اشتباهات و انحرافات خودیها و برخورد حزبالله
واکاوی برخورد حزب الله در برابر انحرافات و یا اشتباهات داخلی
محمدجواد مقدمی شهیدانی
نقد عملکرد افراد و جریانهای به اصطلاح خودی همیشه با واکنشهای متفاوتی همراه بوده است؛ برخی آن را به منزله توبه نامه نویسی از همراهی یا احیانا تأیید فرد یا گروه مورد مناقشه گرفته اند و برخی دیگر آنرا نشانه ای از تبرئه خود و علامتی برای وادادگی دانسته اند. هرچه هست این رویه حزب الله در برخورد با اشتباهات یا انحرافات، قبل از آنکه یک سیره مستمر با بسامد تاریخی روشن باشد، رفتاری برآمده از متن دین و فصل جدایی ناپذیر جریان اصیل دینی – حزب الله- است.
***
با مراجعه به رسانه های مختلف – از مکتوب تا مجازی- معلوم میشود که از ابتدای آغاز به کار دولت دکتر احمدی نژاد که با حمایت و همراهی برادرانه جریان حزب الله و مردم مستضعف بر سر کار آمد، رویه نظارت عمومی بر عملکرد ایشان و مجموعه همکارانش بسیار پر رنگ و بی تعارف دنبال شده است. گرچه هرچه اشتباهات و احیانا انحرافات مجموعه دولت مکتبی بیشتر شده، انتقادات مصلحانه نیز صریح تر و تندتر مطرح گردیده است.
حال که دولت دهم روزهای آخر کاری خود را سپری می کند، و محذور تضعیف تخریب کننده دولت کمتر وجود دارد، لازم است که برای پیمودن بهتر راه آینده حزب الله به بازخوانی عملکرد ایشان پرداخته، در هیاهوی نظرپراکنی های هوس زده و در بازار مکاره انتقادهای مغرضانه برخاسته از تکالب –که بوی متعفن آن جامعه را ناراحت کرده است- با تکیه بر مبانی اصیل اسلام و انقلاب اسلامی به واکاوی عملکرد دولت مکتبی دکتر احمدی نژاد بپردازد.
***
گفتن ندارد که مبانی دینی چیزی است و سیره رفتاری مسلمین چیزی دیگر؛ یکی بیعیب و نقص است و دیگری در معرض نقص و عیب. معلوم است که انسانها – از خودی و غیر خودی- همه در معرض خطا هستند و نه جائزالخطا و این است که اگر کسی که ابتدائا از او انتظار برخی انحرافات نمیرود مرتکب اشتباهی شود، هم از ابتدا مورد انتظار بوده است چون هیچ انسانی – غیر از معصومین(ع)- عصمت ندارد، و هم اینکه حال که فردی موجه مرتکب عملی غیر موجه شده، لزوما باید عملش توجیه شود و یا او را از ابتدا از هستی ساقط کرد بلکه باید منصفانه و منطقی و با رویکردی مصلحانه و خیرخواهانه به نقد عملکرد و افکار بروزیافته افراد و جریانها بپردازیم.
***
شاید شبهه ای طرح شود که چرا به فردی رأی دادید که چنین اشتباهات فاحشی کرده است یا حال که فرد را جریانی را خودی شمرده و تأییدش کرده اید و نتیجه عکس داده است پس باید توبه کنید و آن عمل اولی اشتباه بوده است! واضح است که هر تصمیمی از قبیل تأیید یا رأی به یک فرد و جریان خاص، بر اساس ظواهر امر است؛ ظواهر مجموعه ای از سوابق، موضع گیریها و عملکرد افراد و جریانات است و آنچه از دست افراد ساخته است تحقیق و تشخیص اصلح است و عمل به تکلیفی که در نتیجه این تشخیص شکل میگیرد چرا که کسی نه حق تفتیش باطنیات و عقاید پنهان دارد و نه در خیلی از موارد این عمل ممکن است. حزب الله از همان اول با ملاک دست به انتخاب می زند ولی در ادامه با رصد دقیق رفتارها بر مبنای مختصات رفتاری و گفتاری جدید، مواضع تازهای میگیرد چه اینکه در حالت جدید، تکلیف جدیدی حاصل شده است. این است که گرچه ما منتظر نمیمانیم که افراد یا جریانها خطایی کنند و آبرویشان را ببریم ولی نه این است که به مثابه احمقها چون یکنفر با عناوین مقدس آمده است پس تمام اعمالش را تا الی الابد مصلحانه و مطابق اصول بشماریم. اینهمه مقدمه است برای آغاز نقد وظیفهمحورانه دولت فعلی.
***
نقد دولت هم خرسندی آوراست و هم ناراحت کننده ؛ ناراحتی از آن جهت که نمیخواهم در مداری گام بردارم که این روزها آنقدر مُد شده که دارد به کلیشهای حال به هم زن تبدیل میشود و از آن جهت که احمدی نژاد نه یک فرد که یک جریان بر آمده از دل نیروهای اصیل انقلابی است و بروز خطایی واضح در عملکرد و مواضع ایشان به نوعی خرج سرمایههای انقلابی بود. ناراحتم از اینکه این نوشته بوی عیبگویی میدهد، با اینکه نگارنده و خواننده هرگز خود مبرا از این عیوب و از آن ابتلائات، نبوده و نیستند.
خوشحالم از آن جهت که حزب الله هرگز در بندِ باند و حزب و گروه – بر عکس رویه معمول اهل سیاست-، نیست و تنها خطِ جهتدهنده به قلم و قدم او، تکلیف است و بس. این است که خدا نکند روزی فرا رسد که برادری، عزیزی، راه را خطا برود و مبانی را زیر پا بگذارد که آن روز بیدرنگ از تیغ نصیحت، موعظه، روشنگری و امر و نهی دینی برادران دیگر در امان نخواهد بود.
خوشحالم که در سیستمی خودپالایش و اصیل نفس میکشم که همه جریانات به اصطلاح دموکراتیک غرب و شرقزده و با ژستهای نقدپذیری و زنده باد مخالف من و…، علارقم همه ادعاهای خوش رنگ و لعابشان، در کلاس اول مدرسه نقد تکلیفمدارانه هم نیستند و از این جهت، فرسنگها از حزب الله عقب ترند.
خوشحالم که هرگز طرفداری و علاقه به احمدی نژاد به خاطر خود او نبود و لذا در این علاقه آنقدر غرق نبودم که مثل برخی از دوستان مذهبیام شعار بدهم «به بهشت نمیروم اگر احمدی آنجا نباشد!».و خوشحالم که رأی خودم را از آقای دکتر پس نگرفتهام و هنوز هم اگر به شرایطی با مختصات فرهنگی و اجتماعی دو انتخابات گذشته مواجه شوم، تصمیمی جز رأی به احمدینژاد نخواهم داد.
***
و آخر اینکه این نوشته به قول«قیصر» بوی نان نمیدهد، بوی حرف دیگران هم نه! سیاههای است به قصد تنویر افکار دوستان و برای تودهنیزدن به دشمنان؛ سخنی است با دوستان به اینکه احیانا در دام تصمیمات هوسزده یکی از افراد خودی گرفتار نشوند و کلامی است با دشمنان که ما حواسمان هست و حالا حالاها هزارها احمدینژاد داریم برای اینکه مدتی شما را به دردسر بیندازیم با او! ما صورت با سیلی سرخ نگه میداریم، درد دارد اما این درد با لذتی مثالزدنی همراه است وقتی که سرخی عصبانیت را در چهره دشمن میبینیم! دشمنی که از نظر ما مرز نمیشناسد، عنوان و لباس هم.