
میرزا زنده است
قربان صحرائی چالهسرائی
امروز نام میرزا را از زبان نمایندگان جبهه مقاومت از نقاط مختلف این کره خاکی، با طنینی فاخر شنیدیم؛ تو گویی ندای آزادیخواهی و عدالتطلبی و به خصوص استکبارستیزی و استعمارستیزی که میرزا بیش از یکصد سال پیش در دل جنگلهای گیلان سر داد، پژواکش به لبیکی بلند و رسا تبدیل شده است که امروز از گلوی هفت نماینده هفتاد ملت؛ از غرب آسیا گرفته تا قلب آمریکا …
قربان صحرائی چالهسرائی
امروز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ به مناسبت یکصدمین سالروز شهادت میرزاکوچکخان جنگلی، نشست «بازخوانی استکبار ستیزی روحانیت و مقاومت اسلامی در نهضت میرزا کوچک جنگلی» به همت اداره کل تبلیغات اسلامی استان گیلان در جمکران قم برگزار شد.
جای بسیاری از دوستان و محققان و پژوهشگران و علاقمندان به تاریخ معاصر، به خصوص پژوهشگران و علاقمندان به شهید میرزاکوچک جنگلی و نهضت جنگل خالی بود.
امروز سخن از میرزا بود، سخن از اهداف بلند و جهانی میرزا.
امروز نام میرزا را از زبان نمایندگان جبهه مقاومت از نقاط مختلف این کره خاکی با طنینی فاخر شنیدیم؛ تو گویی ندای آزادیخواهی و عدالتطلبی و به خصوص استکبارستیزی و استعمارستیزی که میرزا بیش از یکصد سال پیش در دل جنگلهای گیلان سرداد، پژواکش به لبیکی بلند و رسا تبدیل شده است که امروز از گلوی زیرزانو ماندهی هفت نماینده هفتاد ملت؛ از غرب آسیا گرفته تا قلب آمریکا به عمق جنگلهای سبز اسرارآمیز «باریلوچه» در آژانتین رسیده است که آدم از شنیدنش حظی فراتر از افتخار را با تمام وجود لمس میکرد.
من بارها بغض کردم و با افتخار گریستم. دست خودم نبود ولی وقتی نمایندگان جنبشها و جمعیتهای اسلامی از نقاط مختلفی از این کره خاکی نام میرزا کوچک خان را در کُرنشی توأم با احترامی زایدالوصف و با زبانهای متفاوت میبردند و راه و اهدافش را با افتخار سرمشق جمعیتها و تشکلهای سیاسی اجتماعیشان قلمداد میکردند، احساسی غیرقابل وصف به من دست میداد. احساسی سرشار از مباهات و غرور؛ حتی بسی فراتر از مباهات و غرور.
امروز در این یادواره و نشست بینالمللی، کوچکیِ و حقارت دنیای استعمار؛ در عظمت بزرگی نام میرزا و نهضتش کاملا ملموس بود.
اینکه نام و طنین آوای آزادمردی و ظلم ستیزی میرزا؛ اینکه صدای غرش گلولههای یاران میرزا از دل جنگلهای غرب گیلان و از فومنات، از غُربت بیرون آمده و از غرب آسیا و شمال آفریقا گرفته تا قلب آمریکای لاتین و آرژانتین رفته، میرزا را می دیدم که زنده است و آنجا حضور دارد و گویی با مهر و رأفت خاص خودش به نمایندگان جبهه مقاومت به عنوان نیروهای امروزی و آینده و همیشهی خود نظر دارد و کماکان الهامبخش آنان است.
من میرزاکوچکخان جنگلی را امروز دیدم که در جوار میعادگاه عاشقان مهدی موعود عج و در جمکران انتظار حضور دارد. تو گویی خود، شخصا آنجا به عنوان میزبان ایستاده بود و با آن چشمان دریاییاش که کاسپین با تمام تواضع در آن مواج بود، به یکایک مهمانانش در تالار مجلل «دارالولایه» خوشآمد میگفت.
خدا میداند مبالغه نمیکنم اگر بگویم امروز میرزا تمام قد و با تمام وجود، حضور داشت.
خدا میداند استکبار و استعمار و استبداد نتوانست میرزا را در مثلث تاریکی و خفقان عصر قاجار و پهلوی در دل جنگلهای عمیق گیلان محصور کند. نه تنها نتوانست بلکه حرکت و قیام الهیاش و مقاومت فوق تصور میرزا امروز به گوش همه آزادگان از چهارگوشه جهان رسیده و خونشان را به جوش آورده است.
