مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
پنج شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 12 Dec 2024
محتوا
دیدار محرمانه آیت الله بحرالعلوم رشتی با امام خمینی+۵عکس دیده نشده گیلان در آغاز نهضت امام خمینی / بخش دوم

دیدار محرمانه آیت الله بحرالعلوم رشتی با امام خمینی+۵عکس دیده نشده

میثم عبدالهی
در بهمن ماه ۱۳۴۱ آیت الله بحرالعلوم رشتی و آیت الله ضیابری به زندان افتادند و امام خمینی که نگران حال آنها بود به آنها تلگراف ارسال کرد. بعد از آزادی، آیت الله بحرالعلوم دیداری محرمانه با امام خمینی در قم داشت که در واقع بیعت او با امام خمینی برای ادامه مبارزات بود. امام خمینی هم از اقدامات این مجتهد تقدیر کرده آنها را ستود و آنها را بهترین و ارزنده‌ترین مردان دانشمند و روحانیت ایران دانست.

دوشنبه 5 فوریه 2018 - 00:00

میثم عبدالهی

اشاره: بهمن ماه، هم یادآور وقایع دهه فجر ۱۳۵۷ است و هم یادآور اقدامات مهمی که مردم گیلان به رهبری دو مجتهد بزرگ آیت الله بحرالعلوم رشتی و آیت الله ضیابری در حمایت از نهضت امام خمینی و در محکومیت انقلاب سفید شاه، در بهمن ماه ۱۳۴۱ شمسی در آغاز نهضت است. بهمن ۴۱ این دو عالم به زندان افتادند و امام خمینی که نگران حال آنها بود به آنها تلگراف ارسال کرد. بعد از آزادی این دو مجتهد، آیت الله بحرالعلوم دیداری محرمانه با امام خمینی در قم داشت که در واقع بیعت او با امام خمینی برای ادامه مبارزات بود. امام خمینی هم از اقدامات این مجتهد تقدیر کرده آنها را ستود و آنها را بهترین و ارزنده‌ترین مردان دانشمند و روحانیت ایران دانست. بخش اول این مقاله قبلا منتشر شده بود و اکنون بخش دوم و پایانی را تقدیم خوانندگان عزیز می کنیم.

لینک دستیابی به بخش اول همین مقاله

×××

مرحوم حجت الاسلام جعفر شجونی فومنی که در آن زمان از وعاظ زبردست و انقلابی تهران بود به جرم مخالفت با رفراندوم و انقلاب سفید دستگیر و به زندان قزل قلعه برده شد. ایشان از علمای زندانی از جمله دو مجتهد گیلانی دستگیر شده، چنین یاد کرده است:

«بنده را گرفتند و به زندان قزل قلعه آوردند. آنجا بود که فهمیدم به منزل آیت الله طالقانی و منزل آیت الله غروی کاشانی هم هجوم آورده اند و آنها را دستگیر کرده اند. من دیدم در حدود شصت هفتاد نفر از علمای پیر و افراد مسن در زندان قزل قلعه هستند؛ افرادی مثل آیت الله آشیخ جعفر خندق آبادی، مرحوم شیخ محمدحسین طالقانی، سیدفضل الله روحانی، شیخ محمد رازی، سیدمحمد موسوی، آقای مهدی هسته ای واعظ، آقای شیخ حسن شمس گیلانی، بعد هم آقای شیخ محمد نوقانی و آقای واعظ طبسی را از مشهد آوردند. خیلی جمعیت زیاد بود. مرحوم آقای آیت الله بحرالعلوم را هم از رشت می آمد نزدیک قزوین دستگیر کردند. مرحوم آقاشیخ محمود ضیابری[۱] از علمای بسیار برجسته استان گیلان هم بود.»[۲]

مرحوم آیت الله العظمی بهجت فومنی (ره) نیز درباره این واقعه، به نکته بدیعی اشاره کردند و آن اینکه این دو عالم رشت، به قزوین رفتند تا به آیت الله رفیعی قزوینی بپیوندند و همراه ایشان به تهران بروند که در قزوین دستگیر شدند. این سخن آیت الله بهجت زمانی کامل می شود که بدانیم بین آیت الله بحرالعلوم با آیت الله رفیعی قزوینی رفاقت تنگاتنگی برقرار بود[۳]:

