استقلال ایران، مهمترین دغدغه سردار جنگل / میرزا مهمترین مانع ورود کمونیست به ایران است
میثم عبداللهی محقق تاریخ معاصر ایران، گفت: باید نگاه کرد که نوع تعامل چپ ها، مارکسیم و شوروی با میرزا کوچک به چه نحوی بوده است، یک تعامل بد بوده؛ چرا که میرزا یک شخصیت مسلمان است که مهمترین مانع ورود کمونیسم به ایران بود.
نکته: این مصاحبه، دچار اغلاطی در تدوین بود که در بازنشر آن در سایت رنگ ایمان، اصلاح گردید.
***
میثم عبداللهی در گفتگو با خبرنگار ۸دی با توجه به ۱۱ آذر سالگرد شهادت میرزا کوچک جنگلی در خصوص شهادت میرزا، اظهار داشت: میرزا کوچک در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ به شهادت رسید.
محقق تاریخ معاصر ایران با بیان اینکه مدتی قبل رضا خان به عنوان سردار سپه، تهران را فتح کرد و به همراه سید ضیاء طباطبایی در ۳ اسفند ۱۲۹۹ کودتا کردند. رضاخان و سید ضیاء طباطبایی عوامل انگلیس بودند و تصریح کرد: انگلیسیها به دنبال برانداختن سلسله قاجاریه و سرکار آوردن رضاخان بودند چرا که قاجاریه منافع انگلیسیها را تامین نمیکردند.
عبداللهی با اشاره به اینکه انگلیسیها به دنبال ایجاد دیکتاتوری دستنشاندهای به نام رژیم پهلوی بودند، افزود: انگلیسیها مدت کوتاهی سید ضیاء الدین طباطبایی را از نخست وزیری کنار گذاشتند و رضا خان پس از ۴ سال به سلطنت رسید.
وی افزود: انگلیسیها به دنبال برداشتن موانع سر راه رضاخان بودند، مهمترین مانع بر سر حکومت رضا خان نهضت جنگل بود و ۷ سال دولت مرکزی معمولا ارتش قزاق را برای از بین بردن نهضت جنگل میفرستاد اما نتوانستند این نهضت را شکست دهند چرا که نهضت جنگل ریشههای بومی و دینی داشت و مدیریت میرزا کوچک بسیار قوی بوده است.
عبداللهی ادامه داد: در اکثر این جنگها، جنگلیها پیروز بودند و در خود گیلان قدرتشان زیاد بود. اما در جنگ آخر رضاخان با نیابت از سوی انگلیسیها و با حمایت شورویها، خودِ رضا خان، سردار سپه، لشگر بزرگی از قزاقها فراهم کرد و خودش به رشت آمد و به شخصه رهبری قوای سرکوبگر دولتی را به دست گرفت و اختناق شدیدی در گیلان به وجود آورد.
این نویسنده با بیان اینکه میرزا کوچک خان به سوی منطقه خلخال رفت و یک شخصی به نام عظمت خانم فولادلو، رئیس مقتدر ایل فولادلو، و برادرش رشید الممالک خلخالی رئیس ایل شاطرانلو که این دو نفر از متحدین قدرتمند اتحاد اسلام و میرزا کوچک در خلخال بودند، در آن منطقه به سر میبردند.
عبداللهی بیان کرد: این خواهر و برادر، سابق شعبه اتحاد اسلام خلخال را تاسیس کرده بودند و میرزا مدتی مهمان آنها در خللخال بود و در آن برهه ارتباط خوبی داشتند.
وی با بیان اینکه با توجه به ناامن شدن گیلان دیگر امکان حضور داشتن میرزا در گیلان نبود، افزود: آذر ماه میرزا کوچک به همراه چند نفر به سمت ارتفاعات ماسال و خلخال رفتند.
محقق تاریخ معاصر ایران ادامه داد: مردم گیلان یک محیط پر از رعب و وحشت و خفقان و جنگ و کشتار و اوضاع خیلی سختی را تحمل میکردند.
