سفرهای آیت الله کاشانی به گیلان
میثم عبدالهی
آیت الله کاشانی رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت را سال ها در ایران بر عده داشت و قیامش یکی از بزرگترین قیام های علمای شیعه در تاریخ معاصر ایران است. ایشان ۳ مرتبه به گیلان سفر کردند و با توجه به جایگاه و عظمت شخصیت آیت الله کاشانی، برای مردم گیلان افتخار بزرگی بود که این عالم ربانی و مجاهد نستوه به استانشان سفر کند.
میثم عبدالهی
آیت الله کاشانی رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت سال ها در عراق و ایران به مبارزه پرداخت. قیام او یکی از بزرگترین قیام های علمای شیعه در تاریخ معاصر ایران است. ایشان ۳ مرتبه به گیلان سفر کردند و با توجه به جایگاه و عظمت شخصیت آیت الله کاشانی، برای مردم گیلان افتخار بزرگی بود که این عالم ربانی و مجاهد نستوه به استان شان سفر کند. در این مقاله به بررسی سفرهای آیت الله کاشانی به گیلان خواهیم پرداخت.
اولین سفر:
آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی از رهبران انقلاب مردم عراق علیه انگلیس ها و یکی از ۴ عضو «کمیته عالی جنگ حکومت انقلاب عراق» بود. انگلیسی ها با کمک نیروی هوایی و زمینی خود بر عراق مسلط شدند و حکم اعدام آیت الله کاشانی را صادر کردند. کاشانی مخفیانه به ایران آمد و در تهران ماندگار شد. همزمان با آغاز جنگ جهانی دوم ایران تحت اشغال نظامی متفقین(انگلیس وشوروی) درآمد. انگلیسی ها که آیت الله کاشانی را در عراق شناخته بودند از حضورش در تهران هراسناک بودند از این رو ایشان را دستگیر کردند و در زندانهای متفقین در شهرهای اراک و رشت و کرمانشاه حبس کردند.[۱]
انگلیسی ها ایشان را در ۲۷ خرداد ۱۳۲۲ در تهران بازداشت می کنند و به مرکز نظامی ارتش انگلیس در اراک اعزام می کنند و در این مرکز مدت ها مورد بازپرسی قرار می دهند. [۲] شوروی ها از انگلیس می خواهند که آیت الله کاشانی را برای بازجویی به ستاد ارتش شوروی در رشت اعزام کنند. آیت الله کاشانی با یک هواپیمای نظامی به رشت اعزام می شود. بدون آنکه از مقصد این سفر خبر داشته باشند پس از ورود به رشت ایشان نمی دانستند کجا هستند ولی از وضع رطوبت هوا متوجه می شوند که ایشان را به شمال آورده اند. روس ها ایشان به دخمه ای می برند.[۳] روز انتقال ایشان به رشت ۳/۸/۱۳۲۳ بوده است.[۴]
یکی از کسانی که همراه آیت الله کاشانی بازداشت بوده و چنین می نویسد: « هنگامی که مرا با هواپیما از بازداشتگاه اراک به رشت می بردند در وسط هواپیما چادر کشیده بودند که اتاق هواپیما را به دو قسمت کرده بود. من و آقای نوبخت (یکی دیگر از بازداشتی ها) را در قسمت جلو سوار کردند و دو نفر سرباز روسی که پیوسته با انگشت، اشاره به سکوت می نمود در طرفین ما قرار گرفتند. ولی من با احتیاط کمی پرده را کنار زدم دیدم که رختخواب آیت الله کاشانی که قبلاً در بازداشتگاه اراک دیده بودم و به چشم آشنا بود در گوشه ای قرار دارد. با صدای نسبتاً بلندی جمله «لاحول و لا قوه الا بالله» را که غالباً در اراک می گفتم تکرار کردم و ازپشت پرده صدای آشنایی را شنیدم که «توکلت علی الحی الذی لا یموت» که غالباً آیت الله کاشانی در اراک می گفت را شنیدم. پس از ساعتی هواپیما به زمین نشست. من فکر می کردم ما را به روسیه یا قفقاز خواهند برد. مرا در جلوی ساختمانی پیاده کردند و در یک لانه چوبی به زندان کردند و بدون سخنی در پان را بستند. این قوطی یک سوراخ در بالایش داشت به مساحت ۲۰ در ۲۰ سانتی متر که از آنجا هم نگهبان مراقب بود و هم نان و آب به ما می داد. یک روز صدای ضعیفی که شبیه صدای آیت الله کاشانی بود به گوشم خورد. درست گوش دادم می گفت: «من سیدم» و این جمله را چنان می گفت که دل مرا آتش زد.»[۵]
