مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - Friday 29 Mar 2024
محتوا
حزب الله و بررسی ریشه های فردی و اجتماعی غرب گرایی در ایران

حزب الله و بررسی ریشه های فردی و اجتماعی غرب گرایی در ایران

حزب الله از دو جهت به موضوع غرب گرایی و بررسی ریشه های فردی و اجتماعی آن در ایران مرتبط است؛یکی مواجه دائمی با گروه به اصطلاح غرب زده و غرب گرا در ساحت های مختلف سیاست، فرهنگ، اقتصاد و دین، و دیگری احتمال فرو ماندن در دام گرایش به غرب که متأسفانه در دوره های مختلف تاریخی افرادی از جبهه حزب الله را جذب خود کرده است.

چهارشنبه 10 ژوئن 2015 - 08:55

محمدجواد مقدمی شهیدانی

 حزب الله از دو جهت به موضوع غرب گرایی و بررسی ریشه های فردی و اجتماعی آن در ایران مرتبط است؛یکی مواجه دائمی با گروه به اصطلاح غرب زده و غرب گرا در ساحت های مختلف سیاست، فرهنگ، اقتصاد و دین، و دیگری احتمال فرو ماندن در دام گرایش به غرب که متأسفانه در دوره های مختلف تاریخی افرادی از جبهه حزب الله را جذب خود کرده است…

 

***

در تحلیل موضوع گرایش به غرب باید توجه داشت که بسته به شدت گرایش و عمق ارادت افراد و جریان ها به آن می توان اصطلاحات مختلفی را در تسمیه غرب گرایان  به کار برد؛ مفاهیمی مثلغرب گرایی، غرب پذیری، غرب زدگی.در این میانه «غرب پذیری» به معنای وجود  نوعی میل و گرایش  باطنی به غرب  بوده، در برخی از شؤون فکری و رفتاری این طیف از افراد خود را نشان می دهدو از این حیث مقدمه مراتب بالاتر ارادت به غرب است. «غرب پذیری» نیز به معنای انفعال فکری، و فکری و تمدنی در مقابل غرب است.«غرب زدگی»اما مفهومی فراگیر در زمینه رابطه یک سویه با غرب است که در تمام ساحت های زندگی فردی و اجتماعی افراد اثر می گذارد. از این «رو غرب زدگی» همزمان در فرهنگ، سیاست، دینداری، اقتصاد، سبک زندگی و در همه ساحت های تمدنی جوامع مؤثر خواهد بود. در مقام مقابله با جریان غرب زدگی نیز برخی به نفی کامل غرب گرویده، جریان «غرب ستیزی»مطلق را ایجاد کرده اند که بر مبنای بد بینی به تمام آثار غرب استوار است و گروه دیگر ضمن پذیرفتن نگاه انتقادی به غرب و آثارش، به نوعی تعامل و ارتباط تعالی بخش که مبتنی بر استفاده از محسنات تمدنی غرب و بر حذر ماندن از آسیب های آن است، معتقد هستند.این تعامل تعالی بخش بر مبنای نقد غرب استوار بوده، موجب تکاپو و پیشرفت توأم با نگاه بومی سازی تمدنی است. از این رو به نظر می رسد در رسیدن به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت،نمی توان تمام آثار تمدنی غرب را به یک باره به کناری افکند و از نو شروع کرد، اگرچه ممکن است که تمام ساحت های فردی و اجتماعی تمدن غرب را زیر سؤال ببریم.

***

با بررسی تاریخ معاصر ایران معلوم می شود که این دو گروه موافق و مخالف غرب همواره در نزاع و ستیز بوده، هر کدام بر چسب هایی را به مخالفان خود زده اند. محکوم کردن غرب ستیزان یا حتی منتقدان غرب به افرادی مرتجع و واپسگرا و یا کهنه اندیش چیزی نیست که طیف غرب گرایان بتوانند خود را از آن مبرّا سازند. چه اینکه آنان هرآن سخن که به نفی غرب حتی در سطح محدود بیانجامد را نوعی دهن کجی به مقدسات خویش دانسته، مخالف را به سزای عمل خویش می رسانند!

