حکمرانی میرزاکوچک گیلانی و نشانههای جمهوری ایرانی اسلامی آن + دانلود
حکمرانی میرزاکوچک گیلانی و نشانههای جمهوری ایرانی اسلامی آن حجت الاسلام داود رجبینیا[۱] جهت دانلود فایل مقاله اینجا کلیک کنید، فصلنامه فرهنگ گیلان، شماره ۴۲، ص۸۵-۸۷ ایجاد جمهوری ایرانی و اسلامی از آرمانها، اهداف و تلاشهای میرزاکوچک گیلانی بود. نمونهای از حکمرانی در مقیاسی هرچند کوچک محقق ساخت و برای مبارزان و انقلابیهای زمان […]
حکمرانی میرزاکوچک گیلانی و نشانههای جمهوری ایرانی اسلامی آن |
حجت الاسلام داود رجبینیا[۱]
جهت دانلود فایل مقاله اینجا کلیک کنید، فصلنامه فرهنگ گیلان، شماره ۴۲، ص۸۵-۸۷
ایجاد جمهوری ایرانی و اسلامی از آرمانها، اهداف و تلاشهای میرزاکوچک گیلانی بود. نمونهای از حکمرانی در مقیاسی هرچند کوچک محقق ساخت و برای مبارزان و انقلابیهای زمان خود و بعدی الگو شد. اهداف و عملکرد میرزاکوچک بهعنوان رئیس کمیته اتحاد اسلام نشان میدهد که در نگره ملی در پی جمهوری ایرانی و در نگره دینی برای اقامه حکومت اسلامی بر تمام ایران تدبیر میکرد. اگرچه عملاً تنها توانست در منطقهای از شمال، حکومتی متکی بر مردم و مبتنی بر مکتب تشیع برقرار کند. اکنون که یک قرن از حکومت ایرانی اسلامی او در خطه سرسبز گیلان میگذرد، این نگارش «نگاهی گذرا به گونه حکمرانی و نشانههای جمهوری ایرانی و اسلامی میرزاکوچک گیلانی» خواهد داشت.
میرزاکوچک افزون بر خوشهگیری از خرمن معرفت پدر، از اساتید مدارس علمی رشت و مراکز حوزوی آن زمان کشور استفادهها برد. میرزا انسانی قویهیکل، زاغچشم و باصلابت بود. تاریخ از او چهرهای مؤدب، متواضع، خوشاخلاق و فوقالعاده اخلاقی، عدالتمحور، خواهان آزادی خود و ملت و عاشق محرومان به تصویر میکشد. او از روی اعتقادات دینی برای وطن مبارزه میکرد. این اوصاف از او شخصیتی دوستداشتنی بین مردم و منحصربهفرد برای راهبری نهضت جنگل و حتی تأثیرگذار بر ایران معرفی مینماید.
میرزاکوچک در ۱۲۸۵ شمسی به جمع آزادی خواهان ایران پیوست و در عصر مشروطه فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. در سال ۱۲۹۴ به صورت عملی به تأسیس و عضویت در «کمیته اتحاد اسلام» دست یازید و با حمایت دیگر اعضا، مدیر آن گروه شد که تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی قسمتهای بزرگی از استانهای گیلان، مازندران، زنجان و اردبیل را زیر نظر تصمیمات این کمیته درآورد و شهرهای رشت، لاهیجان، فومن، کسماء، صومعهسرا، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن عملاً از حاکمیت «نهضت جنگل» تبعیت میکردند.