فردای همان روز بازجویی روس ها از آیت الله کاشانی شروع شد. ابتدا بازجویان روسی خیلی عصبانی بودند و تحت تأثیر تبلیغات انگلیسی ها قرار داشتند. ولی آیت الله کاشانی با آنها صحبت می کند و پس از یک ساعت و نیم گفتگو، حس احترامی در آنها پدیدار می شود. روس ها که دلیلی برای دشمنی با آیت الله کاشانی نداشتند به وی می گویند که از نظر ما شما آزاد هستید. و طی دو روز از اقامت ایشان در رشت به خوبی از ایشان پذیرایی می کنند. انگلیسی ها را این چنین دیدند چون از آزاد شدن آیت الله کاشانی بیمناک بودند به بهانه لزوم ادامه تحقیقات از روس ها می خواهند تکه آیت الله کاشانی را مجدداً به همان ها تحویل دهند. روس ها هم درخواست متفق خود را پذیرفته[۶] و آیت الله کاشانی را در تاریخ ۶/۸/۱۳۲۳ به زندان انگلیسی ها در اراک باز می گردانند.[۷]
دومین سفر:
آیت الله کاشانی در نظام استبدادی، برگزاری انتخابات آزاد و راه یافتن نمایندگان حقیقی مردم به مجلس را مؤثرترین راه برای انجام اصلاحات و بهبود وضع مردم می دانست. از همین رو در آستانه برگزاری انتخابات دوره ۱۵ مجلس شورای ملی تصمیم گرفتند که به استانهای مختلف مسافرت کنند و مردم را به شرکت در انتخابات تشویق نمایند. اولین استانی که آیت الله کاشانی به آن سفر می کنند، استان گیلان بود. آیت الله کاشانی در روز ۲ خرداد ۱۳۲۵ش وارد بندرانزلی می شوند. و با علما و معتمدین این شهر و توده های مردم دیدار می کنند. ایشان شب را در انزلی می مانند. یکی از اسناد موجود را مرور می کنیم:
«[گزارش شهربانی رشت او ورود آیت الله کاشانی به بندر پهلوی و استقبال مردم و علما از وی]
[نشان شیر و خورشید]
وزارت کشور
استانداری استان اول
مقام استانداری استان یکم ـ محترماً به عرض می رساند. شهربانی بندر پهلوی گزارش می دهد که آقای حاج سید ابوالقاسم مجتهد کاشانی به اتفاق همراهانش ساعت ۱۹ روز ۲ ماه جاری [خرداد ۱۳۲۵] وارد، عده ای از علما و کسبه و بازرگان بندرپهلوی به استقبال خارج شهر رفته شب در منزل آقای امام جمعه متوقف، ساعت ۷ صبح روز ۳ ماه جاری به مسجد تازه رفته خطابه ای که حاکی از وحدت و یگانگی و تبلیغ دین اسلام و اشاره به انتخابات که باید وکیل مسلمان و طرف اعتمادی انتخاب نمایند وسیله آقای عباس راسخی دبیر فرهنگ برای مردم قرائت. ساعت هشت صبح به رشت مراجعت نموده مراتب استحضاراً معروض [می گردد].
رئیس شهربانی رشت. پاسیار یکم شوکت
رونوشت برابر اصل است [امضاء]» [۸]
آیت الله کاشانی صبح روز ۳ خرداد به رشت باز می گردند. ایشان در رشت به دیدار با مردم و علما می پردازند. ساعت ۴ عصر در مقابل مسجد جامع این شهر در میان چند هزار نفر جمعیت مشتاق، به سخنرانی می پردازند. سپس به لنگرود سفر می کنند. در یکی از اسناد چنین آمده:
«[گزارش شهربانی از ورود آیت الله کاشانی به لاهیجان و سخنرانی در جمع گسترده مردم]
[نشان شیر و خورشید]
وزارت کشور
استانداری استان اول
گزارش ۴/۳/۳۲۵[۱] حضرت آقای آیت الله کاشانی و همراهانش ساعت هفت عصر روز جمعه سوم ماه جاری در میان عده ای از وجوه طبقات اهالی مستقبلین که بیرون شهر رفته بودند به لاهیجان وارد و شب هم در لاهیجان توقف فرمودند. ساعت ۴ عصر روز ۴ در مسجد جامع در مقابل چند هزار نفر از اهالی سخنرانی مفیدی راجع به وظایف مردم مطابق آیین اسلام و قرآن کمک و مساعدت نسبت به زارعین و کارگران و زیردستان و دقت در امر انتخابات و تعیین و انتخاب وکلای صالح و میهن پرست و دانشمند که برای اصلاحات کشور مؤثر است ایراد فرموده سپس با همراهان به طرف لنگرود عزیمت فرمودند. احمد صفاری
رونوشت برابر اصل است [امضاء]» [۹]
آیت الله کاشانی در روز ۶ خرداد به رودسر می روند و در منزل آیت الله روحانی وارد می شوند و به دیدار با علما و مردم می پردازند. ایشان شب را در رودسر می مانند.