در این سو اما وضع دیگری حاکم است. در جمع حزب الله نیز مسئله میل باطنی و یا گرایش رفتاری به غرب همواره با انتقادها یا برچسب ها و یا برخوردهایی همراه بوده است؛ حکم به خودباختگی، بیگانه پرستی، غرب شیفتگی و حتی قربانی کردن منافع ملی و یا ارزش های دینی به پای تمدن غرب برچسبهایی است که گاهی گروه منتقد غرب به مخالفان خود می زند. اگرچه در بسیاری از موارد این برچسب ها از منشأ بیرونی قوی برخوردار است ولی باید دانست که محکوم کردن افراد خودی اولاً و بالذات و بدون توجه به ریشه ها و نشانه های غرب زدگی آنان، از طرفی زمینه ساز تقدیم اختیاری این نیروها به جبهه دشمن استو از  طرف دیگر در واقع نمی توان اثباتاً گفت همه غرب گراها حتما نیروهای مستقیم غرب اند. از دیگر سو، این نوع رفتار در بلند مدت ما را به توهم توطئه محکوم می کند. نگارنده بر این باور است که گرچه بسیاری از خواص داخلی در جهت منافع غرب گام بردارند، نوع موضع گیری ما می تواند آسیب های احتمالی این جریان را کاهش دهد. این است که به نظر نگارنده به جای تطبیق مصداقی غرب زدگی و وارد شدن در نزاع های زرگری، حزب الله باید بیشتر انرژی را معطوف به شناخت ریشه های غرب زدگی کرده، در پی خشکاندن این ریشه ها گام بردارد.

ورود جریانات انگلیسی به ایران، ورود مستشرقین و جاسوسان انگلیسی مثل ادوارد برون و رابینو و صدها نیروی دیگری که کتب بسیاری نوشتند و تئوری نگاه غربی به انسان را پی ریزی کردند و الان صد سال است که روشنفکران ما روی پایه کرسی آن بحث ها فکر کردند و به این بنیان کج را پیش بردند. یکی از ثمرات ورود این انگلیسی به ایران ایجاد سازمان فراماسونری است که اشخاصی چون ملکم خان و فروغی و تقی زاده را در خارج از ایران تربیت کردند و ۱۰۰ سال ثمره آن را چیدند.

***

یکی از ریشه های اصلی غرب گرایی در جوامع اسلامی و بخصوص ایران را باید مواجهه دقیق غربی ها با مهاجران و مسافران ممالک شرقی دانست که در نتیجه این مواجهه آگاهانه، نوع خاصی از گرایشات و رفتارها در شرقی ها نهادینه می گردد. ریشه این مواجهه دقیق را باید در آشنایی عمیق غربی­ها با اعتقادات دینی، فرهنگ بومی و عادات قومی ممالک شرق دانست که این آشنایی دقیق خود محصول زحمات تعداد پرشماری از دانشمندان غربی است که عمری را در راه شناخت شرق و ایران صرف کرده اند و امروزه در قالب جریان استشراق شناخته می شوند. اگرچه این کار مطالعاتی امروزه در قالب آکادمی های پیشرفته در موضوع اسلام شناسی، شیعه شناسی و ایران شناسی در جای جای ممالک غربی پیگیری می شود. آنان به برکت این شناخت فکری، فرهنگی و قومی، نه تنها در الگوی رفتاری خود با شرقی ها دقیق عمل می کنند بلکه همواره در مقابله با حکومت ها نیز توانایی طراحی استراتژی های دقیق و پیچیده را دارند.