«در جریان تقسیم اراضى و اشتراک زن‏ها، دو نفر از علماى رشت به قزوین رفتند تا آقاى رفیعى ـ رحمه‏اللّه‏ ـ را با خود نزد آقاى خوانسارى ـ رحمه‏اللّه‏ ـ ببرند و همه با هم براى جلوگیرى از این کار نزد آقاى بهبهانى ـ رحمه‏اللّه‏ ـ بروند، ولى در قزوین آن‏ها را گرفتند و زندانى کردند.»[۴]

شیخ محمد شریف رازی از علمای تهران که در زمره دستگیرشدگان بود و در زندان با آیت الله بحرالعلوم، مراوده داشت درباره ایشان چنین می نویسد:

«آیت اللّه بحرالعلوم، عالمى ظریف و خوش مجلس و محاوره و غیور و متعصب در دین می باشند و حقیر در حادثه‏اى چند شبابه روز در قزل قلعه تهران در خدمت ایشان و علمای دیگر مرکز و شهرستان‌ها بوده و از مطایبات و ظرافات معظم‌له استفاده نموده‏ام.»[۵]

خلیل ساجدی[۶] از نزدیکان آیت الله بحرالعلوم درباره این زندان، نکاتی را بیان می‌کند:

«در مدتی که آیت الله بحرالعلوم در زندان قزل قلعه بود، من به همراه آقانوری فرزند کوچک آیت الله بحرالعلوم، در تهران بودیم و برای ایشان هر روز غذا می بردیم. البته غذا برای چندین نفر از علمای زندانی بود.[۷] پسر آقای بحرالعلوم ماشین داشت. ما منزل حاج آقا نورالدین شریعتمدار رشتی[۸] می‌رفتیم که در خیابان صفی‌علی‌شاه تهران، خانه داشت. او عمویی به نام قائم مقام الملک داشت که با رضاشاه و این شاه خیلی نزدیک بود. آقانورالدین، امام جماعت مسجد سپهسالار بود و مدتی که آقای بحرالعلوم زندانی بود، او غذا را درست می کرد و ما برای‌شان به زندان می‌بردیم. ما هر وقت که غذا را می‌بردیم، تقریبا از یک کیلومتری باید ماشین می‌ایستاد و بقیه را باید پیاده توی برف با چه زحمتی می‌بردیم دم در زندان تحویل می‌دادیم و خودمان برمی‌گشتیم. در زندان که علمای بلاد، طلبه‌ها و آخوندهای زیادی از سراسر ایران بودند، آنجا آقا سیدحسن بحرالعلوم پیشنماز بوده است. آقای ضیابری و علما و آقایانِ تمام شهرها به ایشان اقتدا می‌کردند و این به معنای آن است که میان آنها تک بوده است.»[۹]

مرحوم آیت الله سیدحسن بحرالعلوم رشتی- آرشیو مرحوم سیدمحمدتقی موسوی فرزند آیت الله بحرالعلوم

زندانی کردن علما و بزرگان، هزینه زیادی برای رژیم داشت و از جای جای ایران صدای اعتراض‌ها را بلند کرد. علاوه بر آن، صدای وقایع ایران به گوش مراجع نجف رسید و آنها تلگراف هایی را برای کسب اخبار و نیز محکومیت این حرکت و نیز تلاش برای آزادی، زندانیان انجام می‌داند. آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم مرجع تقلید ساکن نجف که اخبار دستگیری ها به او رسیده بود به حاج میرزا احمد آشتیانى یکی از علمای تهران تلگرافی فرستاد تا از سلامت علمای زندانی و اوضاع ایران مطلع شود. جواب آیت الله آشتیانی از این قرار بود:

«حضرت آیت ‏اللّه‏ معظم آقاى حاج سیدمحسن طباطبایى حکیم ـ ‏متع‏اللّه‏ المسلمین بطول بقائه

بیشتر افرادى که از علماى مرکز دستگیر و محبوس بودند آزاد [شدند] و[لی] جماعتى از آنها، با بعضى از اشراف و وعاظ و طلاب و اهل بازار در زندان به سر مى‏برند. انتظار مى‏رود تلگرافى از ناحیه حضرتعالى در باب استخلاص ایشان و همچنین دو نفر از علماى رشت حجت‏ الاسلام آقاى سیدحسن بحرالعلوم و حجت ‏الاسلام آقاى حاج سیدمحمود ضیابرى مخابره شود.