صبح روز ۷ خرداد آیت الله کاشانی از استان گیلان خارج و در ادامه سفر وارد مازندران می شوند. عده ای از محترمین گیلان نیز ایشان را مشایعت می کنند. در تمام مدت حضور آیت الله کاشانی در گیلان مردم مقدم ایشان را گرامی داشته و استقبال و مشایعت شایانی از ایشان به عمل آوردند. اما متن سندی راجع به این مسئله را می خوانیم:
«[گزارش ورود آیت الله کاشانی به رودسر]
[نشان شیر و خورشید]
وزارت کشور
استانداری استان اول
گزارش ۶ خرداد ۱۳۲۵ رودسر ـ ساعت ۱۱ آقای آیت الله کاشانی به رودسر وارد ساعتی در منزل آقای روحانی که مرجع امور دینیه و وثوق اهالی رودسر توقف نهار را در منزل آقای حیدرپور و شام در منزل آقای میررئیس که از مالکین می باشند صرف فرموده صبح امروز در مسجد تطالب زاده بیانیه ایشان را آقای ارشد ایراد و اهالی را به اتحاد وطن پرستی و صمیمیت و قوانین شریعت اسلامی دعوت و تشویق نموده، ساعت ده به اتفاق عده ای از محترمین لنگرود و رودسر به طرف رامسر و شهسوار عزیمت نمودند. در تمام این مدت مردم مقدم ایشان را گرامی داشته و استقبال و مشایعت شایانی به عمل آورند. سمیع مریخ
رونوشت برابر اصل است [امضاء]» [۱۰]
با ورود ایشان به مازندران در رامسر به همراه معتمدین گیلانی عکس یادگاری می گیرند که در زیر آمده است:
عکس در رامسر ـ خرداد ۱۳۲۵٫ از راست: ۱ـ حیدر خلیلی ۲ـ وکیل استجار گیلان ۳ـ ابوالمعالی کاشانی ۴ـ حضرت آیت الله کاشانی ۵ـ محمد کاشانی ۶ـ کاظم خلیلی ۷ـ حسین ناجی ۸ـ مصطفی کاشانی [۱۱]
سومین سفر آیت الله کاشانی:
این عکس مربوط به حضور آیت الله کاشانی در سال ۱۳۳۶ در منزل مرحوم آیت الله ضیابری عالم برجسته رشت است و آیت الله کاشانی در وسط عکس دیده می شود. از راست نفر دوم آیت الله سیدحسین رودباری، آیت الله کاشانی آیت الله سیدمحمود ضیابری و آیت الله فلسفی و روحانی جوانی که پشت سر آنها در قاب پنجره دیده می شود شیخ حسن حجتی واعظ است. (روحانی مبارز آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، ج۲، ص ۳۵۵٫)
آیت الله کاشانی در خرداد ۱۳۳۶ ش یک سفر به استان گیلان انجام دادند. ایشان ابتدا وارد رشت شدند و مدتی در رشت ماندند و سپس راهی لنگرود شدند. تاریخ دقیق ورود ایشان به گیلان و خروجشان معلوم نیست ولی با توجه به اسناد موجود، ایشان روز ۴ خرداد ۱۳۳۶ ش در تهران حضور داشتند.[۱۲] همچنین در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۳۶ ش تازه از سفر گیلان به تهران بازگشته بودند و مریدان شان برای دیدن شان به منزل شان رفتند.[۱۳] با توجه به این دو تاریخ می توان گفت که سفر آیت الله کاشانی به گیلان بین روزهای ۴ تا ۲۱ خرداد سال ۱۳۳۶ ش واقع شده است.
