
گیلان در کلام رهبری / گلچنین سخنان مهم رهبر انقلاب درباره گیلان
رنگ ایمان بخشی از مهمترین قسمتهای کلام مقام معظم رهبری درباره گیلان را که در سخنرانی های مختلف ایشان در دیدارهای جداگانه در طول سفر شش روزه سال ۱۳۸۰ به استان گیلان بیان داشته اند را به عنوان «گلچینی از کلام مقام معظم رهبری درباره گیلان» منتشر مینماید.
رنگ ایمان بخشی از مهمترین قسمتهای کلام مقام معظم رهبری درباره گیلان را که در سخنرانی های مختلف ایشان در دیدارهای جداگانه در طول سفر شش روزه سال ۱۳۸۰ به استان گیلان بیان داشته اند را به عنوان «گلچینی از کلام مقام معظم رهبری درباره گیلان» منتشر مینماید.
ـ موقعیت ممتاز منطقه
این منطقه یک منطقهی مرزی است. در گذشته دور و نزدیک،در هر موقعیتی به تناسبی این منطقه از حساسیتهای ویژهای برخوردار بوده است. امروز هم این منطقه از لحاظ مرزی دارای خصوصیات منحصر به فردی است. این دریا و همسایگان ما در دریا و اهمیّت حیاتی این دریا و منطقه بسیار متنعم به نعمتهای پروردگار و نعمتهای طبیعی در شمال ایران. همه به این منطقه یک خصوصیت منحصر به فرد بخشیدهاند[۱]
ـ مردمی شجاع و مومن
این منطقه به فضل الهی برخوردار از مردمی مؤمن و شجاع است یاد شجاعتها و فداکاریهای مردم این منطقهی سرسبز، نام شهید بزرگی همچون میرزا کوچک خان، یاد شهدای عالیقدری از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، چه ارتش جمهوری اسلامی ایران، چه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چه بسیج یا نیروی انتظامی.
این یادهای عطرآگین از خاطر مردم و از فضای این منطقه زدوده نخواهد شد. حضور این عاملهای نیرومند معنوی میتواند انگیزهها را، ایمانها را، همّتها را روز به روز تقویت کند.[۲]
ـ مردان و زنان رنج و برنج
در زمینه کشاورزی، این استان میتواند کشور را خودکفا کند. هم از لحاظ برنج و چای و برخی محصولات دیگر و هم در زمینهی مسائل دامداری و کشاورزی. این استان همانطوری که در این پردههای میان خیابانها توفیق پیدا کردم بخوانم، کشاورزی پر رنجی است. به قول خود برنجکاران، مردان رنج و برنج.
البته باید میگفتند مردان و زنان رنج و برنج. چون در کار تولید برنج،زنان زحمتکش این استان نقش بسیار تعیین کننده و مؤثر و اساسیای دارند. حقیقتا پر رنج.[۳]
ـ مردم خونگرم و مومن
خدا را سپاسگذارم که یک بار دیگر به من توفیق داد، اگر چه با فاصله چند سال به این شهر خونگرم مؤمن و برخوردار از مواهب طبیعی الهی بیایم و با شما مردم مهربان، وفادار، مهماندوست، مؤمن، انقلابی، شجاع، دیدار کنم. سالها قبل به بندرانزلی آمدهام. در این شهر روزهای متمادی بودم. با این شهر و مردم این شهر و روحیات مردم تا حدود زیادی آشنا هستم. مردم با استعداد و خونگرم؛ مردم با نشاط و عمیقا برخوردار از دیانت. این یک قضاوت واقعبینانه است.[۴]
ـ انزلی قهرمان
شما فکر کنید یک شهر چهل، پنجاه هزار نفری حداکثر شصت هفتاد هزار نفری در مقابل این سه فشار چگونه میتواند مقابله کند. اگر مقاومت کرد، اگر توانست دین خودش را حفظ کند،پس قهرمان است. لذا من میگویم انزلی قهرمان است.
