سیری در زندگی و خدمات معنوی، علمی و فرهنگی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری املشی
ایشان از ۲۲ شهریور ۱۳۶۲ لغایت ۱ مهر ۱۳۷۴ به مدت ۱۲ سال مسئولیت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان را بر عهده داشت. وی در این سمت منشأ خدمات فراوانی به مردم گیلان بوده و مورد علاقه و احترام خاص اهل فرهنگ و هنر بود. در دوران مدیریت ایشان، نگاه پژوهشی درباره موضوعات مرتبط با گیلان شناسی برجسته بود. مجموعه مفصل و ۵ جلدی کتاب گیلان، از جمله آثار فاخری است که با حمایت و رهنمودهای او در همین دوران منتشر گردید.
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حسن مظفری بعد از یک دوره حدودا ده ساله بیماری و بستری شدن در منزل، موقع سحرگاه و اذان صبح روز دوشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۵، مطابق با ۱۹ ربیع الاول ۱۴۳۸ قمری، در سن ۷۴ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکرش را در روز سه شنبه ٣٠ آذر در شهرستان املش تشییع و در گلزار شهدای املش به خاک سپردند.
چند روز بعد از رحلت این عالم ربانی، بروشوری با نام «فروغ آفتاب: سیری در زندگی و خدمات معنوی، علمی و فرهنگی عالم ربانی و مجاهد نستوه، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری» توسط خانواده آن مرحوم، خصوصا فرزند فاضل شان حجت الاسلام والمسلمین رضا مظفری، به تاریخ ۳/۱۰/۱۳۹۵ تهیه و محدودی تکثیر گردید. متن کامل آن جزوه حاوی نکات مهم و مستندی از زندگی و فعالیت های وی است، رتگ ایمان متن کامل آن را در اینجا درج می کند.
***
بسمه تعالی
ایشان به سال ۱۳۲۱ در روستای «جورکاسر» املش متولد شد. پس از دوران کودکی و نوجوانی به مشاغلی چون کشاورزی و نانوایی پرداخت، اما جذبه ی معنوی فقاهت و حوزه های علمیه دل پاک او را چنان ربود که به شوق تحصیل علوم دینی از دیار خود مهاجرت و به قم عزیمت نمود.
با توجه به استعداد شگرفش، تحصیلات خود را تاسطوح عالی فقه و اصول فلسفه، تفسیر و اخلاق نزد اساتید حوزه علمیه قم، از جمله حضرات آیات [یحیی] انصاری شیرازی، [میرزاعلی] مشکینی، [عبدالله] جوادی آملی، [اسماعیل] صالحی مازندرانی، [عباس] محفوظی [گیلانی] و حسین نوری همدانی بهره گرفت.
در سال ۱۳۵۰ به علت شرکت در فعالیتهای سیاسی، بازداشت شد، ابتدا در قم و سپس در زندان قزل قلعه تهران زندانی گردید. پس از آزادی، بار دیگر فعالیتهای سیاسی را از سر گرفت، و به همین سبب، در اواخر سال ۱۳۵۳ دستگیر و در زندان کمیته مشترک[۱] محبوس گردید. در سال ١٣۵۴ از زندان آزاد شد، و در سال ١٣۵۶ بار دیگر در رودسر دستگیر گردیده، در دادگاه نظامی رشت، محکوم به ۶ ماه اقامت اجباری در املش شد. برخی از گزارشهای ساواک درباره مبارزات او در راستای نهضت امام خمینی (ره) در کتب مرتبط با انقلاب اسلامی درج شده است.[۲]
یکی از مهمترین فعالیتهای مبارزاتی آن عالم مجاهد، سفرهای مخفیانه فراوان جهت دیدار با عالمان مبارز تبعیدی در نقاط مختلف کشور بود. در شمار این سفرها، میتوان به دیدار ایشان از مقام معظم رهبری، مد ظله العالی، در ایرانشهر [در استان] سیستان و بلوچستان اشاره نمود که چند روزی را میهمان حضرت آیت الله خامنه ای، مد ظله العالی، بودند.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به منظور تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در استان گیلان مأموریت یافت و از قم به گیلان عزیمت کرد و مأموریتش را در املش و کلاچای و رودسر انجام داد و با همراهی برخی نیروهای انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در شهرستان رودسر را بنیان نهاد. وی سپس برای ادامه تحصیلات و مطالعات به قم بازگشت و در رسالتی دیگر، مجددا رهسپار گیلان شد و در سازمان تبلیغات اسلامی به فعالیت پرداخت.
ایشان همزمان، در سال ۱۳۶۲ با سمت مدیریت کل ارشاد اسلامی گیلان به تلاش صادقانه خود ادامه داد. وی در این سمت منشأ خدمات فراوانی به مردم گیلان بوده و مورد علاقه و احترام خاص اهل فرهنگ و هنر بود. او از ۲۲ شهریور ۱۳۶۲ لغایت ۱ مهر ۱۳۷۴ به مدت ۱۲ سال مسئولیت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان را بر عهده داشت.
