مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ - Saturday 14 Dec 2024
محتوا
روایت آیت الله سیدحسین رودباری از مصائب روحانیت رشت در دوران دیکتاتوری رضاخان

روایت آیت الله سیدحسین رودباری از مصائب روحانیت رشت در دوران دیکتاتوری رضاخان

میثم عبدالهی
مرحوم آیت الله سیدحسین رودباری در یادداشتهای روزانه اش از مصائب روحانیت و مردم رشت در دوران دیکتاتوری رضاخان را بیان کرده است. وی از دو نفر از روحانیون ساکن رشت نام برده که در زمان دیکتاتوری رضاخان از نام برده که فریب تبلیغات رژیم رضاخان را خورده و از لباس روحانیت خارج شدند.

دوشنبه 25 نوامبر 2024 - 15:20

میثم عبدالهی

 

مرحوم آیت الله سیدحسین رودباری در یادداشتهای روزانه اش از مصائب روحانیت و مردم رشت در دوران دیکتاتوری رضاخان را بیان کرده است. وی از دو نفر از روحانیون ساکن رشت نام برده که در زمان دیکتاتوری رضاخان از نام برده که فریب تبلیغات رژیم رضاخان را خورده و از لباس روحانیت خارج شدند. جناب آقای سیداحمدآقا فاطمی لشت نشایی و شیخ محمد وحید خورگامی نام برده و گفته که هر دو نفر بابت این کار هم نزد عموم مردم و روحانیت منفور و طرد شدند. هر چند هر دو بعد از رفتن دیکتاتور، پشیمان شده و بازگشتند. در ضمن این مطلب، اشاره ای به مجموع مصائب این شهر در آن دوران را ذکر کرده. 

متن مربوط به سیداحمدآقا فاطمی به یادداشت روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۱ش و متن مربوط به شیخ محمد وحید خورگامی شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۱ش مندرج بود.

منبع ما برای این امر، کتاب زیر است: یادداشتهای روزانه آیت الله سیدحسین رودباری ۱۳۴۰-۱۳۴۷، به کوشش: مرحوم آیت الله سیدمجتبی رودباری، انتشارات: نکوآفرین، رشت، اول، ۱۴۰۱، ۶۰۸ص، رقعی، سخت.

***

 

آیت الله سیدحسین رودباری در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۱ش برابر با ۶ ذی الحجه ۸۱۱۳ق چنین نوشته: «عصر امروز، جناب آقای سیداحمدآقا فاطمی لشت نشایی صاحب محضر ۵، منزل تشریف آوردند. پس از تعارف و احوالپرسی اظهار کردند که آقای میرهاشم بزرگی از محضرم رفت و دفتر مرحوم املشی را خرید، با آن که هیچ چیز بلد نبود و همه را از من آموخت و فعلا مشتری های من آنجا می روند و این خانه -واقع در راسته مسگرها- که نشسته ام، کرایه اش زیاد است، نمی توانم بپردازم و چند ماه است کرایه را ندادم، با اینکه کرایه خانه ایشان ۲۵۰ تومان است و صاحب خانه مراعات کرده، و اگر تخلیه کند بیش از اینها اجاره می کنند.

به هر حال به مناسبت، درددل کرد از گذشت زمان و دوران که کار غلطی بود که اگر تاکنون برایم بهتر نمی گذشت از این زندگانی فعلیم، بدتر نمی گذشت. علاوه، بدنامی هم برای ما ماند.

چون ایشان، فاضل و مجتهد و امام جماعت مسجد سوخته تکیه و صاحب محضر شرع بودند، واقعا محضرش در انجام معاملات و رجوع عامه، درجه یک بود. یادم هست ایامی که طلبه مدرسه مستوفی رشت بودم، برای انجام کاری، نزد ایشان می رفتم، دارای دو منشی بودند که تمام روز مشغول بودند. وقتی که این جملات را از ایشان شنیدم، واقعا شکر خدای عزوجل را قلبا به جای آوردم که این شغل محضر را اختیار نکردم.