آشتیانی»[۱۰]

همین تلگراف‌ها و نامه‌ها و اعلامیه‌ها باعث شد تا موجی ایجاد شود و رژیم بعد از مدتی بر اثر فشارهای عمومی ناچار شد دو مجتهد رشت هم در روز دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ (مطابق ۱۶ رمضان ۱۳۸۲ق) آزاد شدند.[۱۱] گویا آیت الله مهدوی لاهیجانی که بیمار بود زودتر آزاد شده بود. «یکی از کسانی که برای آزادی اینها تلاش کرده بود همین شریعتمدار رشتی بود. بعد هم آقایان آزاد شدند آمدند به خانه شریعتمدار و چند روزی، شاید یک هفته، در خانه او ماندند.»[۱۲] آیت الله ضیابری راهی رشت شد ولی آیت الله بحرالعلوم در تهران ماند و کسی از غرضش مطلع نشد. سه ابوتوس از روحانیون، بازاریان و مردم رشت راهی تهران شدند و از آنجا با آیت الله ضیابری همراه شدند و عده‌ای نیز به استقبال ایشان رفتند و در نهایت ایشان در میان خیل علاقمندان، در  روز ۴ اسفند ۱۳۴۱ وارد رشت شد.[۱۳]

آیت الله سیدمحمود ضیابری- سایت وارثون

ولی آیت الله بحرالعلوم مخفیانه راهی قم شد تا با امام خمینی دیدار کند و آمادگی‌اش را برای ادامه مبارزه اعلام کند. این اعلام آمادگی به معنای آن بود که این زندان تاثیری در اراده‌اش نداشت بلکه او محکم‌تر و مصمم‌تر برای ایستادن در این راه آماده است و همچنین به بیش از زندان و دستگیری هم راضی است. البته از او که از نسل جهاد و شهادت بود و خودش، فرزندِ شهید و برادرِ شهید بود پس تعجبی نداشت که در راه اسلام، تمام‌قد آماده باشد و نه تنها از بلایا نهراسد بلکه این چنین به استقبال خطر برود. یکی از نزدیکان آیت الله بحرالعلوم که در این سفر ایشان را در تهران و قم همراهی کرده بود چنین می‌گوید:

«آقای بحرالعلوم به ما گفت که می‌خواهم بروم قم برای زیارت بی بی(س). ولی ما فهمیدیم که به قصد دیدن آقای خمینی می‌خواهد برود. من و دو پسر آقای بحرالعلوم به نام‌های عبدالامیر و نوری با ایشان بودیم. احتمال اینکه ایشان را دوباره دستگیر می‌کردند زیاد بود مخصوصا اگر متوجه می‌شدند که ایشان به دیدن آقای خمینی می‌رود. ماشین گرفتیم و آقا را بردیم قم. رفتیم منزل آیت الله آقاسیدمرتضی لنگرودی در محله عشقعلی. آقای بحرالعلوم با آقاسیدمرتضی از سابق رفیق بود و گویا در درس مرحوم نائینی همدرس بودند.»[۱۴]

 

آیت الله العظمی سیدمرتضی لنگرودی- سایت وارثون

آیت الله خائفی گیلانی که از طلاب جوان و شاگردان امام خمینی در قم بود، آیت الله بحرالعلوم را در این سفر در قم دید و در دیداری که میان امام خمینی و آیت الله بحرالعلوم رخ داد، حضور داشت. ایشان درباره این دیدار چنین می‌گوید:[۱۵]