دوست و مخاطب عزیز من!
کاش بودی و با گوش خود میشنیدی نمایندگان جبهه مقاومت از میرزا چه میگفتند و چگونه از میرزا سخن میراندند.
امروز توسن راهوار زبان دنیا؛ بلکه دنیای آزادی و آزادیخواهی بیچون و چرا در خدمت میرزا بود از هفت شهر که نه از هفت عالَم مختلف.
من امروز این تیزبینی و پیشبینی میرزا را با تمام وجود دیدم که میگفت: البته آیندگان خواهند فهمید که بودهایم و چه خواستهایم و چه کردهایم. و امروز جمعیتی از ملل مختلف در «دارالولایه» جمکران قم گرد آمده بودند تا بگویند میرزا که بوده، چه میخواسته و چه کرده است.
میدانستم میرزا صرفاً برای ما گیلانیان نبود ولی من امروز یقین کردم که میرزا دیگر مختص ما گیلانیان که نه، و حتی ما ایرانیان هم نه؛ بلکه میرزا برای پنج قاره از جهان هست؛ جدای از اینکه خود «خدا»، میرزا و یاران مظلومِ وفادارش را همچون سرورش، حضرت سیدالشهداء علیهالسلام برای خود و مهمان خود کرده است چه آنکه فرمود: ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله بل احیاء عند ربهم یرزقون.
فهم ضعیف و ناقص من امروز بهتر فهمید که میرزا برای خودِ خداست، برای ما نیز اثرگذار شده است، برای عراق و لبنان و یمن و بحرین و الجزایر و نیجریه و حتی آرژانتین در آمریکا نیز اثرگذار شده است.
اگر غیر از این بود خانم ماجده الجزایری، الشیخ هاشم بوخمیسین عراقی، سید صادق الشرفی یمنی، دکتر مهدی فرخیان نماینده جنبش امل لبنان، دکتر سهیل اسعد آرژانتینی، شیخ عبدالله فودیا نیجریهای و شیخ عبدالله صالح بحرینی با صرف وقت و هزینه و تحمیل زحمت سفر بر خود راهی ایران و قم نمیشدند تا بیایند و با افتخار از کوچک جنگلی سخن بگویند و وی را بستایند.
اگر روزی فرمانده بعثی در اسارتگاه و زندان تکریت یازده، به اسیران ایرانی گفت به میرزاکوچک خان نگویید میرزا کوچک، بگویید میرزابزرگ، چون میرزا «بزرگ» است؛ بزرگی میرزا را امروز نمایندگان هفت کشور به نمایندگی از همه آزادگان وطنشان با صدایی رساتر از همیشه فریاد زدند و من با گوش خود شنیدم که میرزا، «بزرگ» است، آنقدر بزرگ که آوازهاش را اگر روزی محمد حسنین هیکل مصری فریاد میکشید، امروز امّا همه احرار عالم فریاد میکشند.
میرزا زنده است برادر و خواهر عزیزم، حتی زندهتر از یکصد سال پیش.
من زنده بودن میرزا را امروز پس از یکصد سال از شهادتش، همچون زنده شدن اصحاب کهف پس از سیصد سال با همین چشم دنیایی خود دیدم و طنین بسیار رسای ندای آزادگیاش را با گوش خود شنیدم.
بلکه، زنده بودن میرزاکوچک خان جنگلی را زندهتر از یاران غار دیدم.
میرزا نمیمیرد؛ یعنی هرگز نمیمیرد و راهش بسته نمیشود، یعنی هرگز بسته نمیشود؛ یعنی کسی در عالم وجود ندارد که راه میرزا را ببندد.
میرزا «مرد میدان» یکصد سال پیش بود و یکصد سال پس از میرزا «مرد میدان» دیگری در میدان بینالملل درخشید تا راه بیپایان میرزا، بیمرد میدان نباشد …
… و من نیز پایان این وجیزه جا دارد بگویم تلاش ارزشمند اداره کل تبلیغات اسلامی استان گیلان و مجمع جهانی اهل بیت علیهمالسلام شایسته تقدیر و تجلیل است به اینکه نشست امروز را طلیعهای برای زدودن اندکی از غبار غربت میرزاکوچک و نهضتش برپای داشتند؛ باشد که تداوم داشته باشد به فضل الهی …
قم مقدس ـ ۲۵ آذر ۱۴۰۰