در دوران مدیریت ایشان، نگاه پژوهشی درباره موضوعات مرتبط با گیلان شناسی برجسته بود. مجموعه مفصل و ۵ جلدی کتاب گیلان، از جمله آثار فاخری است که با حمایت و رهنمودهای او در همین دوران منتشر گردید.
یکی از دغدغه های مهم این شخصیت فرزانه فرهنگی، احیای مفاخر گیلان بود. وی تلاش داشت تا آنها را از این مظلومیت خارج گرداند. در همین راستا میتوان به انتشار مجموعه دو جلدی مشاهیر گیلان تالیف فرزند ایشان حجت الاسلام و المسلمین رضا مظفری، اشاره کرد.
اولین کنگره ملی میرزا کوچک جنگلی با ریاست آن عالم ربانی و با حضور چندین نفر از وزرا، نمایندگان مجلس، اساتید برجسته کشوری، در تاریخ ۹ و ۱۰ آذر ۱۳۶۸ در فومن و ۱۱ آذر در رشت برگزار گردید.
احداث نزدیک به بیست کتابخانه و مجتمع فرهنگی در استان گیلان از دیگر آثار ارزشمند این شخصیت فرهنگی است.
شایسته ذکر است که ایشان در دوران پرخطر دهه ی شصت و اوج ترورهای منافقین، بارها مورد تهدید قرار گرفت، تا جایی که یک بار با حمله به خانه ی ایشان و یک بار با تیراندازی به خودروی وی، تلاش نافرجام جهت ترور ایشان داشتند. هر چند یاران عزیزی همچون شهیدان مهندس علی انصاری و شیخ ابوالحسن کریمی در همان روزها به شهادت رسیدند.
از دیگر خدمات آن عالم وارسته میتوان به مسوولیت هیئت نظارت بر انتخابات شورای نگهبان در گیلان، در چند دوره اشاره نمود. نیز نخستین نمایشگاه استانی کتاب به ابتکار ایشان در استان گیلان بر پا شد که الهام بخش برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب در کشور و نمونه ای برای دیگر استانها گردید و اینک شاهد برگزاری نمایشگاه های استانی کتاب در سراسر کشور هستیم. همچنین ایشان بارها با حضور در جبهه های دفاع مقدس و حضور در جمع رزمندگان و تقدیم هدایای فرهنگی به تقویت روحیه آنان می پرداخت. در خدمت به ساحت شهیدان انقلاب اسلامی بیش از سه هزار سخنرانی در نقاط مختلف استان و کشور داشتند، با این وجود، همواره خود را مدیون مردم و شهیدان و انقلاب می دانست.
ارادت ایشان به اهل بیت، علیهم السلام، مبنای بسیاری از اشعار وی بود و به حق می توان او را در شمار شاعران آیینی قرار داد. در شمار خدمات معنوی و علمی ایشان می توان به جلسات قرآن، تفسیر، عقاید، احکام، اخلاق و فقه شیعه قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد که از این جلسات، دانشوران بسیاری بهره بردند. و بر پایه ی این اندوخته های علمی به ترویج مباحث علمی پرداختند.
سخنرانی های تبلیغی ایشان در پنجاه سال گذشته منشأ روشنگری های دینی و عقیدتی در نقاط مختلف کشور بود، حضور ایشان در دانشگاه و حوزه، موجب ارادت قشر تحصیل کرده به آن عالم وارسته شد. زهد، ساده زیستی و غنای نفس ایشان، باعث شد پس از انقلاب با دوری از زخارف دنیا به زندگی ساده و بی آلایش خود ادامه داده و هرگز دل به تمنیات دنیایی نسپرد به گونه ای که در سالهای اخیر، در وضعیت معیشتی دشواری قرار داشت، مبنای فکری ایشان این بود که روحانیت، باید خادم مردم باقی بماند، و باید اصالت مردمی آن را حفظ نمود. این اندیشه در رفتار ایشان چنان متجلی شد که همواره منزلش محل آمد و شد علاقمندان دین و انقلاب بود. وی با برخورداری از محبوبیت مردمی بالا، مورد احترام فراوان مردم و شخصیت های استانی و ملی قرار داشت.
روحیه ی خدمت رسانی به محرومین باعث میشد تا مردم فراوانی از نقاط مختلف استان برای رفع مشکلات به آن شخصیت بزرگوار مراجعه و تقاضای یاری کنند و ایشان هم تمام توان خویش را مصروف رفع مشکلات متعدد مردم می نمود تا جایی که بسیاری از مراجعان روستاهای دور و نزدیک به منزلش را مورد تفقد و پذیرایی قرار می داد.
ارادت ایشان به مقام معظم رهبری پس از رحلت امام خمینی به گونه ای بود که همواره بر لیاقت و شایستگی بی بدیل معظم له در اداره ی کشور، تأکید مینمودند. ایشان ضمن آن که خود برای توفیق روزافزون ولی امر مسلمین دعا می نمودند، به دیگران نیز در این راستا توصیه داشتند.