«آقای بحرالعلوم و آقای ضیابری با هم زندان بودند. وقتی آزاد می‌شوند آقای ضیابری به رشت می‌رود و آقای بحرالعلوم به قم می‌آید و به منزل آقای سیدمرتضی لنگرودی وارد می‌شود و می‌خواسته آقای خمینی را ببیند. امام خمینی به همراه شیخ حسن صانعی ـ که همیشه همراه امام بود ـ به منزل آقای لنگرودی آمد. در این دیدار امام، شیخ حسن صانعی، آقای بحرالعلوم و آقای لنگرودی بودند و بنده هم نمی‌دانم به چه مناسبتی در این جلسه بودم. بعد از تعارفات مرسوم، آقای بحرالعلوم به امام گفت:

من سخنرانی‌های‌تان را شنیدم و در نوارها گوش دادم. اعلامیه‌های‌تان را هم خواندم. کتاب اصول‌تان[۱۶] را هم دیدم و مطالعه کردم. الان آمدم اینجا، تا فقط شما را ببینم.

امام هم لبخند زدند. آقای بحرالعلوم در نجف درس خوانده بود و امام را تا آن وقت ندیده بود. ایشان بیست سال از امام خمینی بزرگ‌تر بود و سابقه مبارزاتش از مشروطه آغاز شده بود، پدرشان در مشروطه شهید شده بود. با این اوصاف، آمده بود امام را ببیند.»[۱۷]

امام خمینی در دیداری که در ۷ اسفند ۱۳۴۱ با عده‌ای از متدینین تهران داشتند به مجاهدت دو مجتهد رشتی اشاره کرده و از ایشان به عنوان «بهترین و ارزنده‌ترین مردان دانشمند و روحانیت» ایران، یاد می‌کند: «در مملکتی که به جرم اظهارنظر بر سرنوشت ملتش، بهترین و ارزنده‌ترین مردان دانشمند و روحانیت را برای نیل به مقاصد خود دستگیر و مضروب می نماید چون دو تن از علمای برجسته رشت و چندین نفر از علمای قم و تهران و شهرستان‌ها [که] خود، گواه بر ضعف دستگاه [است]…»[۱۸]

آیت الله بحرالعلوم بعد از دیدار با امام، با خیالی آسوده راهی رشت شد. گزارش‌نویسان ساواک که ورود او به رشت را خطرناک ارزیابی می‌کردند لحظه به لحظه این واقعه را گزارش کردند. ایشان در ۱۱ اسفند ۱۳۴۱ ساعت ۱۵:۴۵ وارد منطقه سنگر شد. از قبل آقایان ضیابری، رودباری، صادقی، شیخ هدایت انصاری، سیدذکی فاطمی، احسانبخش و دو نفر بازاری با ماشین تا سنگر به استقبال ایشان رفته بودند و به اتفاق آیت الله بحرالعلوم در ساعت ۱۶:۱۵ وارد رشت شدند. در نزدیک منزل ایشان مردم و مغازه‌داران و علاقمندان ایشان، جمع شده بودند و تا غروب مردم به منزل ایشان رفت و آمد می‌کردند و بازگشت ایشان را تبریک می‌گفتند.[۱۹]

 

 

_____________________

پاورقی ها:

[۱] . صحیحش «آقا سیدمحمود ضیابری» است.

[۲] . خاطرات حجت الاسلام جعفر شجونی، ص۶۹-۷۰٫

[۳] . گفتگو با سیدمحمدحسین موسوی.

[۴] . در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت، ج۳، ص ۱۶۹٫

[۵] . گنجینه دانشمندان، ج۵، ص ۱۸۵٫ شیخ محمد شریف رازی درباره آیت الله مهدوی لاهیجانی نیز چنین می نویسد: «آیت اللّه مهدوى لاهیجانى از دانشمندان روشن و داراى محامد و محاسن آداب و آثار بزرگى در لاهیجان و آستانه و حومه آن می باشد. در ماه رمضان سال ۱۳۸۲ قمرى با معیت آیت اللّه حاج سیدحسن بحرالعلوم وآیت اللّه حاج سیدمحمود ضیابرى مقیمین در رشت، سفرى قهراً و اکراهاً به طهران نموده‏ و یک ماهى با عده اى از علمای بزرگ مرکز، در یکى از منازل شمالى طهران اقامت [کردیم] و نگارنده چند شبى در خدمت‌شان مفتخر و درک فیض نمودم‏. (گنجینه دانشمندان، ج۷، ص ۱۵٫)

[۶] . رئیس کتابخانه امیرالمومنین(ع) رشت و از نزدیکان آیت الله سیدمجتبی رودباری.