عبداللهی با بیان اینکه مردم بومی به میرزا کوچک علاقه داشتند و به میرزا اعتقاد داشتند، گفت: نهضت میرزا ۷ سال طول کشید و پس از نهضت امام خمینی نهضت میرزا کوچک بزرگترین و طولانی ترین نهضت تاریخ معاصر ایران در ۲۰۰ سال اخیر و یک نهضت تاثیر گذار است.
وی خاطرنشان کرد: میرزا در منطقه صعب العبور بین ماسال و خلخال با یکی دو نفر درگیر برف و باران و طوفان بوده و در آخر گائوک (به اسم ایرانی هوشنگ) همراه او بود که مردم منطقه بدن نیمه جان آنها را پیدا میکنند و به روستای خانقاه میبرند که نگه دارند ولی آنها بعد از مدت کوتاهی به شهادت میرسند و مردم آن روستا، با حالت حزن و اندوه عزاداری بزرگی برای شهادت میرزا کوچک میگیرند.
وی ادامه داد: خبر شهادت میرزا به گوش نیروهای دولتی میرسد و سردار مقتدر طالشی برادرش سالار شجاع را میفرستد. سالار سجاع راهی همان منطقه میشود و دستور بریدن سر میرزا کوچک را میدهد و یکی از مزدوران مسلحی به نام رضا اسکستانی که در حلقه اطرافیانش بود، سر را میبرد و تحویل اربابش میدهد. حدود ۳ روز سر بریده را در رشت در منطقه انبار نفت نوبل به نمایش گذاشتند تا مردم ببینند و باور کنند که میرزا به شهادت رسیده است.
عبداللهی افزود: پس از ۳ روز سر بریده میرزا را به تهران میفرستند و خالو قربان که زمانی یار میرزا بوده و خیانت کرده بود، با ذوق و شوق سر بریده میرزا را به عنوان تحفه پیش رضاخان میبرد و درجه سرهنگی میگیرد و سر را در قبرستانی در تهران دفن کردند و پس از چندسال وقتی قرار بود که قبرستان را تخریب کنند، شیخ احمد سیگاری، یار فداکار میرزا، سر را مخفیانه و شبانه با پول دادن به عمله قبرستان، سر را تحویل گرفت و به سلیمانداراب رشت منتقل کرد. بعد از شهریور ۱۳۲۰ و فرار رضاشاه، تن را از مقبرهاش در خلخال به سلیمانداراب رشت منتقل کرده و به سر ملحق کردند.
وی خاطرنشان کرد: پس از فرار رضاخان هم اجازه نمیدهند حتی یک مراسم تشییع و ختم درست و حسابی برای میرزا بگیرند و پسرش محمدرضا پهلوی حکومت میکرد و فرماندار منطقه لحظه به لحظه به تهران به خاطر وحشتی که داشتند از مراسم تشییع سر میرزا گزارش داده میشد.
پاسخ به دو شبهه
محقق تاریخ معاصر ایران در خصوص شبهاتی که «آیا میرزا کوچک لیبرال بوده نه یک چهره مذهبی؟»، گفت: در این مورد دو نوع لیبرالمنش بودن او و کمونیست بودنش دو شبهه جدا هست که باید از هم تفکیک شود. کمونیسم در مقابل لیبرالیسم هست. چون در یک سال و نیم آخر نهضت، میرزا کوچک با شوروی و انقلاب بلشوییکی (اکتبر ۱۹۱۷م) مواجه شد، برخی یک سری شبهاتی از این دست به میرزا نسبت میدهند.
وی بیان کرد: سکولار بودن دو بخش لیبرال و کمونیست بودن او بود پس از شهادت میرزا کوچک حکومت رضاخان و محمدرضا ۵۷ سال بوده است که یکی از افتخارات این دو ملعون شهادت میرزا کوچک خان بوده است.
