آیا پیروزی حسن روحانی شکست نیروهای انقلاب است؟
میثم عبدالهی
حسن روحانی هم تحفه نطنزی نبود که اصولگراها علاقه داشته باشند با اتصال به او، برای خودشان آبرویی کسب کنند! آنها حسن روحانی را یک مُهره دسته چندم از مهره های هاشمی می دیدند که برای این انتخابات رو شده است. خطری که اکنون انقلاب را تهدید می کند از سوی اطرافیان حسن روحانی خواهد بود.
میثم عبدالهی
همزمان با مراسم حکم تنفیذ و تحلیف حسن روحانی رئیس جمهور جدید نکاتی درباره جایگاه سیاسی اش مطرح است. حسن روحانی در این دوره انتخابات با عنوان اعتدال پا به عرصه گذاشت و تا پیش از پیروزی اش در انتخابات دعوایی بر سر اصلاح طلبی یا اصولگرایی اش نبود. اصلاح طلبان با اکراه دورش جمع شدند چرا که او را از خود نمی دانستند و اصولگرایان که خواستگاه روحانی را در دو جریان هاشمی و خاتمی می دیدند و نیز تعدد کاندیداهای شان مانع از آن می شد که کوچک ترین ادعایی بر سر حسن روحانی داشته باشند. حسن روحانی هم تحفه نطنزی نبود که اصولگراها علاقه داشته باشند با اتصال به او، برای خودشان آبرویی کسب کنند! آنها حسن روحانی را یک مُهره دسته چندم از مهره های هاشمی می دیدند که برای این انتخابات رو شده است…
***
بعضی حسن روحانی را اصولگرا می دانند چرا که سابقه تشکیلاتی اش به جامعه روحانیت مبارز تهران می رسد. او از اعضای اصلی این جامعه بوده است و در طرف مقابل هیچ وقت سابقه عضویت در تشکل هایی چون مجمع روحانیون مبارز و یا سایر تشکلهایی که به عنوان جزئی از جریانات چپ شناخته می شوند نبوده است. همین مسئله باعث شده تا شخصیت های مختلف، پیروزی حسن روحانی را پیروزی اصولگرایان یا حداقل پیروزی فکر اصولگرایی بدانند؛ و همچنین عدم اقبال عمومی به عارف را که نماینده تمام عیار اصلاح طلبان بود- و به عنوان اصلاح طلبی افتخار می کرد- به عنوان شکست جریان اصلاح طلبی می دانند. آنها می گویند کنار رفتن عارف به نفع روحانی شکست دیگری برای اصلاح طلبان بود، چرا که باعث شد اصلاح طلبان به اجبار، روی شخصیتی اصولگرا به نام روحانی اجماع کنند.
اما سوالی که مطرح است این است که آیا حسن روحانی واقعا اصولگرا است؟
همان طور که جلیلی نماد مقاومت در مقابل غرب شناخته شد؛ حسن روحانی هم به عنوان نماد سازش با غرب در تبلیغات انتخاباتی و مخصوصا در مناظرات مطرح شد؛ عنوانی که خودش هم از شناخته شدن به آن، بدش نمی آید. حسن روحانی در دوره ای که ریاست شورای عالی امنیت ملی را بر عهده داشت مسئولیت سیاست خارجی دولت اصلاحات را بر عهده داشت و در این راه به خوبی از عهده کارش بر آمد. او سیاست سازش را که سیاست دولت خاتمی بود به خوبی اجرا کرد و در این راه به قدری از خود مهارت نشان داد که بسیاری که سابقه او را نمی شناختند، او را یک مهره اصلاح طلب دانستند.
حسن روحانی در این دوره انتخابات با عنوان اعتدال پا به عرصه گذاشت و تا پیش از پیروزی اش در انتخابات دعوایی بر سر اصلاح طلبی یا اصولگرایی اش نبود. اصلاح طلبان با اکراه دورش جمع شدند چرا که او را از خود نمی دانستند و اصولگرایان که خواستگاه روحانی را در دو جریان هاشمی و خاتمی می دیدند و نیز تعدد کاندیداهای شان مانع از آن می شد که کوچک ترین ادعایی بر سر حسن روحانی داشته باشند. حسن روحانی هم تحفه نطنزی نبود که اصولگراها علاقه داشته باشند با اتصال به او، برای خودشان آبرویی کسب کنند! آنها حسن روحانی را یک مُهره دسته چندم از مهره های هاشمی می دیدند که برای این انتخابات رو شده است.