[۷] . اکثر ایام زندان این علما، با ماه مبارک رمضان مصادف بود ولی در زندان، موقع ظهر نهار می دادند و زندانیان مجبور بودند همان را بگیرند و نگه دارند تا برای افطار بخوردند. حجت الاسلام شجونی می گوید: «ماه رمضان بود. وضعیت غذای زندان طوری بود که نزدیک ظهر یا قبل از ظهر غذا می دادند. چپی ها و روزه خوارها می خوردند اما ما غذا را برای افطار نگه می داشتیم.» (. خاطرات حجت الاسلام جعفر شجونی، ص۷۰٫)

[۸] . آیت الله حاج آقا نورالدین شریعتمدار رشتی فرزند میرزا ابوالحسن شریعتمدار فرزند میرزامهدی شریعتمدار فرزند فقیه بزرگ حاج ملا رفیع شریعتمدار رودباری است. او از خاندانی بود که بزرگان زیادی در تاریخ معاصر گیلان از آن خاندان به وجود آمدند. او در سال ۱۳۱۸ق در رشت متولد شد و مقدمات دروس دینی را در مدرسه مستوفی رشت و تهران فراگرفت. سپس در سال ۱۳۴۳ق به نجف اشرف رفت و تحصیلات دینی را در آنجا پی گرفت و در درس خارج اساتیدی چون آیات نائینی، آقاضیاء عراقی و سیدابوالحسن اصفهانی و بعد از اینکه از آنها اجازه نامه هایی گرفت به تهران بازگشت و در خیابان صفی‌علی‌شاه سکونت اختیار کرد. او در تهران دارای جایگاه بالایی میان علما و مجتهدین پایتخت بود و تا پایان عمر به امامت جماعت مسجد سپهسالار تهران پرداخت. وقتی در فروردین ۱۳۴۱شمسی سفری زیارتی به عراق و سوریه کرده بود، روزنامه ها خبر بازگشت او به تهران را درج کردند. از او آثاری چون تقریرات دروس اساتیدش و همچنین اشعاری از وی باقی مانده بعضی در مدح و مرثیه معصومین (ع) و بعضی دیگر تکمله ای بر کتاب الدره المنظومه نوشته علامه بحرالعلوم است. او در سال ۱۳۸۶ق (مصادف با سال ۱۳۴۵و ۱۳۴۶) در تهران درگذشت و پیکرش به مقبره خانوادگی اش در صحن مطهر امیرالمومنین (ع) در نجف اشرف منتقل شد. از او فرزندی روحانی به نام شیخ مرتضی رفیع بر جای ماند که وارث جایگاه پدر شد. (نقباءالبشر، ج۵، ص۵۱۹-۵۲۰؛ گنجینه دانشمندان، ج۴، ص۴۷۰-۴۷۱؛ روزنامه اطلاعات، س۳۶، ش۱۰۷۵۹، ۶ فروردین۱۳۴۱، ص۲٫)

[۹] . گفتگوی نگارنده با خلیل ساجدی.

[۱۰] . نهضت امام خمینی، ج۱، ص۲۸۴٫

[۱۱] . آیت الله سیدمرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک، ص۲۳۰؛ آیت الله روح الله کمالوند به روایت اسناد ساواک، ص۱۲۸٫

[۱۲] . گفتگوی نگارنده با خلیل ساجدی.

[۱۳] . خاطرات صادق، ص۱۱۵؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (استان گیلان)، ج۱، ص۷۹٫

[۱۴] . گفتگوی نگارنده با خلیل ساجدی.

