
بر مزار شهیدان گمنام شاندرمن
قربان صحرائی چالهسرائی
خاک شاندرمن در اسفندماه سال ۱۳۹۴ برای هیمشه میزبان دو شهید گمنام شد؛ شهیدی ۱۷ ساله که از فکّه و در عملیات والفجر ۸ به آسمان پر گشود و شهیدی ۲۰ ساله که از جزیره مجنون و در عملیات خیبر به معراج پرواز کرده است. برکات حضور این دو شهید گمنام در شاندرمن گیلان همچون سایر نقاط این مرز قهرمانپرور جاری و ساری است.
قربان صحرائی چالهسرائی
شاید بتوانیم ادعا کنیم که اگر به صورت مصداقی بشود از «انتظار» حسّ ملموسی نشان داد بهترین مثال ذکری از خانوادهی معزز شهیدان گمنام، بخصوص «مادر شهید گمنام» و «مادران شهدای گمنام» است. چه آنکه آنان، اندکی بیش و کم از ۳۵ سال پیش جگرگوشهشان را رهسپار کردند تا در مرز حق و باطل، سمت حق بایستد و بر باطل بتازد. امّا خدا اینگونه پسندید در نبرد اسلام و کفر آن جگرگوشه، خلعت شهادت بر تن کند و به افلاک رود و هیچ نشانی از وی برای عزیزان، حتی مادرش نیاید.
از «شهید گمنام» هیچ اثری باز نگشت؛ نه پلاکش، نه کولهاش، نه لباسش، نه قمقمهاش، نه چفیهاش، نه پوتینش، و نه هیچ چیز دیگر. تو گویی خدا هستی و جان شهید را با تمام ابزار دنیایی و عاریتیاش میپسندید و میپسندد تا آنگونه و با همان تجهیزات ساده و معمولی در محضرش حاضر شود و از نعمات بهشتیاش متنعم گردد.
و از طرفی انگار خدا دوست دارد مادر شهید گمنام را در «انتظاری» ممتد و بیانتها، گاه به دارازی یک چلّه چشمانتظاری، دیده بر در تماشا کند. مادری که چشم به در دوخته است تا مگر برسد۱۴ خبری شیرین از وصلی عاشقانه.
گرچه برخی از مادران شهیدان گمنام در فراقی قریب به چهل ساله همچنان چشم به در دوختهاند تا مگر نسیم صبا از آن سوی بگذرد و عطری از یوسف گمگشتهاش به مشام منتظر مادر برساند، ولی بسیاری از مادران در این انتظار طولانی و طاقتفرسا پلک بر چشم ننهادند تا اینکه با همان چشمانتظاری به سوی معبود رهسپار شدند بلکه در روضههای فردوس برین فرزند شهید خویش را نزد خدای خود ملاقات و دیدار کنند.
امروزه اما غربت مزار شهدای گمنام، در عین حضور شیفتگان مکتب شهید و شهادت همچنان بر دل سنگینی میکند. زیرا کسی را توانایی غربتزدایی از این مزارات مقدس نیست مگر خدای غریبنواز.
چندین دلاور عزیز و قهرمان شاندرمنی هم به روزگار دفاع مقدس در لشگر شهیدان گمنام راه حسین مظلوم علیهالسلام قرار گرفتهاند که جسم پاکشان همچنان در جبهههای غرب و جنوب در پاسبانی از ناموس و آئین و دین و مرز و بوم این دیار در سنگرهای نبرد و مقاومت، همچون سروی سبز قامت و استوار ایستادهاند و لکن چشم دنیایی ما از دیدنشان عاجز است، اما روح بلند و ملکوتی آنان در همهجای این دیار، همیشه حاضر و جاری و ساری است.
خاک شاندرمن در اسفندماه سال ۱۳۹۴ برای هیمشه میزبان دو شهید گمنام شد؛ شهیدی ۱۷ ساله که از فکّه و در عملیات والفجر ۸ به آسمان پر گشود و شهیدی ۲۰ ساله که از جزیره مجنون و در عملیات خیبر به معراج پرواز کرده است.
برکات حضور این دو شهید گمنام در شاندرمن گیلان همچون سایر نقاط این مرز قهرمانپرور جاری و ساری است. گاهی که دلتنگی به اوج میرسد همنشینی با این شهیدان پُرنشانِ بینشان که گمنامشان نام است، قلب آدمی را خنک و آرام و مقاوم میکند. چه آنکه امام شهیدان، حضرت روحالله قدسالله نفسه زکیه فرمود: «شهدا، امامزادگان عشقاند که مزارشان زیارتگاه اهل یقین است» و ما چه میدانیم از تربت امامزادگان عشق چه نسیم حیاتی به دل و جان و قلب آدمی میوزد و کجاست توفیق و سعادت درک و فهم چنین فیضی عظیم بر امثال این حقیر؟
در این نوبت، با هم تصاویری از مزار شهیدان گمنام شاندرمن را با دیدگانمان زیارت میکنیم و به فضل الاهی در نوشتاری دیگر، زبان و قلم و لنز دوربین خود را با نام و یاد شهیدان همیشه جاویدان شاندرمنی که همچنان هیچ اثری از آنان برای مادرانشان نیامده، و آوازهشان در گمنامی انتظار و حضور موج میزند عطرآگین خواهیم کرد.