اما اینکه حسن روحانی در کدامیک از دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی می گنجد کمی پیچیده است. واقع این است که حسن روحانی بدون هاشمی هیچ تعریفی ندارد. سابقه هاشمی هم عضویت در جامعه روحانیت مبارز تهران است که یک تشکیلات اصولگرا است و به همین خاطر بسیاری هاشمی را حتی الان، اصولگرای سنتی می دانند. اما او از سال انتخابات ۸۴ که از احمدی نژاد شکست خورد، ثابت کرد که با جریان اصلاح طلبان اتحاد و نزدیکی پیدا کرده به طوری که عده ای او را اصلاح طلب می خوانند. الان اگر از شما بپرسند هاشمی در کدامیک از دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی می گنجد، با مشکل مواجه خواهید شد چرا که سابقه اش و وضعیت فعلی اش دو گونه بوده است. حسن روحانی هم دقیقا در کنار هاشمی باید تعریف شود. همان طور که الان اصولگرا یا اصلاح طلب دانستن هاشمی سخت است، اصولگرا یا اصلاح طلب دانستن حسن روحانی هم سخت است.
البته آنچه آشکار است این است که همان طور که الان هاشمی به اصلاح طلبان نزدیک تر است، روحانی هم به اصلاح طلبان نزدیک تر است تا به اصولگرایان. حسن روحانی الان تعلق خاطری به جریان اصولگرایی ندارد؛ او با اولین پیامی که داد، هاشمی و خاتمی را «از چهرههای درخشان نظام» نامید و از آنان تشکر کرد، این امر ثابت کرد که او به چه جریانی تعلق دارد و در این پیروزی وامدار چه اشخاصی است. او بعد از آن هم بارها در سخنرانی هایش، از هاشمی و خاتمی تقدیر کرده و پیروزی خود را مدیون آنان دانسته است؛ به همین خاطر او را در جبهه اصلاح طلبان تعریف می کنند.
روحانی بعضی از شعارهای خاتمی مثل آزادی را به صراحت در سفرهای انتخابی اش مطرح کرد و با این حرف ها توانست میزان رای عده ای که طالب آزادی بودند را کسب کند. حسن روحانی دوره ۸ ساله احمدی نژاد را به صراحت دوره سیاه، تباهی، افراط گری، بد اخلاقی نامید و خودش را بهاری بر پایان زمستان احمدی نژاد دانست. این مسائل باعث می شد تا اتحاد روحانی با جریان اصلاحات وثیق تر شود و همه او را نماینده این جریان بدانند.
عکس العمل اصولگراها بعد از انتخاب حسن روحانی چه بود؟
حسن روحانی انتخاب شد اما اصولگرایان بعد از شکست شان در این انتخابات، هرگز دست به شانتاژ تبلیغاتی علیه حسن روحانی نزدند و نظام را به دروغگویی و تقلب متهم نکردند؛ بلکه شکست را پذیرفتند و با صراحت به حسن روحانی تبریک گفتند. سعید جلیلی که نقطه مقابل تفکر روحانی به شمار می رفت روز ۲۷ خرداد ۹۲ به دیدار روحانی رفت. سایر کاندیداهای اصولگرا نیز به دیدار روحانی رفتند و به او تبریک گفتند. این مسئله، نوع برخورد اشتباه سران جریان اصلاحات در انتخابات سال ۸۸ را به یاد می آورد که اصلاح طلبان دست در دست جریانات صهیونیستی و آمریکایی در صدد بر اندازی نظام بودند و فتنه بزرگی را ایجاد کردند و با تمام نیروهایشان تمام قد در آن شرکت کردند.