[۱۵] . روایت خلیل ساجدی از این دیدار ـ که او نیز در این دیدار حضور داشت ـ با آنچه از آیت الله خائفی نقل کردیم، کمی تفاوت دارد. ساجدی درباره این دیدار چنین گفته است: «یک روز صبح بود که آقای خمینی با آقامصطفی برای ملاقات با آقای بحرالعلوم به منزل آقاسیدمرتضی آمد. این دیدار خیلی مخفی بود فلذا زمانی انجام شد که منزل آقاسیدمرتضی غیر از ما، شخص دیگری نبود. در آن جلسه آقای خمینی و آقاسیدمرتضی لنگرودی و آقای بحرالعلوم بودند. غیر از اینها هم آقامصطفی خمینی بود و من و نوری و عبدالامیر. بعد از اینکه حرف‌های اولیه انجام شد و آقای بحرالعلوم ما را معرفی کرد، فضا به سمتی رفت که ما سه نفر احساس کردیم بهتر است جلسه را ترک کنیم تا آنها با خیال راحت صحبت کنند فلذا ما جلسه را ترک کردیم ولی آقاسیدمصطفی خمینی تا پایان در جلسه بود. تقریباً دو ساعتی شد و بعد، آقای خمینی خداحافظی کرد و رفت.» (گفتگوی نگارنده با خلیل ساجدی.)

[۱۶] . اشاره به کتاب «تهذیب الاصول» است که تقریرات درس خارج اصول امام خمینی به قلم آیت الله جعفر سبحانی است که در ۳ جلد به زبان عربی در قم منتشر شد. مقدمه‌ای که امام خمینی بر آن نوشته‌اند به تاریخ ۲۴ ربیع الاول ۱۳۷۵ق مطابق ۱۸ آبان ۱۳۳۴ است اما تاریخ های مختلفی برای انتشار این کتاب، ذکر شده که چندان دقیق نیستند. بعد از درگذشت آیت الله بروجردی، روزنامه کیهان در شرح حالی که برای امام خمینی به عنوان یکی از مراجع تقلید در روز ۱۲ فروردین ۱۳۴۰ نوشت به همین تقریرات درس‌های امام خمینی اشاره می‌کند و چنین می‌نویسد: «درس‌های ایشان توسط آقای حاج میرزا جعفر سبحانی به صورت کتاب تدوین شده و تا کنون دو جلد آن منتشر گردیده است.» («یک گزارش و شرح زندگانی از شخصیت‌هایی که برای مرجعیت تقلید صلاحیت دارند»، روزنامه کیهان، شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۴۰، ش۵۳۲۰، ص۱۵؛ تهذیب الاصول، ص۵-۶٫)

[۱۷] . گفتگوی نگارنده با آیت الله عبدالله خائفی گیلانی. آیت الله خائفی در جای دیگر، همین مطلب را به با اختلاف جزئی ذکر کرده‌اند و چنین گفته‌اند: «حضرت آیت الله بحرالعلوم پس از آزاد شدن به قم آمدند و در منزل حضرت آیت الله العظمی سیدمرتضی لنگرودی(قده)، امام(س) را ملاقات کردند. به امام(س) گفتند: کتب علمی (فقهی و اصولی) شما را ملاحظه کردم، سخنرانی‌های شما را شنیدم، اعلامیه‌های شما را خواندم، آمدم فقط شما را زیارت کنم.» (لحظه ها با آفتاب؛ گفتگو با آیت الله عبدالله خائفی پیرامون نکات و خاطرات سالها تلمذ و همراهی با امام(ع) در قم و نجف، ص۱۸؛ هفته نامه حریم امام، سال سوم، ش ۱۱۳، ۲۸فروردین ۱۳۹۳، آیت الله خائفی: مراجع عظام، همان طرح امام(س) را اجرا نمایند، ص۱۷٫)

[۱۸] . سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج۱، ص۱۶۰٫

[۱۹] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (استان گیلان)، ج۱، ص۵ و ۷۹٫

ارسال دیدگاه

  1. نویسنده دیدگاه:  ناشناس
    2018/02/16 - 12:02
  2. نویسنده دیدگاه:  ناشناس
    2018/02/16 - 13:09
enemad-logo