***

برخی از ریشه های غرب گرایی به آسیب­های فرهنگی موجود در جامعه ایرانی مثل خود باختگی فرهنگی و عدم اعتماد به نفس عمومی بر می گردد که ناشی از اموری مانندعدم توجه به وافی به علم تعیین کننده و عبرت آموز تاریخ است. عدم توجه به اسوه های علمی جهانی که از نسل همین مردمان و در بستر همین عقاید اسلامی تربیت یافته اند، از مصداق های بارز عدم توجه به تاریخ است. بازخوانی اختراعات و اکتشافات نخبگان مسلمان ایرانی و نقش انکار ناپذیر آنان در پیدایش تمدن نوین غرب در بازسازی اعتماد به نفس ملی و رفع خودباختگی فرهنگی مؤثر خواهد بود. افرادی مانند؛ فارابی، ابن سینا، ابوریحان، رازی، سهروردی، ملاصدرا، حافظ، سعدی، فردوسی، و هزارها شخصیت جهانی دیگر که از همین خاک و در بستر همین اعتقادات مترقی در جهان درخشیده اند و جریان علم هرگز از مدیونی آنان به در نمی آید.

***

با مراجعه به تاریخ غرب گرایی در ایران، یکی از زمینه های اصلی پیدایش این جریان را باید در ماهیت شناسی روشنفکری در ایران و بازخوانی تاریخچه آن بررسی کرد. این پیوستگی آنقدر مشهود است که نمی توان به جرأت گفت غرب گرایی ریشه روشنفکری در ایران است یا برعکس. زیرا قبل از تولد روشنفکری در ایران سفرایی به منظور ایجاد تعامل سیاسی و فرهنگی به غرب فرستاده شدند و در نتیجه مدتی زندگی در اروپا، به عنوان کاسه های داغ تر از آش به کشور برگشته، تمام آموزه های فکری، فرهنگی و تمدنی غرب را به عنوان وحی منزل تلقی کرده، جریان روشنفکری را به منظور ترویج این نوع نگاه خاص غرب گرایانه، متولد کردند!!

***

یکی از نکته های تأسف باری که غرب زدگی به همراه دارد اینکه در جریان آن، غرب با تربیت نیروهایی از ممالک شرقی مانند ایران، که نوعاً از مستعد ترین افراد آن کشور هم هستند، با صرف کم ترین هزینه ای بیشترین بهره کشی را از این افراد کرده، آنان را به عنوان پیاده نظام خود در شوؤن مختلف به کار می گمارد؛ نیروهایی که نسبت به آموزه ها و اهداف ممالک غربی به مراتب وفادارتر، متعهدتر و کم هزینه تر از نیروی انسانی کشورهای غربی هستند. این است که به واسطه این اتفاقات، ایران هم فرصت استفاده و استخدام تعداد پرشماری از نیروهای بومی را از دست داده و هم باید انرژی بسیاری را در جهت مواجهه با تبعه کشور خودش که از نظر فکری و رفتاری دل در گرو غرب دارند، صرف نماید و با تهدیدهای ناشی از آنان دست و پنجه نرم کند.

***

آنچه نباید مغفول افتد اینکه ریشه اصلی غرب زدگی، ارادت باطنی و اعتقاد عمیق به اصول و مبانی غرب تمدنی است و از این رو وقتی که با چنین افرادی مواجه با شیم، به هیچ وجه نمی توان آنان را به ضرب و زوربخشنامه و قانون و… در چهارچوب قوانین و یا دیگر قالب های داخلی و بومی نگه داشت زیرا اینان همواره بر اساس اعتقاد و ناخودآگاه خویش گام بر می دارند. لذا باید فرایندی که به این مقبولیت نخبگانی غرب منجر می شود را ریشه یابی کرد. برخی از این ریشه فردی و برخی دیگر اجتماعی اند. بعضی مربوط به خصائص رفتاری افراد و برخی دیگر مرتبط با نوع برخود و برنامه ریزی های کلان کشوری است. برخی ریشه ها به زحمات شبانه روزی غربی ها بر می گردد و برخی دیگر به تغافل و تساهل و تنبلی ما ایرانی ها.