التبه این برخورد خوب و سازنده نیروهای انقلابی، فقط منحصر به کاندیداهای اصولگرا نماند بلکه رسانه های اصولگرا هم تعاملی سازنده را با روحانی آغاز کردند. سایت رجانیوز که شدید ترین حملات را تا روزهای پیش از انتخابات به حسن روحانی می کرد و قرارداد سعدآباد را – قراردادی که میان حسن روحانی و وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی منعقد شد و به تعلیق کامل فعالیت های هسته ای ایران منجر شده بود- قرار داد ترکمنچای دوم می خواند؛ در اولین روز اعلام پیروزی حسن روحانی با درج عکسهای جشن و شادمانی و حتی پایکوبی مردم، پیروزی حسن روحانی را پیروزی ملت ایران دانست و جالب است که تا مدتی چندین روز هیچ نوع نگاه منفی یا حداقل انتقادی به حسن روحانی ابراز نکرد. سایر سایت ها و مطبوعات اصولگرا هم جشن و شادمانی مردم را ستودند و این پیروزی را به ملت ایران تبریک گفتند. آنها نه به شعور مردم توهین مردند و نه ادعای تقلب کردند.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول رونامه کیهان که تا چند روز قبل از انتخابات مطالب تندی علیه حسن روحانی نوشته بود، بعد از پیروزی حسن روحانی، به او تبریک گفته و او را جزئی از جریان اصولگرایی می نامد. دو نمونه از موضع گیری های شریعتمداری را تا چند روز پیش از برگزاری انتخابات نسبت به حسن روحانی مرور می کنیم:
۱- شریعتمداری در خبر ویژه ای که در تاریخ چهارشنبه ۸ خرداد ۹۲ با عنوان «از کدام افتخار سخن میگوئید؟!» نوشته بود صحبت انتخاباتی روحانی در گفتوگوی ویژه خبری را نکوهیده بود و افزوده بود که این سخنان «با تکگویی، بداخلاقی و تحریف واقعیات همراه بود [و] از دوره امتیاز دادنهای یک سویه به غرب بر سر چالش هستهای تصویری طلایی به نمایش گذاشت.» و نیز افزود: «باید از آقای روحانی که با افتخار ادعا میکند ایشان مانع ارسال پرونده هستهای کشورمان به شورای امنیت شده بودند، پرسید؛ در حالی که تمامی فعالیتهای هستهای ایران به حالت تعلیق درآمده بود، چه بهانهای برای ارسال پرونده به شورای امنیت سازمان ملل وجود داشت؟! و این چه افتخاری است که به آن اشاره میکنید؟!»
۲- شریعتمداری در خبر ویژه دیگری که در تاریخ ۱۲ خرداد می نویسد به حسن روحانی حمله کرده و چنین می نویسد: «چرا جناب روحانی اشاره نمیفرمایند که برخی از اعضای اصلی تیم مذاکره کننده تحت مدیریت ایشان امروزه به کدام کشور غربی فرار کردهاند؟! و چرا نظر معروف تونی بلر نخستوزیر وقت انگلیس را نادیده میگیرند که در مصاحبه با بیبیسی و در توضیح علت حمله به عراق گفته بود؛ «ما میوه حمله نظامی به عراق را در سعدآباد چیدیم»؟! باید خطاب به آقای روحانی گفت؛ مگر غیر از این است که به قول حضرت آقا، حاضر شده بودید فقط ۵ سانتریفیوژ در اختیار داشته باشید ولی تروئیکای اروپایی- طرف مذاکره آن روزها- اجازه نمیداد! میدانید چرا؟! برای این که دوستان شما- و نه خود شما- به جای نشان دادن اقتدار، به غرب التماس میکردند. آیا التماس کردن به دشمن و آن هم بی نتیجه ماندن التماسها افتخارآفرین بوده است؟!»