انزلی زنش، زن قهرمان است، مردش، مرد قهرمان است. جوانش، جوان قهرمان است.[ابراز احساسات شدید مردم][۵]
ـ پرچم داران محبت اهل بیت
از طرفی این مناطق، مناطق گیلان همچنین مناطق مجاور مناطق گیلان این قسمت از کشور ما یک افتخار بزرگ دیگری هم دارند و آن افتخار پرچمداری تفکّر اهل بیت پیغمبر علیهم السلام است. یعنی ـ در رشت من گفتم ـ هم منطقهی گیلان و این ناحیهی عظیم و سر سبز کنار دریا و پشت کوه و جبال البرز، هم طرف غرب این منطقه تا برسد به آذربایجان، از اردبیل و تبریز و باکو و شیروان و گنجه و اردوباد و نخجوان و ماکو و خوی، همهی این مناطق پرچمداران پرچم اهل بیت و پرچمداران محبّت اهل بیت علیهم السلام بودند. ارتباط ما با مردم این جمهوری آذربایجان یک ارتباط رسمی تعارفی زبانی نیست. ما پارهی تن هم هستیم. متعلّق به همایم. دلهای ما به یک عشق میتپد. همین طور این منطقهی طوالش، چه برادران شیعه و چه برادران سنّی. اینها کسانی بودند که فرهنگ ایرانی و مدنیّت ایرانی را که آمیخته با محبّت اهل بیت بود، همیشه حفظ کردند. این مناطق شناسنامهاش اینهاست. دشمن چه خیال میکند.[۶]
ـ الگوی جوان فلسطینی و لبنانی
الگوی جوان لبنانی چه کسی است؟ حزب اللّه لبنان از کجا جوشید؟ او روی کدام سرزمین رویید؟ الگوی او شمااید. او همین شعارهای شما را میدهد؛ همین کارهای شما را میکند؛ همان پیشانی بند شما را به پیشانیاش میبندد؛ مثل رژه نظامی بسیج، رژه میرود. بنابراین الگوی آن جوان، سرداران و رزمندگان شهیدی هستند که در خود گیلان امثال آنها را کم نداریم. آنها فداکاری و برای خدا حرف زدن و برای خدا کارکردن را از اینها یاد گرفتند. شهید املاکی شما ـ جانشین فرمانده لشکر گیلان ـ وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجی بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجی همراهش بست! قهرمان یعنی این. البته هر دو شهید شدند؛ امّا این قهرمانی ماند؛ اینها که از بین نمیرود؛ «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا بل احیاء»؛ اینها زندهاند؛ هم پیش خدا زندهاند، هم در دل ما و در فضای زندگی و ذهنیّت ما زندهاند.
پدر شهیدی از همین شهرهای گیلان شما، وقتی جوانش را با گلوی بریده از جبهه برگرداندند، گلوی بریده بچهاش را بوسید؛ اما آه نکشید! اینها الگوست. این الگوها را از من و شما بگیرند و قدر این چهرهها را در چشم من و شما بشکنند، بعد به جایش الگوهای دروغین و جعلی خودشان را بیاورند؛ ارزشهای ما را بگیرند، ارزشهای خودشان را جایگزین کنند.[۷]
ـ میرزاکوچک خان
میرزا کوچک، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا ـ یعنی روسها و انگلیسیها ـ یک «نه»ی بزرگ گفت. نه با روسها ساخت، نه با انگلیسیها؛ امّا در کنار او کسانی بودند که میخواستند با دستگاه حکومت آن روز ـ بعد هم با رضاخان که تازه میخواست سر کار بیاید ـ مبارزه کنند، امّا به روسها پناه میبردند؛ به باکو رفتند و بند و بستهایشان را کردند و به ایران برگشتند و سرسپرده آنها شدند. امّا میرزاکوچک خان قبول نکرد و حاضر نشد سازش کند؛ او، هم با انگلیسیها جنگید، هم با قزّاقهای روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی ـ و قبل از رضاخان، آن کسانی که بودند ـ مبارزه کرد؛ با احسان اللّه خان و دیگران هم کنار نیامد.
وقتی جوان گیلانی سر قبر میرزاکوچک خان میرود و میبیند این مرد تنها، این مرد باایمان و باصفا، اگرچه در وسط جنگلهای گیلان در مظلومیت مُرد، امّا شخصیت خودش را در تاریخ ایران تثبیت کرد؛ مُرد، امّا یک مشعل شد.
ما در دوران مبارزه خودمان، هر وقت نام میرزاکوچک خان را به یاد میآوردیم و شرح حال او را میخواندیم، نیرو میگرفتیم.
او از همّت و اراده و شخصیت و هویّت خود خرج کرد، برای این که به یک نسل هویّت و شخصیت و نیرو و اراده ببخشد. این بسیار ارزش دارد. امثال او تعدادی بودند که در غربت مبارزه کردند، در غربت هم مُردند؛ امّا میبینید که امروز غریب نیستند. جریان تاریخ، جریان عجیبی است. نگذاشت و نخواهد گذاشت شیخ فضلاللّهها و میرزاکوچکخانها و خیابانیها و امثال اینها، همچنان که غریب مُردند، غریب بمانند. دشمنان میخواهند این مفاخر را از دست جوان ایرانی بگیرند.[۸]
ـ موقعیت ممتاز گیلان از نظر تاریخی
گیلان موقعیتی ممتاز نه فقط از لحاظ اقلیمی و جغرافیایی، بلکه از لحاظ تاریخی و انسانی دارد. هر چه در مدّ نگاه خود به این سرزمین دقّت میکنیم، نشانههای عظمت بیشتری را در آن میبینیم.
