مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ - Friday 26 Apr 2024
آزادی از دیدگاه میرزا کوچک خان
آزادی از دیدگاه میرزا کوچک خان

  عباسعلی اخوان ارمکی   مقدمه یونس معروف به ”میرزا کوچک“ فرزند ”میرزا بزرگ“ از اهالی رشت در سال ۱۲۹۸ هجری قمری به دنیا آمد. دوران کودکی را در مدرسه حاجی حسن واقع در ”صالح آباد“ و مدرسه ”جامع“ گذراند. سپس به تهران آمد و مدتی در ”مدرسه محمودیه“ به تحصیل ادامه داد. او مردی […]

ویژگیهای مدیریتی میرزا کوچک خان
ویژگیهای مدیریتی میرزا کوچک خان

  میرزا ناچار بود به حداقلها اکتفا کند… ”ویژگیهای مدیریتی میرزا کوچک خان“ در گفت و شنود شاهد یاران با فتح الله کشاورز     این نکته که کامیابیها و ناکامیهای نهضت جنگل تا چه میزان از خصال مدیریتی میرزا کوچک خان نشأت می گیرد، محل تضارب آرا و تحلیلهای گوناگون است. برخی بر این […]

نوروزی ای از دوره نهضت جنگل
نوروزی ای از دوره نهضت جنگل

  رحیم چراغی   «بیاید خرم خوش عید نوروز شود میرزا در این نوروز پیروز آلکساندر خودزکو، درباره اجرای مراسم نوروزی در شمال به سال ۱۸۴۲ میلادی، نوشته است: «نوروزی در گیلان امروز به پسر بچه‏هایی گفته می‏شود که دسته جمعی حرکت می‏کنند و اشعاری به میمنت نوروز می‏خوانند.این پسر بچه‏های پرجنب‏وجوش هشت تا دوازده […]

نثر: نفس حماسى میرزا
نثر: نفس حماسى میرزا

  جنگل، مسیر روشن گام هایت را سال هاست مى گرید. قدم به قدم، نفس هاى حماسى توست که تار و پود سپیداران را به سمت خورشید مى کشاند. برخاستى تا استبداد این همه مه را با اراده آفتابى ات درهم بشکنى و در کوچه هاى وطن، شکوه آزادى را فریاد کنى. برخاستى تا نقشه […]

نثر: کوچک خان بزرگ
نثر: کوچک خان بزرگ

  جنگل هاى سرسبز گیلان و درختان سر به فلک کشیده آن با گام هاى استوارت آشناست، غیرت مندى و دلاورى تو را شهادت مى دهند. روزهاى درخشان جنگ آورى هایت، سند سرافرازى این سرزمین شد و شهادت غریبانه ات، امضاى آبرومندى این مرز و بوم. با تو هستم، کوچک جنگلى؛ با همه یاران بى […]

نثر: بزرگ همه سرو قامتان
نثر: بزرگ همه سرو قامتان

  …تو از تبار عالمان عامل بودى که علم و فضیلت را نه هدف، که وسیله مى دانستى و بر آن پیمان که خداوند ازعالمان راستین ستانده بود تا بر ستم ستمگران و بیچارگى مظلومان ساکت ننشینند، پایدار ماندى. لباس رزم پوشیدى و چون صاعقه بر سر دشمنان این ملت فرود آمدى و دنیاى پست […]

نثر: هنوز صدایت را از جنگل هاى گیلان مى شنوم
نثر: هنوز صدایت را از جنگل هاى گیلان مى شنوم

  سال هاست که دیگر تو نیستى؛ ولى هنوز عطر بودنت را از برگ برگ درختان جنگل هاى گیلان مى شنوم. تو را در سرسبزى تمام درختان حس مى کنم. کوه ها و جاده ها و فصل ها، ردپاى تو را نشان مى دهند. تو، بهارى همیشگى هستى.   تو هنوز زنده اى هنوز ابرهاى […]

نثر: سبز مثل جنگل
نثر: سبز مثل جنگل

  تو مى دانستى که تبرها برخاسته اند تا درختان استقلال را ریشه کن کنند و پرندگان آزادى را از شاخساران سرسبز صنوبرها، پر دهند. تو مى دانستى که گرگ ها دندان تیز کرده اند تا آهوان تیز تک رهایى را با باران سرب هاى داغ و دندان هاى تیز، در بستر جنگل سلاخى کنند […]

«کوچک»بزرگ
«کوچک»بزرگ

  تفنگت میرزا! تفنگت هنوز بر سینه کش دیوار دلم آویزان است. کهنه شده ام؛ مثل تفنگ. هیچ کس افکار غیورم را نمى خرد. تفنگت میرزا با دلم حرف مى زند؛ برایم آواز دیلمان مى خواند. مى گوید: مردان بزرگ در برگ برگ خستگى تاریخى جان مى گیرند. مى گوید: هر جا تاریخ از نفس […]

نثر: به نام گمنام
نثر: به نام گمنام

  «امشب همه غم هاى عالم را خبر کن بنشین و با من گریه سر کن گریه سر کن… اى جنگل؛ اى داد! از آشیانت بوى خون مى آورد باد!… آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟» و «یونس» از دل تاریکى ها بر آمد؛ خورشید جنگل، سر زد؛ به دنیا و قریه «استادسرا». […]

enemad-logo