خدا بیامرزد یکی از دوستان مرحوم والدم را که بعد از رحلت والدم، اعلی الله مقامه، به من پیشنهاد کرد، اگر میل دارید برای شما دفتر ازدواج و اسناد بگیرم، حاضر نشدم. گفتم بحمدالله، گذشته و می گذرد و بسیار اصرار کرد، جواب رد به او دادم. به هرحال پناه می برم به خداوند از وسوسه شیطان. نمی دانم این آقای فاطمی با آن فضل و عواید مادی، روی چه اصلی در زمان رضاشاه متحدالشکل شد و از لباس روحانیت خارج شد و به قول آقای اشتری- استاندار اسبق رشت- که در منزل آقای حاج آقا فخرالدین حکیمی بعد از آن که آقای فاطمی به ایشان معرفی شدند، رو به حاضرین کرده و گفت: «آقا ترجیح دادند محضر را، بر مسند شرع.»

فراموش نمی کنم در نجف، وقتی که خبر آوردند که ایشان – آقای فاطمی- از لباس روحانیت خارج شدند، مرحوم آیت الله ضیاالدین عراقی، قدس سره، که ایشان از تلامذه آن فقید سعید بودند، بسیار عصبانی شدند.

اسفناک تر، آن عکس بعضی از علمای رشت است که بعد از اتحاد شکل با بانوان خودشان گرفته بودند که مرحوم حسین آقا کازرانی آن عکس را از رشت برایم به نجف فرستاده بود. خداوند متعال ما را از شر شیطان و نفس اماره محفوظ فرماید و عاقبت امر ما را ختم به خیر کند.

فرزند بزرگ آقای فاطمی به نام آقای سیدمجتبی فاطمی که با ما در ایام تحصیل در رشت در مدرسه مستوفی تحصیل می کرد، سال گذشته در تهران به رحمت ایزدی پیوست که از فراق آن پسر، آقای فاطمی اظهار می کرد که نسیان عارضم شده است. غرض بعد از یک ساعت، آقای فاطمی تشریف بردند. خداوند متعال به ایشان صبر جزیل و ثواب عظیم عطا فرماید و عاقبت ایشان و امر ما را ختم به خیر فرماید.» (ص۳۹-۴۱)

 

ایشان در روز شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۴۱ش برابر با ۷ ذی الحجه ۸۱۱۳ق چنین نگاشت: «امروز صبح از آقامجتبی [رودباری] تلگراف از قم داشتم که حجت الاسلام آقای شیخ محمد وحید خورگامی[۱] در قم به رحمت ایزدی پیوست. بحمدالله این مرحوم، عاقبت به خیر شد. ان شاالله خداوند کریم از گذشته های او در ایام اتحاد شکل در زمان رضاشاه بگذرد. اللهم اغفره و احشره مع اجدادالطاهرین سلام الله علیهم اجمعین. (ص۴۱)

 ______________ 

[۱] . شیخ محمد وحید خورگامی فرزند ملااحمد خورگامی متولد سال ۱۲۶۲در رشت پس از طی مقدمات و سطوح به نجف اشرف رهسپار شد و پس از بازگشت به رشت به تدریس مقدمات و سطوح در مدرسۀ مهدویه پرداخت. سپس به قم رفت و همزمان با نهضت جنگل به رشت بازگشت و به آن پیوست. در سال ۱۳۰۶به مخالفت با نظام اجباری سربازی پرداخت. پس از سرکوب و خاتمه کار هیئت اتحاد اسلام، وکالت مردم در عدلیه دادگستری را پذیرفت و از لباس روحانیت خارج شد، اما پس از شهریور ۱۳۲۰ دوباره در مجلس به لباس روحانیت وارد شد و در مدرسه مهدویه به تدریس مشغول شد. ایشان در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۱ درگذشت و در صحن حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. دخترش شمس الشریعه وحید از زنان فاضله بود و خسرو گلسرخی از فرزندان این بانو بود.

 

منبع: یادداشتهای روزانه آیت الله سیدحسین رودباری ۱۳۴۰-۱۳۴۷، به کوشش: مرحوم آیت الله سیدمجتبی رودباری، انتشارات: نکوآفرین، رشت، اول، ۱۴۰۱، ۶۰۸ص، رقعی، سخت.

 

 

برچسب‌ها:

ارسال دیدگاه

enemad-logo