شریعتمداری در ادامه همین مطلب، حسن روحانی را نماینده اصلاح طلبان و وطن فروشانی می داند که در مجلس ششم گرد آمده بودند و اضافه می کند که الان اطراف شما را همین قماش افراد گرفته اند: «و بالاخره جناب روحانی! به خاطر دارید بعد از مذاکرات بروکسل که تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را در پی داشت، برای مدیر مسئول کیهان نقل کرده بودید که «وقتی به «جک استراو» وزیر خارجه انگلیس و یکی از سه عضو تروئیکای اروپایی گفتم؛ شاید برای نشان دادن حسن نیت، پروتکل الحاقی را داوطلبانه اجرا کنیم، جک استراو خندیده و گفته بود؛ آقای دکتر! این چه امتیازی است؟ نمایندگان مجلس شما طرح دو فوریتی تهیه کردهاند که براساس آن دولت را ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی کنند»! و شما چقدر از این بیهویتی- و به اعتقاد مدیر مسئول کیهان، وطنفروشی- آن عده از نمایندگان مجلس ششم نگران شده بودید و یا به خاطر دارید که وقتی یکی از نمایندگان مجلس ششم پشت تریبون رفت و اعلام کرد «ما ۱۹ سال درباره فعالیت هستهای خود به غرب دروغ گفتهایم»! و با این اقدام نشانه دیگری از وطنفروشی خود را به نمایش گذاشت، حضرتعالی تا چه اندازه عصبانی شده بودید؟! آقای روحانی! این قماش که امروزه دور شما جمع شدهاند همان قماش وطنفروش و بیهویت هستند. چرا از نتیجه کار آنها دفاع میکنید و با صراحت نمیگوئید که مدعیان اصلاحات در پدید آوردن آن شرایط تحمیلی نقش اصلی را داشتهاند؟!»
حسین شریعتمداری در اولین مقاله ای که بعد از پیروزی حسن روحانی در تاریخ ۲۷ خرداد ۹۲ نوشت این پیروزی را مبارک دانسته و آن را ناشی از ویژگی های شخصی روحانی دانسته بود نه ناشی از حمایت هاشمی و خاتمی و اصلاح طلبان. او مدعیان اصلاحات را بدهکار به روحانی دانسته چون در کنار نام روحانی فرصت عرض اندام دوباره یافتند. او افزود که رقابت باید به رفاقت تبدیل شود و همه برای تحقق آنچه روحانی وعده داده به کمک اش بشتابند. او در سرمقاله دیگری در۱ تیر ۹۲ همین سخنان را تکرار کرده و حسن روحانی را با توجه به مواضعی که در اولین کنفرانس خبری اش گرفته بود دارای تفکر اصولگرایی دانسته است.
حسن نیت جریان اصولگرا به همین جا ختم نشد بلکه چندی بعد ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما با برگزاری مراسم بزرگی که با پوشش گسترده رسانه های داخلی و خارجی مواجه شد، این پیروزی را پیروزی ملت ایران نامید و به صراحت اعلام کرد که «صدا و سیما تمام قد و با تمام توان در اختیار دولت آقای دکتر روحانی قرار خواهد داشت.»
بدین ترتیب بزرگان انقلابی با اینکه از سر کار آمدن روحانی دل خوشی نداشتند و آن را شکستی برای خود می دانستند ولی برای تلطیف فضای کشور دست به ایجاد فضای آرام زدند و همگام با مردم در این جشن و شادمانی سهیم بودند.
خطری که اکنون کشور را تهدید می کند
اما خطری که اکنون انقلاب را تهدید می کند آن است که اطرافیان حسن روحانی چه کسانی هستند؟ همان کسانی که در زمان خاتمی، در مجلس ششم یا در دولت او گرد آمده بودند، امروز اطراف حسن روحانی را گرفته اند و در صدد اند تا هم او را به نفع خود مصادره کنند و هم اینکه بیشترین نقش را در دولت او از آن خود کنند. اگر جدیدترین شماره مجله مهرنامه و اندیشه پویا- دو ارگان جریان روشنفکری- را اگر ببینید، ویژه نامه ای درباره حسن روحانی کار کرده و در صدد اند تا او را به نفع خود مصادره کنند. همچنین سایر سایت ها و روزنامه های اصلاح طلبان نیز به همین طریق در صدد اند تا به اتصال روحانی به خود، بیشترین بهره را از این خان گسترده ببرند.
به خاطر خطراتی که اکنون کشور را تهدید می کند و امکان دارد کسانی که در تفکر روشنفکری غرب زده غوطه ور هستند، به مسئولیت های کشوری برسند و نیز اینکه حسن روحانی به طور کامل در دامن اصلاحات بغلتد؛ همین مسائل باعث شده تا بزرگان اصولگرا در صدد باشند تا حسن روحانی را شخصیتی اصولگرا یا دارای تفکر اصولگرایی معرفی کنند تا به این طریق از خطرات پیش رو بکاهند.