مجاهدت های آیت الله شیخ یوسف نجفی جیلانی به روایت مرحوم تاج لنگرودی
محمدمهدی تاج لنگرودی
به کوشش: میثم عبدالهی
مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف جیلانی فارغ التحصیل حوزه علمیه نجف و ساکن رشت بود، مرحوم آیت الله نامبرده، از طریق بیان و بنان با رضاخان و برنامه های او به مبارزه برخاست، اما از طریق بیان گرچه اهل منبر نبود ولی به هر طریق ممکن در سخنرانی های خود جنایات رضاشاه را افشاء میکرد و وظیفه مردم را نیز بیان میفرمود.
محمدمهدی تاج لنگرودی
به کوشش: میثم عبدالهی
حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی تاج لنگرودی، از وعاظ معروف تهران بود که در دو عرصه تالیف و وعاظ و خطابه به صورت همزمان فعال بود. متولد لنگرود و اهل گیلان و متولد ۱۳۱۰ش، او بعد از پیروزی انقلاب اسلامی امتیاز انتشارات ممتاز در تهران را گرفت و در عرصه چاپ و نشر فعال بود. او از یک طرف با علمای مجاهد پایتخت خصوصا حجت الاسلام والمسلمین شیخ جعفر شجونی فومنی رفاقت داشت و یکی از دو کتاب خاطرات این عالم برجسته را نیز در نشر ممتاز منتشر ساخت.
وی در اواخر عمرش کتاب خاطرات خودش با نام دین ما علمای ما، از دوران مبارزات نهضت امام خمینی و رنج های علمای بزرگ در صد ساله مبارزات با رژیم پهلوی و عوامل استعمار به سال ۱۳۷۴ نگاشت و تا سال ۱۳۹۲ به چاپ سوم رسید. خاطرات حاوی مسائل افشاگرانه بسیار مهمی از اختناق در دروان رژیم پهلوی است. کتاب خاطرات حاوی اطلاعاتی که دیده یا که از علما و بزرگان شنیده یا از منابع مکتوب مطالعه کرده، گرداوری کرده است. یکی از بخش های این کتاب با عنوان «آیت الله مجاهد مرحوم حاج شیخ یوسف جیلانی» قرار دارد و شرح مجاهدتهای این عالم مجاهد در دوران دیکتاتوری رضاخان و انتشار کتاب طومار عفت را بیان کرده است. چون حاوی اطلاعات ارزشمندی است، متن کامل را در زیر درج میکنیم:
***
بی حجابی، بلائی بود که رضاخان پهلوی بنیانگذار و معمار آن بود و چون بی حجابی زنها یک امر اجباری و الزامی بود لذا بسیاری از زنان و دختران متعهد در حریم منزل خود محبوس وزندانی بودند و از درون منزل به بیرون قدم نگذاشتند، زیرا مأمورین دولت مستبد آن زمان چادر از سر زنها بر میداشتند و پاره میکردند و اگر زنی از خود و حجابش دفاع میکرد او را به نظمیه (شهربانی) میبردند و شکنجه میدادند و مسئله بیحیائی و بی بندوباری در حدی بود که بعضیها مقید بودند پسران خود را هم از رفتن به خارج خانه منع کنند.
استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله آقای حاج شیخ محمد لاکانی که در حال تألیف این کتاب از موجّه ترین علماء رشت است و خدمات اجتماعی و علمی و حوزه ای معظم له در حدی است که بیان و بنان قاصر از توصیف آنها میباشد، در یکی از جلسات تدریس مکاسب در قم به مناسبتی میفرمود مرحوم والدم آیت الله حاج شیخ مهدی لاکانی پسرهای خود را هم از خروج منزل منع میکرد زیرا جو حکومت رضاشاهی طوری بود که زن و مرد، دختر و پسر همه در خطر بودند.
در چنین شرایطی بعضی از علماء بدون هر گونه خوف و ترس به مبارزه برخاستند و به هر نحو ممکن مردم را توجیه میکردند و برنامه های قرآن و عترت را به مردم گوشزد میکردند و در ضمن دچار انواع گرفتاری ها و شکنجه ها میشدند و هیچگونه سستی و رخوت از خود نشان نمی دادند و پیوسته پیگیر مبارزه بودند.
[نگارش و انتشار کتاب]
از جمله مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف جیلانی فارغ التحصیل حوزه علمیه نجف و ساکن رشت بود، مرحوم آیت الله نامبرده، از طریق بیان و بنان با رضاخان و برنامه های او به مبارزه برخاست، اما از طریق بیان گرچه اهل منبر نبود ولی به هر طریق ممکن در سخنرانی های خود جنایات رضاشاه را افشاء میکرد و وظیفه مردم را نیز بیان می فرمود.
و اما از طریق بنان تألیف کتاب طومار عفت که در نوع خود بی نظیر است و در این ادعای خودم گزافگوئی نکردم، زیرا اکثر اوقات عمرم در مطالعه و نوشتن میگذرد و من تاکنون کتابی این گونه جامع و دلنشین در رابطه با حجاب ندیدم، گرچه گفته اند: عَدَمُ الوُجدانِ لا یَدُلُّ عَلَى عَدَمِ الْوُجُودِ.
در هر حال مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف جیلانی تنها به نوشتن کتاب اکتفاء نکرد، بلکه به چاپ آن نیز مبادرت فرمود، در حالتی که چاپ کتاب در آن روزگار، مشکلات زیادی داشت، بعد از چاپ، زحمت نشر آن را نیز به عهده گرفت و علی رغم همه ممنوعیت ها، آنها را به شهرها فرستاد و آنچه که لازمه رساندن و ابلاغ بود، انجام داد.
