یک فقره چک مربوط به تجارتخانه برادران طومانیانس در صد سال پیش
یک فقره چک در وجه حامل ورقه مبلغ یکصد تومان رایج پنج قرانی. مربوط به تجارتخانه برادران طومانیانس. رشت سال ۱۳۳۷ق. دوره احمد شاه قاجار
یک فقره چک در وجه حامل ورقه مبلغ یکصد تومان رایج پنج قرانی. مربوط به تجارتخانه برادران طومانیانس. رشت سال ۱۳۳۷ق. دوره احمد شاه قاجار
سهام بلیط شرکت چراغ الکتریک شهر رشت به مبلغ ۲۵ تومان جهت احداث کارخانه چراغ برق- سال ۱۳۲۲ق- دوره مظفرالدین شاه قاجار
میثم عبدالهی
مرحوم آیت الله العظمی شیخ شعبان گیلانی از مراجع برجسته شیعه بود که در روز ۵ فروردین ۱۳۰۹ در نجف اشرف درگذشت. ایشان دارای مقلدین بسیاری در سرزمین های اسلامی بود و رساله توضیح المسائل ایشان بارها در مناطق مختلف چاپ شده بود. در اینجا تصویری از رساله عملی ایشان را که حدود یک قرن از انتشار آن می گذرد.
صبح دیروز دوم فروردین ۱۳۹۶ عده ای از اهالی محله پاسکیاب و حافظ آباد رشت طبق سنت ۳۰ ساله، به دیدار خانواده شهدای محله شان رفتند. این دیدار ساعت ۹ صبح با ذکر توسل و دعای فرج از مسجد امیرالمومنین(ع) آغاز شد و در ساعت ۳ بعد از ظهر به پایان رسید.
صفحاتی از کتاب اشعار اشرف الدین حسینی گیلانی معروف به نسیم شمال که در زمان حیات او در ابتدای محرم ۱۳۴۳ق در شهر بمبئی هندوستان چاپ شده را در زیر می بینید. این کتاب در مطبعه خلافت به اهتمام حاج علی اکبر بن ابوطالب کاتب جهرمی به صورت چاپ سنگی در ۲۸۸ صفحه منتشر گردید.
یعقوب توکلی
یدالله قلی پور از فروردین ۱۳۶۰ به مدت یک سال فرماندهی سپاه رشت را به عهده داشت و با وجود داشتن سمت فرماندهی ، در امور نگهبانی ، آب دادن به باغچه ها ، نظافت محوطه؛ به جای نیروهای تحت امر نگهبانی می داد و از واکس زدن کفشهای آنها هم ابایی نداشت.
عبدالحسین جواهرکلام
آنجناب مدتى در خراسان مشغول تحصیل علوم دینى و معارف الهى بود، و بعدا جهت تکمیل تحصیلات فقهى و اصولى به نجف اشرف رهسپار شد، و از محضر آیات: شیخ محمّد کاظم خراسانى و سید محمّد کاظم طباطبائى یزدى استفاده نمود، و پس از تکمیل معلومات، به رشت مراجعت کرد.
سردار شهید اردشیر رحمانی در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه در حالی که فرماندهی گردان مکانیزه زرهی را بر عهده داشت در اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. محل شهادت وی پشت کانال دریاچه ماهی بود. زندگینامه ای از او را می توانید در زیر بخوانید
در زمان کشف حجاب که من کودک بودم، یک روحانی به نام شیخ یوسف گیلانی را به فومن تبعید کرده بودند. ایشان یک شخصیت روحانی بودند که بعدها کتابی به نام «طومار عفت» از او منتشر شد. ایشان در همان زمان بیحجابی شعری علیه رضاخان سروده بود.
دکتر عبدالکریم گلشنی
همین حرفها را که میزد یک مرتبه یکی از بیرون فریاد زد: «باران! باران! دارد می آید مثل سیل.» جماعت بیرون مسجد بیش از جماعتی بودند که در داخل مسجد حضور داشتند. بعد از این حادثه عده زیادی از جمعیتی که در مسجد بودند، هجوم آوردند به منبرو لباس و عبا و قبای آقا را تکه تکه کردند که به عنوان میمنت و تبرک بردارند.