***

مسئله مرجعیت علمی غرب و پیشتازی آنان در عرصه تمدن سازی و پیشرفتهای مادی، یکی دیگر از زمینه های ایجاد اعتقاد و ارادت نخبگانی به غرب است به گونه ای که بسیاری از اذهان ظاهربین–حتی در سطح نخبگان- جلوه های تمدنی و پیشرفت­های ظاهری غرب را به عنوان پشتوانه صحت اعتقادات آنان تصور می­کنند. از آنجا که مراکز علمی غرب نیز ظاهرا بر این پیوستگی اعتقادات مکتبی خویش با پیشرفتهای علمی و فن آوری خویش صحه می گذارند، افرادی که صرفاً به منظور علم آموزی به غرب می روند بعد از مدتی در شعاع آموزه های اخلاقی، اعتقادی و رفتاری غربی ها نیز قرار گرفته، سبک زندگی غربی را نیز مانند پیشرفتهای علمی و تمدنی ظاهری آنان، مترقی و بلا اشکال و نجات بخش می شمارند و چه بسا داشته پیشین خویش از اعتقادات و فرهنگ دینی و بومی را اموری ارتجاعی بشمارند!  مسئله تأسف آورتر اینکه اینان غرب گرایی در همه ساحت ها را به عنوان راه انحصاری ترقی همه جانبه دانسته، هر آنکه صدای مخالفی سر دهد را به باد استهزاء و تمسخر می گیرند و به اصطلاح راه غرب را به عنوان یگانه راهی که از دروازه تمدن می گذرد، معرفی می کنند. واکنش های پرشمار روشنفکران در تقابل با جلال آل احمد –بعد از نگارش کتاب غرب زدگی- و نیز برخوردهای این جریان با نادر ابراهیمی- بعد از نوشتن کتاب سه دیدار درباره امام خمینی(ره)- یکی از نمونه های بارز این برخورد غرب زده های ایرانیست!

***

نظام آموزشی و تربیتی غربی ها اگرچه از نظر خالی بودن از مفاهیم دینی، سکولار است اما هرگز از آموزه های مکتبی غرب و به تبع آن از امور اعتقادی شان خالی نیست. به این معنا که ملل دیگر، در مواجهه علمی با آنان ناگزیر به التزام به گزاره های رفتاری، اعتقادی و اخلاقی آنان می شوند و آنها را به عنوان صحیح علی الإطلاق می شمارند.

وجود مطلق انگاری پیرامون اندیشه های غربی و ترس از ورود به عرصه نقد آن، موجب شده که گاهی با وجود آنکه در مورد یک نظریه علمی در طی چند نسل، نقد و نظرهای بسیاری در حیطه خود غرب صورت پذیرفته اما طیف غرب زده همان تفکر اولیه را بدون چون و چرا نشخوار کرده، در سطح جامعه علمی ایرانی مطرح می سازندو بلکه مقدس می شمارند. این مقدس انگاری در عرصه علم، به دیگر لوازم تمدنی غرب از جمله تفکرات، فرهنگ و سبک زندگی نیز سرایت کرده، موجب پذیرش کورکورانه عقاید و نظرات غرب می گردد.

***

توجه به ریشه های روانشناختی غرب زدگی نیز مسئله مهمی است که در قالب تبلیغات وسیع آنان در زمینه جلوه دادن سبک زندگی و تفکرات شان، ارائه می گردد. غربی ها همواره به واسطه ابزار مدرن رسانه ای در پی نمایش سعادت و خوشبختی با تفسیر غربی هستند که در نتیجه آن نوعی اشتیاق و عطش کاذب در میان مخاطبان غیر غربی ایجاد می گردد و در نهایت غرب و تمدن آن به عنوان الگو و مدلی مترقی و یگانه در جهان معرفی می شود که همه فرهنگها و اعتقادات دینی و بومی باید در آن مستحیل گردد.

 

ارسال دیدگاه

enemad-logo