ولی دستگاه حاکم (عمال رضاخان)، به جمع آوری کتاب نامبرده پرداختند و مؤلف کتاب را دستگیر و زندانی نموده و شکنجه اش دادند یکی از شکنجه ها این بود: ریش آیت الله را که در راه تحصیل علوم آل محمّد و ترویج احکام و حقایق اسلامی سفید کرده بود، تراشیدند و بعد از مدتی آزاد کردند.
[تجدید چاپ کتاب]
رضاخان در شهریور ۱۳۲۰ شمسی از این کشور متواری شد و یک روز هم در جزیره موریس مرد، ولی آیت الله نامبرده عزت بیشتری پیدا کرد و در سال ۱۳۳۴ شمسی فضلاء و علماء گیلانی حوزه علمیه قم کتاب نامبرده را مجدداً چاپ کردند که صدیق معظم حجت الاسلام آقای حسن جیلانی، یادگار مرحوم حاج شیخ یوسف جیلانی در مقدمۀ چاپ سوم، از آقایان علماء و فضلاء گیلانی مخصوصاً نماینده ولی فقیه آیه الله احسانبخش تشکر کردند، گر چه لازم بود که از جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ ابراهیم رضایی، واعظ محترم رشت، نیز که صاحب امتیاز هفته نامه نقش قلم میباشند، تشکر شود، چون ۸۰% زحمات چاپ و نشر کتاب طومار عفت به عهده مشارالیه بود.
در هر حال مبارزات حاج شیخ یوسف جیلانی در زمان محمدرضاخان ادامه داشت، تا آن که سال ۱۳۲۷ شمسی به مهمانی سفره پربرکت حضرات معصومین، علیهم السلام، دعوت شدند و از باب «فَمَنْ کَانَ یَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً…» به لقاءالله نائل آمدند.
شایان ذکر است که عائله مرحوم آیت الله جیلانی برای حفظ حجاب، مدت هفت سال، از خانه خارج نشدند و این هم بدان جهت بود که میباید با ستمشاهی مبارزه کنند، اگر چه در منزل زندانی شوند.
خبر از آینده و تجدید قدرت علماء
حجت الاسلام آقای حسن جیلانی، یادگار مرحوم آیت الله حاج شیخ یوسف جیلانی، میفرمود: مرحوم پدرم دیوانی[۱] دارد که در آخر دیوان خود، آورده که یک روزی یکی از هم لباسی های ما (یک فرد روحانی) می آید و انتقام ما را از خاندان جبار پهلوی، میگیرد و مکرر به فرزندان خود و خانواده اش، میگفت به انتظار آن روز باشید.
پانزده سال بعد از وفات آن بزرگوار، کم کم سرو صدای انقلاب به رهبریت امام خمینی، طنین انداز شد، خفته ها بیدار شدند، و بیدارها به جوش و خروش درآمدند، درست سی سال بعد از ارتحال عالم ربانی آقای حاج شیخ یوسف جیلانی، انقلاب، پیروز شد و صاحبان ایمان، قدرت دیگری پیدا کردند و آن چنان شد که از خاندان پهلوی اثری در این کشور ما باقی نماند.
جریانی عجیب از همسر مرحوم حاج شیخ یوسف جیلانی روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ شمسی که همه پرسی آغاز گردید و مردم به جمهوری اسلامی رأی میدادند، همسر مرحوم حاج شیخ یوسف جیلانی در قید حیات بود و حدود نود سال از عمرش میگذشت، به فرزندان خود، دستور داد به هر نحو ممکن، مرا پای صندوق رأی ببرید که من هم به شکرانه تحقق یافتن سخنان همسرم، مرحوم آیت الله جیلانی، به جمهوری اسلامی رأی بدهم، دستورش به اجرا درآمد و به آرزوی خود رسید، رحمه الله و رضوان الله تعالى علیهما.[۲]
مؤلف این کتاب گوید: اینک که در حال تألیف کتاب هستم، همان دیوان در مقابل حقیر است که عکس مرحوم آیت الله جیلانی روی جلد زینت بخش دیوان گردیده، ولی به علت بعضی از اصطلاحات غیرمأنوس، که هر کس توان استفاده از آن را ندارد، از نوشتن اشعار خودداری نموده و فقط به مضمون آن پرداختم، روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
________________
پی نوشتها:
[۱] . اشاره به کتاب «دیوان فانی» که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کوشش فرزندش حسن برای اولین بار به سال ۱۳۶۳ منتشر گشت. با مقدمه حسن نجفی جیلانی با این مشخصات کتابشناسی منتشر گشت: دیوان فانی، آیتالله شیخ یوسف نجفی جیلانی، با مقدمه: حسن نجفی جیلانی، ناشران: محمد و علی و حسن نجفی جیلانی، چاپخانه: زندگی بهتر، تهران، اول، تیرماه ۱۳۶۳٫
[۲] . داستان پیشگویی آن عامل درباره انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی را در پایان دیوان مشاهده نکرده ولی آقای یوسف (شهریار) نجفی جیلانی، نوه پسری آن مرحوم، برای حقیر، چند بار نقل با همین جزییات به صورت شفاهی نقل کرده است. (میثم عبدالهی)
منبع: دین ما علمای ما، محمدمهدی تاج لنگرودی واعظ، انتشارات: ممتاز، تهران، اول پاییز ۱۳۷۴، ص۱۱۵-۱۱۹