مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ - Friday 29 Mar 2024
بایگانی در تاریخ: 
سایه و تدفین پیکر او در رشت / صحبتهای حجت الاسلام مرتضی عبداللهی درباره سایه
سایه و تدفین پیکر او در رشت / صحبتهای حجت الاسلام مرتضی عبداللهی درباره سایه

حجت الاسلام مرتضی عبداللهی درباره تدفین پیکر سابه در رشت نوشت:
با تدفین ابتهاج، در مکانی غیر از آرامستانهای شهر رشت، به شدت مخالفم؛ خصوصا در پارک شهر رشت. با سابقه ای که از مرام سیاسی فکری ایشان میشناسم، این کار هیچ آورده مثبتی برای جمهوری اسلامی و سبک زندگی مردم نخواهد داشت.

معرفی خاندان هوشنگ ابتهاج شاعر معروف
معرفی خاندان هوشنگ ابتهاج شاعر معروف

خاندان ابتهاج به بهایی­گری مشهور بودند به طوری ­که ابراهیم خان ابتهاج الملک پدر بزرگ هوشنگ ابتهاج در سال ۱۲۹۷ش به این علت که جملاتی موهن در مورد ظهور امام عصر (عج) به کار برده بود توسط یکی از رعایای خودش به نام “سید پله­ آقا اباتری” در قریه “دگور” با داس به قتل ­رسید.

صرف پول جمهوری اسلامی برای اهدافی مغایر با اسلام/ شورای شهر رشت در جاده خاکی!؟
صرف پول جمهوری اسلامی برای اهدافی مغایر با اسلام/ شورای شهر رشت در جاده خاکی!؟

هوشنگ ابتهاج که به «ه. الف. سایه» شناخته می شود، از سالهای پیش از انقلاب اسلامی در حزب توده فعال بوده است. پدر و عموی‌هایش از خدمتگزاران وفادار و طراز اول رژیم پهلوی علی الخصوص در مناصب مربوط به مسائل پولی و مالی به شمار می رفتند. پدربزگ او «میرزا ابراهیم خان ابتهاج‌الملک»، از سران متعصب بهاییت در رشت بود که عبدالبها رهبر این فرقه ضاله از سرزمین عکا برای او نامه هایی نوشته است و او را چنین دعا کرده است: «علیه بهاء الله»!

خاندان ابتهاج؛ خاندان حکومتگر گیلان
خاندان ابتهاج؛ خاندان حکومتگر گیلان
ابوالفضل قاسمی

از زمان مشروطه خاندان های اشرافی و سکولاری در گیلان به وجود آمد که بسیاری از منافع گیلان به آنها منحصر بود. الیگارشی (اشرافیت سالاری) شکل گرفته از فعالیت های این خانواده ها باعث ادامه حیات و استمرار دیکتاتوری پهلوی بر ایران می شد و بسیاری از افراد این خاندان به عنوان ارکان رژیم پهلوی […]

شعر: مرثیه جنگل
شعر: مرثیه جنگل

 هوشنگ ابتهاج (سایه)   امشب همه غمهای عالم را خبر کن! بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن! ای جنگل، ای انبوه اندوهان دیرین ای چون دل من، ای خموش گریه آگین سر در گریبان، در پس زانو نشسته ابرو گره افکنده، چشم از درد بسته در پرده های اشک، پنهان کرده […]

enemad-logo