گیلان سرزمینی نابغهپرور است. علمای بزرگ،فقیهان، فیلسوفان، شاعران و ادیبان، صنعتگران و دانشمندان، مردان و زنان از خود گذشته شجاع در تجربههای گوناگون این کشور، سرتاسر تاریخ این خطّه عزیز و پربرکت را انباشتهاند.[۹]
ـ موقعیت ممتاز گیلان از نظر دینی
از لحاظ اعتقادات مذهبی، این منطقه پربرکت و پرطراوت، یکی از نخستین مناطق کشور ماست که دروازههای ناگشودنی خود را بر روی خاندان پیغمبر و آل علی گشود. سالهای متمادی بنی امیّه و بنی عبّاس سعی کردند از دیواره عظیم البرز عبور کنند و لشکریان خود را به این منطقه بیاورند؛ امّا موفّق نشدند. این معبر، با شمشیر و زور باز نشد؛ با عشق و ایمان باز شد.
روزی که فرزندان مظلوم علی و فاطمه از جور بنی امیّه و بنی عبّاس، در این کوههای سر به فلک کشیده به دنبال دلهای مهربان و دستهای کارآمد میگشتند، به مردم گیلان وخطّه شمال کشور دست یافتند. این جا بود که دروازه البرز باز و اسلام علوی وارد شد. این مردم از روز اوّل که مسلمان شدند، آل علی را قبله اسلامی و معلّم خود انتخاب کردند. از همین منطقه چند هزار مرد شجاع و دلاور، برای یاری فرزندان زیدبن علی به یمن رفتند. حکومت علوی یمن، با بازوی دلاورمردان این خطّه بر سر کار آمد. زیدیها در یمن هیچ نیرویی نداشتند؛ گیلانیها به آن جا رفتند و حکومت فرزندان زیدبن علی شهید را سر پا کردند. این آغاز تاریخ اسلامی این منطقه است.
در طول تاریخ، رنگهای گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ امّا رنگ ثابت این مردم، ایمان بود.[۱۰]
ـ موقعیت ممتاز گیلان از نظر سیاسی
در دوران مشروطیت، در دوران استبداد صغیر، در دوران دستاندازی انگلیسیها و دیگر بیگانگان متجاوز به ایران ـ در همه این تجربهها ـ گیلانیها نشان دادند که پیشروند.
میرزاکوچک شجاع جنگلی، یک نمونه و یک مسطوره است؛ و الا وقتی مرحوم میرزاکوچک جنگلی در این منطقه دلش با احساسات شجاعانه اسلامی بیدار شد، آن روز نغمه اتّحاد اسلام در سرتاسر گیلان و در بین خواص این مرز و بوم پیچیده بود.
گیلانیها پیشرو مبارزات سیاسی و فعّالیتهای مطبوعاتی بودند. از جمله قدیمیترین روزنامههای کشور و قدیمیترین فعّالیتهای سیاسی، در این منطقه بوده است.[۱۱]
ـ ظلم رژیم ستمشاهی به این منطقه
در دوران رژیم ستمشاهی چون این جا خطّه سرسبز و با برکتی بود و آن را برای خودشان میخواستند ـ نه برای مردم ـ انواع و اقسام جاذبههایی را که برای آنها جاذبه محسوب میشد، در این استان ایجاد کردند؛ شاید بتوانند دین را از این مردم جدا کنند. من در آن سالها به گیلان آمدم و رشت و مناطق مختلف این استان را از نزدیک مشاهده کردم. دیدم دستهای استعماری و مغرض، با فکر و دل و جان این مردم چه میکند؛ شاید بتواند اینها را از دین و دینداری جدا کند. امّا بعد از آن که شعله انقلاب برخاست و انقلاب پیروز شد، همه دیدند یکی از نقاطی که آن چنان پای مردانگی و استقامت فشرد که همه را متوجّه خود کرد و هویّت و شخصیت خود را نشان داد، منطقه شمال کشور، از جمله منطقه گیلان بود؛ چه در انقلاب، چه در جنگ، چه در روزهای قبل از جنگ در آغاز انقلاب؛ وقتی که هر کدام از گروهکهای گوناگون میخواستند یارگیری و سربازگیری کنند و از فضایی که با خون مردم مسلمان و با همّت جوانان مؤمن و تحت رهبری امام بزرگوار پدید آمده بود، سوء استفاده کنند.