نهضت جنگل مقارن با بروز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ شکل گرفت، بهرغم اعلام بیطرفی دولت ایران در این جنگ، بخش عمده سرزمین ایران به اشغال بیگانگان درآمد و استقلال کشور سخت به مخاطره افتاد. این چیزی نبود که میرزاکوچک خان گیلانی با آن کنار بیاید. لذا هدفهایی چون «حمایت از استقلال کامل کشور بدون مداخله دولت بیگانه، اخراج نیروهای بیگانه، برقراری امنیت، اصلاحات اساسی و رفع فساد در تشکیلات دولتی، رفع بیعدالتی و مبارزه با خودکامگی و استبداد»، برای نهضت جنگل در نظر گرفت و پیوسته بر آنها در ارگان نهضت جنگل یعنی روزنامه جنگل، پای میفشرد. مبارزه هفت سالهاش با اشغالگران را میتوان از مؤلفههای مهم از بین بردن قرارداد استعماری ۱۹۱۹ دانست؛ زیرا به بیگانگان ثابت کرد که هرگز بهسادگی نمیتوانند بر مردم ایران سلطه پیدا کنند.
به همین سبب جنگلیها تصمیم گرفتند تا وقتی به هدف نرسیده و موفق به اخراج نیروهای بیگانه نشدهاند. به آرایش سر و صورت خود دست نزنند. در طول مدت اقامت در جنگل، کمکم در ظاهر دارای هیکلهای رعبآوری شدند. آنها با کلاههای نمدی و چوخا و کفش چرم گاومیش (چموش) و کولهباری سنگین و چماقی از چوب ازگیل و تفنگ و داس به کمر و چند قطار فشنگ، مثل پهلوانان افسانهای و اساطیری بودند. این وضعیت جنگلیها ادامه داشت تا وقتیکه نهضت بیشتر مطرح و پرآوازه شد و افسرانی برای آموزش نظم و فنون نظامی به خدمت نهضت درآمدند که عدهای به لباس و قیافه نظامیان درآمدند؛ ولی بسیاری مانند خود میرزا با همان هیبتِ پیشین فعالیت میکردند.
نشانههای جمهوری ایرانی و اسلامی در گونه حکمرانی میرزا |
میرزاکوچک بر طبق اسناد و مدارک، تنها به دنبال برقرار جمهوری در گیلان نبود، بلکه برای ایجاد جمهوری آنهم از نوع اسلامی در کل ایران مبارزه میکرد. در اینباره به دلایل متعددی میتوان استناد کرد؛ ازجملۀ آنها عبارتاند از:
اول) نوشتهها و احکام صادره میرزا |
در منابع نهضت جنگل از جمله احکام صادرهای که از کوچک خان برجایمانده است، در آنها بهصراحت از «شورای انقلابی و جمهوری ایرانی» یاد میکند؛ مانند سند ذیل که نشان میدهد وی در پی جمهوری ایرانی بوده است لذا وصلههای تجزیهطلبانه که برخی از زاویهداران مطرح میکنند به نوع حکمرانی میرزا نمیچسبد.
دوم) برخورداری از شورای دینی، فقهی و سیاسی |
آیتالله سید عبدالحسین لاری در فارس حدود یک سال از خلأ قدرت در کشور استفاده کرد و حکومتِ شرعی مبتنی بر ولایتفقیه آن زمان را اقامه کرد؛ منتها این نمونه هم ازنظر الهامبخشی و وسعت به جنگل نمیرسید. مبارزان شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و کلنل پسیان در خراسان نیز اگرچه محترم بودند و تلاششان را انجام دادند ولی در اهمیت و کارآیی به اندازه نهضت جنگل نرسیدند. جنگل از یک شورای سیاسی مذهبی به نام هیات اتحاد اسلام شروع شد و داعیهاش جمهوری اسلامی برای همه ایران بود؛ این مهمترین قیام محلی بود که بختِ پیروزی داشت. زیرا جمعیت اتحاد اسلام، متشکل از چند فقیه و مجتهد مشهور گیلانی، ازجمله حضرات آیات عظام سید عبدالوهاب صالح، میرزا محمدرضا حکیمی، شیخ علی علم الهدی فومنی، سید محمود روحانی، شیخ بهاءالدین املشی و غیره بودند که بهعنوان کانون تصمیمگیریها و سیاستگذاریها و به عبارتی شورای انقلاب نهضت جنگل عمل میکردند. تصمیمات و برنامههای این لُجنه علمی، دینی و سیاسی از طریق قوه اجرائی میرزاکوچک خان، عملیاتی و پیادهسازی میشد.
