انتقام تاریخی/ شعری به مناسبت حادثه دردناک منا از شاعری گیلانی
این شعر از آقا مجتبی حاذق شاعر خوب و ولایتمدار گیلانیست…
کلید داری کعبه ، زمامداری حق
مشاوران خداوند نسبتا مطلق
محاسن نتراشیده ی خضاب زده
و چشم های نخوابیده ی به خواب زده
گرسنگی رسیده در آستان نماز
و دستهای به روی شکم ، میان نماز
نگاه های به دنبال رقص فاحشه ها
و حال ها همه از حال رقص فاحشه ها
ضخامت شکم و پینه های پیشانی
نشان دهنده ی سرمایه ی مسلمانی
ضخامت شکمی در مصاف بشکه ی نفت
شیوخ معتقدی در طواف بشکه ی نفت
حکیم های بدون نیاز به احکام
شیوخ معتقدی آن ور حلال و حرام
و مفتخر به لقب های عصر جاهلیت
که زنده اند عرب های عصر جاهلیت
پس از معاشقه هایی عجیب دامن گیر
مقیدند به غسل جنابت و تطهیر
و از شراب زمینی اگر کمی مستند
برای حفظ خدا , دائم الوضو هستند
خراب تر شده حال خراب حاجی ها
به هم نریزد ای کاش خواب حاجی ها
بخواب شیخ ، بخواب ای عزیز پیش نماز
چه خواست از تو خدا جز نماز ، ریش ، نماز
بخواب تا که نگویند توی بیداری
به کودکان یمن نیز چشم بد داری
بخواب تا که بفهمند حرف آل یهود
دروغ بود و بجز این دروغ هیچ نبود
چقدر خوب نمردیم و عاقبت دیدیم
که دلخوشید به پرواز جده_اورشلیم
چقدر خوب که در جنگ آخر دنیا
رفیق های صمیمی شدید قاتل ها
و بیت آخر من ، این کلام تاریخی:
که زنده ایم به یک انتقام تاریخی