من همان روزها وارد رشت شدم، برای این که در محافل دانشگاهی و میان جوانان سخنرانی کنم. فراموش نمیکنم، در میدان بزرگ شهر آن قدر پلاکارد و اعلامیههای بزرگ و پردههای عظیم از طرف گروهکها زده شده بود که انسان متحیّر میماند! با مرحوم شهید دکتر عضدی به قبرستان شهر رفتیم تا بر مراز میرزا کوچک فاتحهای بخوانیم. آن جا هم عناصر گروهکها خودشان را رساندند برای این که ما را تهدید کنند؛ برای این که میرزاکوچکخان را تحقیر کنند؛ برای این که حرکت عظیم اسلامی مردم ایران را یک حرکت مادّی و جدای از انگیزههای معنوی بنمایانند، که البته موفّق نشدند.
در آن شرایط، انسان گمان نمیکرد که پنجه متجاوز آن بیگانه پرستها از این شهر و از این استان کنده شود؛ امّا دین و ایمان و عشق و معنویت و جوهر ذاتی مردم این منطقه، دستها و انگشتان بیگانه را قطع کرد و اسلام و انگیزههای ایمانی و خواست برخاسته از دل و جان مردم مؤمن این استان را بر هوسهای فاسد و مفسد بیگانگان غلبه داد. گیلان نشان داد که از اعماق جان به اسلام و قرآن و مکتب اهل بیت علیهم السلام معتقد است.[۱۲]
ـ گیلان در جنگ تحمیلی
بعد هم دوران جنگ تحمیلی شد. در این دوران، لشکر گیلان یکی از لشکرهای خط شکن بود. سرداران و شهیدان و جانبازان گیلانی، ستارگان درخشانی شدند که از یادها هرگز نخواهند رفت. این یک تصویر بسیار کوچک و بسیار کمرنگ از مناقب مردم گیلان است. این جا یک خطّه بسیار پر برکت است.[۱۳]
ـ دیلمیان پرچمدار محبت اهلبیت
میتوانم بگویم ملّت ایران در دورانی از تاریخ خود، عقیده و ایمان خود را مدیون شما گیلانیهاست. یعنی در آن دورانی که حاکمیت بنیعباس و مجموعههای نظامی و مشتهای آهنین آنها در سرتاسر دنیای اسلام تفکّر شیعه را درا نزوا قرار داده بودند، دیلمیان، جوانان همین مرز و بوم در سرتاسر این کشور پهناور پرچم محبّت اهلبیت و معارف اهلبیت را برافراشتند. نه فقط در ایران بلکه در عراق عرب نام تشیع و شعار تشیع در اذان و غیر اذان، همهی دلها را تحت تأثیر قرار داد. اگر چه بعد از آن، مجموعههای سیاسی نظامی متعصّب ضد شیعی باز سالهای متمادی و قرنهای متمادی در این کشور فعّالیّت کردند که یاد اهلبیت را از دلها بزدانید. امّا بدون تردید، تأثیر مبارزات، فداکاریها، اخلاص و مجاهدت دیلمیان در قرنهای اوّلیه کار خود را کرد.[۱۴]
ـ تشیع ملّت ایران، مدیون جوانان دیلمی
در واقع تشیع خود را ملّت ایران در برههای از زمان مدیون جوانان این مرز و بوم است. از اوّل انقلاب هم در همهی مناسبتهایی که لازم بوده است برای برافراشتن پرچم حق یک اقدامی صورت بگیرد، مردم گیلان به خصوص شما جوانان مؤمن و پرشور، پیش قدم بودید[۱۵]
ـ محل تجمع ثروتهای مادی و معنوی
یعنی در این جا، استعدادهای جوشان بسیار است. این دو، مرکز ثروت جغرافیایی است یعنی این جا یک نقطهای حساس در ارتباطات جغرافیایی جهانی است. هم در دوران شوروی سابق و هم بعد از تجزیهی شوروی سابق و نابود شدن آن نظام. از جغرافیای سیاسی ویژه و حساس هم برخوردار است.[۱۶]
ـ عمق ایمان این مردم
این استانی که این همه رویش کار شد علیه دین، اینجا و مازندران. آن مقداری که روی این دو استان علیه دین و مقدّسات دینی و عقاید و تعبد دینی علیه اینها فعّالیّت و اقدام و تهتّک انجام گرفته در کمتر استانی در کشور اتفاق افتاده.