عبداللهی با اشاره به اینکه میرزا کوچک یک شخصیت مذهبی، مسلمان و سالمی بوده است، افزود: همه تحت تاثیر شخصیت میرزا قرار گرفتند. یکی از کلیدواژههایی که در کلام میرزا کوچک به مکرر استفاده شده، نام ایران هست. میرزا کوچک به شدت به میهن خودش، علاقمند بوده و دنبال استقلال و پیشرفت ایران بوده و اینها عوملی بوده که در آن زمان فاقدش بوده و تلاشهایش هم در همین راستا هست و در همین زمینهها مکرر صحبت کرده است.
وی با بیان اینکه امروزه عدهای با کنار هم قرار دادن آن سخنان بگویند که میرزا کوچک یک شخص ناسیونالیست به معنای ملیگرایی بوده است. این ادعای غلطی هست. میرزا کوچک ناسیونالیست به معنای ملیگرا نبود.
گفت: افرادی که تمایل ملیگرایانه دارند، برخیهایشان در دوره رژیم پهلوی گرایش سلطنتطلبانه داشتند و برخی دیگرشان همین جبهه ملی و نهضت آزادی هستند که از مهمترین جریانات ملیگرا هستند که برخیشان هنوز فعالیت سیاسی دارند.
محقق تاریخ معاصر ایران با طرح این سوال که «میرزا کوچک به چه دلیلی به ایران علاقه داشت؟» گفت: ابراهیم فخرایی نویسنده کتاب سردار جنگل در کتابش تصریح میکند که میرزا کوچک یک انسان مذهبی، مسلمان بوده بلکه یک روحانی و در حد یک مجتهد بوده و به دلیل وقوع نهضت و شرایط جنگ و گریز، نتوانست لباس روحانیت بپوشد.
وی ادامه داد: مرحوم علیاکبر دهخدا در نهضت مشروطه جایی میرزا کوچک را در جوانی دیده بود و یک توصیف دارد و میگوید: در جوانی میرزا کوچک را دیدم که یک شخصیت به معنای واقعی مسلمان و به همه آداب اسلامی پایبند بود. او همان قدر هم وطندوست بود و علاقهاش به وطن چه بسا به خاطر این بود وطنش یک سرزمین اسلامی هست و او طبق وظیفه شرعی، باید از آن حفاظت کند.
عبداللهی با اشاره به اینکه مهمترین دلیل تاسیس نهضت جنگل، استقلال ایران و بیرون کردن اجانب و استعمارگران از خاک ایران بوده است.
وی مهمترین دغدغه میرزا کوچک را بحث استقلال ایران عنوان کرد و افزود: میرزا توانست ۷ سال نهضت عظیم و همه جانبه ایجاد کند فقط حرکت نظامی نبود بلکه حرکت فرهنگی و اقصادی و اجتماعی بود و یک نهضت کامل بود.
وی ادامه داد: میرزا چقدر منافع انگلیسی ها و روس های تزاری را به خطر انداخت. دنبال این بودند با نسبتهایی مثل ملیگرایی، وجهه میرزا کوچک را خراب کنند.
محقق تاریخ معاصر ایران بیان کرد: اما در خصوص شبهاتی از مارکسیست و کمونیست بودن میرزا باید نکاتی را عرض کنیم. اندیشه مارکسیسم و کمونیسم از تبعات انقلاب بلشوییکی روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ هستند. انقلابیونی که این انقلاب روسیه را رقم زدند، یکسری انقلابیون ضد رژیم پادشاهی تزاری روسیه بودند و علیه آن مبارزه میکردند. آنها در اواسط دوران نهضت جنگل، موفق شدند حکومت تزاری را شکست دهند و در آنجا برای اولین بار اتحاد جماهیر شوروی را به وجود آورند. اینها یک نیروهایی را در مدت یک سال و نیم نهضت جنگل، راهی گیلان کردند و خودشان میگفتند که میخواهند ایران را از شر انگلیسیها خلاص کنند و با این شعارها وارد ایران شدند.