سوم) ارتباط با انقلابیون بزرگ ایران و زاویهدار شدن برخی از دوستان میرزا |
ارتباط میرزا با انقلابیون بزرگ و معروف آن زمان مانند شهید مدرس در تهران و شیخ محمد خیابانی در آذربایجان میتواند از دلایل نگاه او به جمهوریت و اسلامیت در سطح ایران باشد. از سوی دیگر یکی از دلایل فاصله گرفتن برخی از میرزا، همین تأکیدهای ایشان بر آموزههای اسلامی بود. اینکه برخی در هنگامه تزاحمات با حرکات غیر اسلامی طرفداران روس و تُرک ناراحت شدند و بعضاً راه خود را جدا کردند.
ازاینرو اولین الگوی قابلاعتنا از جمهوریِ متعهد به اسلام را میرزاکوچک جنگلی پایه گذاشته است که به تعبیر آیتاللهالعظمی خامنهای مدظلهالعالی درباره نهضت میرزاکوچک فرمودند «یک حرکت صد درصد اسلامی و ایرانی» بود؛ و درباره نوع حکومت میرزا بهصراحت میگویند: «ایشان یک واحد مینیاتوری از نظام اسلامی، جمهوری اسلامی را در رشت و همان محدوده خاص خودش به وجود آورد»
در آستانه کودتای رضاخان، شرایط سیاسی ایران شدیداً علیه میرزاکوچک خان جنگلی بود. زمانی که رضاخان بدون مزاحمت برای سرکوب جنگل به شهر رشت رفته بود، نشان از همپیمانی سردار سپه با عوامل داخلی و خارجی برای مقابله با میرزاکوچک داشت. در چنین شرایطی، سران نهضتِ جنگل دو راه در پیش روی خود داشتند: یا به دشمن داخلی و خارجی پناه میآوردند یا تا آخرین قطره خون خود مبارزه کرده و به شهادت میرسیدند؛ افرادی مانند احساناله خان که ترجیح داد با گرفتن پول به باکو رفته و به اربابان خود که به او خیانت نیز کرده بودند، بپیوندد یا خالو قربان نیز با قید تضمین از طرف سردار سپه، با همه افراد خود که تا چندی پیش در رکاب میرزا مبارزه میکرد، تسلیم قوای دولتی شد و بهظاهر جان خود را نجات داد. ولی میرزاکوچک خان بود که نه حاضر به ترک ایران شد و نه ننگ تسلیم قوای دولتی را پذیرفت و سرانجام نیز به مبارزه ادامه داد تا در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ به شهادت رسید.
بههرحال ایران تنها بخت ممکن برای یک جمهوری ملی و اسلامی که متناسب با مردمسالاری دینی آن زمان بود را میتوانست تجربه بیشتری نماید، از دست داد و بهجایش قزاقی قدرت را به دست گرفت که با زور میخواست غربگرایی را بهجای اسلامگرایی بنشاند. ولی او هم بعد از مدتی حکومت، تاریخمصرفش تمام گشت و توسط اربابانش به جزیره موریس تبعید و آنگاه توسط اربابان غربی از سر راه غربگرایان برداشته شد.
منابع:
بنیاد دائرهالمعارف اسلامی، دانشنامه جهان اسلامی، تهران، ج۱٫
کانون فرهنگی دیمی ثقلین، ۱۳۸۹، رنگ ایمان، مجموعه بیانات رهبری درباره گیلان.
فخرانی، ابراهیم (۱۳۵۷) سردار جنگل، تهران: انتشارات جاودان، چاپ شانزدهم.
پایگاه اطلاعرسانی و تحقیقاتی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
[۱] . دانش آموخته سطح چهار حوزه علمیه و مدرس دانشگاه.