در اینجا کسی رغبت نمیکرد طلبه بشود. امّا همیشه طلاب این دو استان ـ همینطور که عرض کردم ـ هم از لحاظ کمیّت جز کمیتهای بالا و درجه یک بودند در حوزههای قم و مشهد، بیشتر قم، تا حدودی مشهد. هم فعّالتر و پر تحرکتر. این نشان دهندهی عمق ایمان این مردم است. علیرغم آن همه تبلیغات، پدران و مادران روستایی و شهری دلبستگیشان به امر دین آن چنان بود که فرزندان خودشان را در کسوت روحانیت مُلَبّس کردند و آنها را برای تحصیل فرستادند.[۱۷]
ـ مردم با ارزش
و این مردم شما مردم بسیار خوبی هستند. دارای عقائد عمیق دینی، آزمایش خودشان را دادند. اینجا را آن چنان به سمت فساد میکشاند رژیم گذشته، بخاطر همین دریا و بقیهی چیزها. نمیخواستند اینجا بویی از دین وجود داشته باشد. روی جوانها هم اثرگذاری کرده بودند قصدشان این بود که به کل دین را در این مناطق ریشه کن کنند امّا نتیجه نگرفتند. [۱۸]
ـ لشکر خط شکن گیلان
لشکر گیلان ـ لشکر قدس گیلان ـ یکی از لشکرهای خط شکن، فعّال، پر رزمندهی پُر سردارِ پُر شهید، مال این منطقه است.
بزرگانی هم الحمدالله اینجا بودهاند. نمیخواهم الان در مناقب گیلان عرائضی عرض بکنیم لکن میخواهیم عرض بکنیم این مردم، مردم با ارزشاند. منطقه، منطقهی مهمی است با ارزش است، بعد از این هم مهمتر خواهد شد. [۱۹]
————————————-
[۱] . دیدار رهبری با نیروهای مسلح استان ـ نیروی دریایی رشت ـ ۱۳/۰۲/۱۳۸۰
[۲] . دیدار رهبری با نیروهای مسلح استان ـ نیروی دریایی رشت ـ ۱۳/۰۲/۱۳۸۰
[۳] . دیدار رهبری با کشاورزان ، کارگران و صیادان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ ۱۵/۰۲/۱۳۸۰
[۴] . دیدار رهبری با عموم مردم انزلی ـ ورزشگاه تختی انزلی ـ ۱۳/۰۲/۱۳۸۰
[۵] . دیدار رهبری با عموم مردم انزلی ـ ورزشگاه تختی انزلی ـ ۱۳/۰۲/۱۳۸۰
[۶] . دیدار رهبری با عموم مردم انزلی ـ ورزشگاه تختی انزلی ـ ۱۳/۰۲/۱۳۸۰
[۷] . دیدار رهبری با جوانان و فرهنگیان ـ مصلای رشت ـ ۱۲/۰۲/۱۳۸۰
[۸] . دیدار رهبری با جوانان و فرهنگیان ـ مصلای رشت ـ ۱۲/۰۲/۱۳۸۰
[۹] . دیدار رهبری با عموم مردم استان گیلان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
[۱۰] . دیدار رهبری با عموم مردم استان گیلان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
[۱۱] . دیدار رهبری با عموم مردم استان گیلان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
[۱۲] . دیدار رهبری با عموم مردم استان گیلان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
[۱۳] . دیدار رهبری با عموم مردم استان گیلان ـ ورزشگاه شهید عضدی رشت ـ۱۱/۰۲/۱۳۸۰
[۱۴] . دیدار رهبری با بسیجیان ـ میدان صبحگاه لشکر قدس گیلان ـ ۱۶/۰۲/۱۳۸۰
[۱۵] . دیدار رهبری با بسیجیان ـ میدان صبحگاه لشکر قدس گیلان ـ ۱۶/۰۲/۱۳۸۰
[۱۶] . دیدار رهبری با بسیجیان ـ میدان صبحگاه لشکر قدس گیلان ـ ۱۶/۰۲/۱۳۸۰
[۱۷] . دیدار با علما و روحانیون استان ـ مصلی رشت ـ ۱۲/۰۲/۱۳۸۰
[۱۸] . دیدار با علما و روحانیون استان ـ مصلی رشت ـ ۱۲/۰۲/۱۳۸۰
[۱۹] . دیدار با علما و روحانیون استان ـ مصلی رشت ـ ۱۲/۰۲/۱۳۸۰