سرانجام آن مجاهد نستوه عالم نواندیش و شاعر آزاده، پس از یک دهه بیماری ناشی از آثار شکنجه های سخت زندانهای رژیم ستمشاهی، روح ملکوتیش سحرگاه روز [دوشنبه] ۲۹ آذر ۱۳۹۵ [مطابق با ۱۹ ربیع الاول ۱۴۳۸قمری، در سن ۷۴ سالگی] مقارن اذان صبح، از کالبد تن رها، و به عرش برین پر کشید. عاش سعیدا و مات سعیدا. پیکر پاک این عالم زاهد، [در روز] سی ام آذر ۱۳۹۵ بر دوش مردم قدرشناس منطقه و با حضور گسترده ی علما در املش، تشییع و در جوار شهیدان، قطعه ی ایثارگران گلزار شهدا، به خاک سپرده شد.
***
یادآور میشویم آنچه در این صفحات درج شده است، مختصری از شرح احوال آن عالم ربانی می باشد، شرح کامل احوال آثار و اشعار آن عالم ربانی ان شاء الله در آینده در کتابی جامع به محضر ارادتمندان ایشان تقدیم خواهد شد.
عزیزانی که خاطره، عکس یا سندی از آن یار سفر کرده در اختیار دارند، جهت تکمیل کتاب، می توانند تصویری از مستندات خود را به آدرس زیر ارسال فرمایند.
rmozaffary@gmail.com
تهیه و تنظیم خانواده مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری رحمه الله علیه.
۳/۱۰/۱۳۹۵
***
نمونه ای از اشعار ادیب فرزانه حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری، رحمت الله علیه:
فروغی به جا مانده از آفتابم / نمی از یم بیکران شرابم
نوایی ز نای گلوی به دارم / طنین طربناک تار ربابم
تجلی در آفاق جان منت بود / که چون زهره ی شهره در پیچ و تابم
ز من بشنوید آنچه حلاج میگفت/ به دارم فرازید و بند طنابم
سخن بر سر نقد جان مختصر کن / که با سر من این راه را در شتابم
به موی تو دارد دلم پای تمکین / ز چشم تو اینگونه مست و خرابم
زلالی ز سرچشمه ی خوشگوارم / من آبم، شرابم، شرابم، من آبم
مدیدی ست مهر تو در سینه دارم / خدا را شبی میهمان شو به خوابم
بیا با تو نجوا کنم درد هجران / ز دردی که پژمرد عهد شبابم
نخواهم شکستن دل مهربانت / وگر بشکند کاسه ی صبر و تابم
***
کو آن که رو به رحمت عام خدا کند؟ / عذر گناه خواهد و کسب رضا کند
خلوت گزیند از سر اخلاص و خویش را / از های و هوی عربده جویان جدا کند
تا نشنود نفیر بدآهنگ این و آن / گفت و شنود هرزه درایان رها کند
کبر و ریا نشان نفاق است الحذر / آلوده دامن است هر آن کو ریا کند
دنیا اگرچه نزد لئیمان گرانبهاست / طبع بلند میل به دنیا چرا کند؟!
این جیفه ی مجوف ناپایدار را / بگذارد و به قدر حلال اکتفا کند
دل را به غیر دلبر محبوب نسپرد / جان را جلا به صیقل اشک و دعا کند
جان کسی ست پرتو انوار معرفت / کاو دست التجا به خدا در دعا کند
***
ای زائر خجسته خصال دیار دوست / فرخنده باد بخت بلندت کنار دوست
دردا که بال پر زدنم نیست تا روم / چونان کبوتری که شوم دانه خوار دوست
سر مینهی به تربت پاکش بگو که من / دارم پیام خسته دلی از تبار دوست
ره می سپرد کاش به سر تا دیار یار / سیلاب چشم من که شوم جویبار دوست
باد صبا رساند اگر اشتیاق من / بر ساحت مبارک آن یادگار دوست
از اشک دیده سیل به سویش روان کنم / شاید رساندم چو خسی در جوار دوست
پینوشتها:
—————————
[۱] . زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری، مخوف ترین شکنجه گاه ساواک در دوران رژیم پهلوی در تهران که امروزه با نام «موزه عبرت» نامیده میشود.
[۲] . انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (استان گیلان)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، اول، پاییز۱۳۸۹، ج۱، ص۲۴۸، ۲۴۹؛ ج۲، ص۷۵، ۸۷، ۹۴، ۱۲۷-۱۲۸، ۱۳۴، ۱۳۶-۱۳۸، ۱۴۲، ۲۰۶، ۲۳۶، ۲۴۵، ۲۵۱؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج۲۱، آیت الله حاج شیخ مهدی ربانی املشی، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، اول، ۱۳۸۰، ص۲۴۱-۲۴۳٫
منبع: جزوه فروغ آفتاب: سیری در زندگی و خدمات معنوی، علمی و فرهنگی عالم ربانی و مجاهد نستوه، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری، تهیه و تنظیم: خانواده مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسن مظفری، رحمه الله علیه. ۳/۱۰/۱۳۹۵٫