عبداللهی با بیان اینکه میرزا یک «جمهوری موقتی ایران» را تاسیس کرد و خودش رئیس جمهور این جمهوری انقلابی موقت بود و قرار بود تهران را فتح کنند و در تهران مستقر شوند. همچنین نوع حکومت هم توسط خود مردم ایران در انتخابات مشخص گردد.
میرزا کوچک شرایط بحرانی را مدیریت کرد و با نیروهای شوروی قراردادی توافق کرد که از جمله بندهای این قرارداد این بود که شورویها، جمهوری میرزا کوچک را به رسمیت بشناسند. نهضت هیچگونه سلاح و تجهیزات نظامی از شوروی به رایگان نمیگیرد. شوروی نباید هیچگونه دخالتی در کشور ایران داشته باشد. تعداد ۲ هزار نیروی شوروی که وارد ایران شده بودند و شورویها حاضر به بازگردادن آنها نبودند، تحت فرماندهی جمهوری میرزا کوچک باشند و هیچ دستوری از شوروی نگیرند و هیچ نیروی نظامی دیگر و نیروی تبلیغیای نباید وارد ایران شود. اصول دینی و شعائر اسلامی محترم هست و باید اجرا شود.
وی خاطرنشان کرد: جمهوری میرزا کوچک تاسیس شد و شورویها فقط دو ماه تحمل کردند و خودشان حاضر به رسمیت شناختن جمهوری میرزا کوچک نشدند.آنها پس از دو ماه متوجه شدند که میرزا کوچک با آن قرارداد، چه کلاهی سر آنها گذاشته است.
وی در خصوص فرموده رهبری در مورد میرزا کوچک، گفت: به فرموده مقام معظم رهبری، جمهوری میرزا کوچک مینیاتوری از جمهوری اسلامی ایران بوده است.
محقق تاریخ معاصر ایران تصریح کرد: جمهوری میرزا کوچک دو ماه دوام آورد و کمونیستها دیدند که میرزا کوچک یک مسلمان معتقد هست و حاضر نیست منافع آنها را تامین کند و حاضر نیست که کوچکترین تبلیغ مارکسیسم در رشت انجام شود، شورویها در رشت کودتا کردند. جمهوری میرزا فروپاشید و میرزا کوچک به جنگل فومن عقب نشست و یارانش را دستگیر و تبعید کرد.
عبداللهی خاطرنشان کرد: باید نگاه کرد که نوع تعامل مارکسیستها و شوروی با میرزا کوچک به چه نحوی بوده است؟ یک تعامل بد بوده، چون میرزا یک شخصیت مسلمان است که مهمترین مانع ورود کمونیسم به ایران بود.
وی تصریح کرد: حیدر خان عمواوغلی هم در ظاهر برای حل مشکلات و در واقع برای به دست گرفتن رهبری نهضت جنگل، وارد گیلان شد. او در ابتدا با میرزا کوچک تعامل میکند و پس از مدتی حیدر خان جلساتی مخفیانه برای ترور میرزا کوچک میگذارد و این قضیه لو میرود و حیدرخان زندانی شده و کشته میشود.
محقق تاریخ معاصر ایران گفت: کمونیستها و جمهوری شوروی خیانت کردند و با انگلیسیها برای به شهادت رساندن میرزا کوچک، با انگلیسیها به توافق رسیدند. روتشتین سفیر شوروی در تهران، این نکته را در سخنرانیاش علنی کرد و وقتی رضاخان به نیابت از انگلیسیها برای سرکوبی نهضت جنگل راهی گیلان گردید، کلانتروف وابسته نظامی سفارت شوروی در تهران، هم او را همراهی کرد و برای سرکوبی نهضت جنگل کمک کردند و موفق شدند میرزا را به شهادت برسانند.