

 

منبع: مجله پگاه حوزه (ویژه حوزه های دینی)، اسفند ۱۳۸۲، شماره ۱۸٫

ارسال دیدگاه

enemad-logo