گفتنی است که طبق یکی از اسناد ارتش، آیت الله کاشانی در روز ۱۴ خرداد ۱۳۳۶ش به لنگرود رفتند: «بنابر گزارش تیپ ۴ گیلان مستند به اطلاعیه شهربانی گیلان، آقای سیدابوالقاسم کاشانی و همراهان روز چهاردهم ماه جاری به لنگرود وارد و در منزل آقای صدرایی اشکوری واعظ اقامت نموده است.»[۱۴] حضور آیت الله کاشانی در هر منطقه ای برای رژیم به شدت هراس انگیز بود این مسئله از دنباله این سند معلوم است: «لشکر ۹ گزارش می دهد: روز هفدهم ماه جاری انتخابات انجمن شهر انجام و اتفاق قابل عرض رخ نداد.»[۱۵] یعنی ارتش هر لحظه احتمال می داد که قیامی علیه رژیم رخ دهد. ترس رژیم از آیت الله کاشانی قابل توجه است.
اما آنچه درباره این سفر آیت الله کاشانی قابل ذکر است این نکته می باشد که آیت الله کاشانی بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ مورد غضب دشمنان و بی مهری بسیاری از دوستان قرار گرفته بود و در حال انزوای سیاسی به سر می بردند.حتی هرگونه تماس با آیت الله کاشانی می توانسی خطراتی را از جانب رژیم به دنبال داشته باشد. در این شرایط حجت الاسلام شیخ حسن حجتی، واعظ معروف گیلان در دهه ۳۰ که از یاران نزدیک آیت الله کاشانی نیز به حساب می آمد، آیت الله کاشانی را برای سفر به گیلان به طور رسمی دعوت کرد. چند روز آماده و تهییج نمود. مردم رشت تا کیلومترها خارج شهر رفته بودند و منتظر ورود آیت الله کاشانی بودند. ایشان به هنگام ورود به گیلان، در امامزاده هاشم، واقع در ۳۰ کیلومتری مسیر رشت نگین انگشتری در آغوش گرفتند و با شکوه فراوان وارد رشت نمودند. آیت الله کاشانی وارد منزل آیت الله سیدمحمود ضیابری از علمای بزرگ رشت شدند و چندین روز در آنجا ماندند. و مردم رشت دسته دسته به زیارت ایشان می شتافتند. استقبال مردم و علما از آیت الله کاشانی به قدری چشمگیر بود که عوامل رژیم در استان گیلان را به وحشت انداخت و هرگونه اقدام عملی برای جلوگیری مردم از آنان سلب گردید. این اقدام مرحوم جهتی در دعوت آیت الله کاشانی، باعث تقویت روحیه انقلابی در مردم گیلان، دیدار علمای گیلان با آیت الله کاشانی و خاطره ای خوش برای آیت الله کاشانی در دوران انزوا و وحشت رژیم از روحانیت شد.[۱۶]
——————————–
پاورقی ها:
[۱]. روحانی مبارز آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، اول،۱۳۷۹ش، ج۱، ص۱۳-۱۶
[۲]. آیت الله کاشانی به روایت اسناد و خاطرات، سیدمحمود کاشانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۶، ج۲، ص۱۷۵
[۳]. همان، ص۲۵۷
[۴]. همان، ص۲۵۶
[۵]. همان، ص۲۶۰
[۶]. همان، ص۲۵۷-۲۵۸
[۷]. همان، ص۲۵۶
[۸]. همان، ص ۳۳۹ سند شمـ ۸۴٫
[۹]. همان، سند شماره ۱/۸۵، ص۳۴۲٫
[۱۰]. همان، سند شماره ۸۶، ص۳۴۵
[۱۱]. همان، ص ۴۸۵٫
[۱۲]. روحانی مبارز آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات،اول، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۸۳۸، سند شماره ۴۴۱٫
[۱۳] .همان، ص۸۴۲، سند شماره ۴۴۳٫
[۱۴]. همان، ص۸۴۰، سند شماره ۴۴۲٫
[۱۵]. همان.
[۱۶]. خورشید درخشان شمال، زندگینامه شهادت گونه خطیب مبارز حاج شیخ حسن حجتی گیلان، بوستان کتاب قم، اول، ۱۳۸۳، صفحات نهایی.