مقام معظم رهبری: در طول تاریخ، رنگ های گوناگون بر سیاست این کشور پهناور سایه افکند؛ اما رنگ ثابت مردم گیلان، رنگ ایمان بود.
شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - Saturday 9 Nov 2024
محتوا
شوکرانِ حقیقت؛ نگاهی کلان به وضعیت پوشش در گیلان

شوکرانِ حقیقت؛ نگاهی کلان به وضعیت پوشش در گیلان

داوود امیری گیلانی
توهین آشکار به مردم شریف گیلان، ناتوانی مفرط معدود مسئولانیست که از یک سو دم از خون شهیدان و آرمان‌های امام راحل می‌زنند و از طرف دیگر کارناوال رقص و رقاصی در خیابان‌های مسما به نام شهیدان راه‌ می‌اندازند

پنج‌شنبه 16 ژوئن 2016 - 15:09

داوود امیری گیلانی

واکنش‌های احساسی، سیاسی و شتاب‌زده برخی از مسئولین گیلانی پیرامون مسئله حجاب و وضعیت پوشش در برخی نقاط استان گیلان، بیش از آنکه نشانه دفاع از حیثیت هموطنان گیلانی باشد، نشانه پاک کردن صورت مسئله‌ای بنیادین و مهم در عرصه فرهنگ عمومی گیلان است. در این نوشته به دور از تعصبات قبیله گرایانه رایج، تلاش داریم به واکاوی برخی واقعیت های عینی –هر چند تلخ- در فضای فرهنگی گیلان بپردازیم.

برخی اوقات ورود غیر علمی، شتابزده و احساسی، به یک مقوله کلان فرهنگی، به‌دلیل برانگیختن احساسات و تعصبات قومی-قبیله‌ای، در درک صحیح آن رویداد، انسان را دچار مشکل کرده و باعث غفلت در فهم دقیق اصل موضوع می‌گردد. حکایت جنجال های احساسی-سیاسی این روزها –که توسط عده ای معدود، ایجاد و ادامه داده می شود-، اذهان را به سمت و سوی داستان معروف لباس خاص آن پادشاه می اندازد که انگار هیچ کس را یارای ان نیست که چونان کودکی حقیقت‌گو، فریاد عریانی پادشاه چیره بخت را بر زبان براند و شوکران حقیقت بنوشد. بله، گفتن و شنیدن حقیقت سخت است و تلخ؛ سخت برای بازگو کننده آن، چه اینکه با عواقب فراوان و جنجال های پر دامنه روبرو می شود و تلخ برای شنونده آن، چه اینکه بازگفتن حقیقت پرده برانداختن از کاستی ها و کاهلی‌هایی است که بخشی از آن مستقیماً به کارنامه عملکرد برخی از مسئولین سیاسی، مذهبی و فرهنگی باز می گردد.

البته بنده هرگز خیال مقایسه شخصیت‌ها و موضوع حکایت را با هیچ شخصی چه حقیقی و حقوقی هیچ‌کجا را ندارم و این را گفتم که مجدد خود دست‌آویزی برای هیاهویی دوباره برای مکدر کردن خاطر مردم شریف گیلان نگردد. که آی مردم چه نشسته‌اید که این‌بار به خادمان و منتخبانتان توهین شده است. بلکه همان‌طور که عرض شده قرار است تناقض آشکاری که در کردار و گفتار برخی از آقایان مشاهده شده و می شود، روشن گردد.بر همین اساس، چند نکته پیرامون حاشیه و متن اتفاقات مربوط به «وضع حجاب و پوشش در گیلان» به عرض می رسد:

۱- اظهارات حجت‌الاسلام استاد رفیعی و تشبیه برخی از نقاط گیلان از لحاظ فساد و بی‌حجابی به اروپا، هرچند تذکری تلخ و گزنده به‌شمار می‌آید، و اصلاح تعابیر و عذرخواهی از سوء تفاهم توسط ایشان را موجب شد، ولی باید از تمام چهره‌های فرهنگی، اجرایی و سیاسی که طی این چند روز نسبت به صحبت‌های ایشان واکنش نشان دادند، پرسید: که آیا از دید آن‌ها اینکه گفته شد بی‌حجابی در برخی از نقاط این استان بی‌داد می‌کند، صحت ندارد یا به‌واقع چنین است؟ آیا میزان پوشش و حجاب زنان و مردانی که در کوی و برزن و ساحل و … دیده می‌شوند، قابل دفاع است یا خیر؟ و آیا همان ایده‌آل آن‌ها از حجاب همین است و یا خیر؟ آیا زمانی‌که ما در مورد بی‌حجابی صحبت به میان می‌آوریم در مورد بی‌تاریخی و بی‌ریشگی گیلانی‌ها صحبت کرده‌ایم؟ آیا وقتی می‌گوییم وضعیت حجاب در گیلان اسفبار است، منظورمان خانواده‌های شهدای هشت‌سال دفاع مقدس و مدافعین حرم است؟! آیا مخاطب‌مان علما و دانشمندان و دانشوران این خطه‌‌اند؟ همه‌ آن‌هایی که تذکر اخلاقی یک واعظ مشهور، به مذاقشان خوش نیامده و آن را توهین به همه‌ مردم باشرافت و غیور گیلان می‌دانند، آیا از وضع نابسامان حجاب در استان بی‌اطلاع‌اند؟ آیا در جای‌جای این دیار این معضل قابل مشاهده نیست؟ حال که ما به‌سخن یک عالم و روحانی اعتماد نداریم، چرا کودکی مانند کودک حکایت بالا پیدا نمی‌کنیم، تا از او بپرسیم وضعیت حجاب و عفاف در گیلان و در کل کشور چگونه‌ است؟ تا هرآنچه که قادر به دیدن آن نیستیم را به ما بنمایاند. چرا برای اینکه ثابت کنید که حرف‌های آن عالم وارسته درست نبوده، دوربین خبرساز سیما را به یکی از مکان‌هایی که آدرسش را نیز خوب می‌دانید و در کنایه‌هایتان به‌آنجا ارجاع می‌دهید نمی‌فرستید که نشان دهد، واقعیت و حقیقت در پستوی کدامین کلام پنهان است؛ اظهارنظرهای شما یا سخن آن بزرگوار.

آیا تک‌تک مسئولان فرهنگی بزرگوار تا به‌امروز اقدامی در این زمینه انجام داده‌اند و نتایج اقدامات خود را بررسی نموده‌اند و یا شاید چون فکر می‌کنند که چنین معضلی وجود ندارد هرگز به‌فکر راه‌حل و اصلاح امور برنیامده‌ و قدم در خوری بر نداشته اند.

۲- الحمدلله آنچه که مایه سرور و شادمانی‌ست و در تمام اظهار نظرها و بیانیه‌ها به عینه می‌توان مشاهده کرد این است که بی‌حجابی و نیمه عریانی به شکل اروپایی توهین بزرگ برای مردم استانمان محسوب می‌شود و همه مسئولان نیز نسبت به چنین توهینی آماده واکنش هستند. ولی اگر ثابت شود آنچه که توهین تلقی می‌شود ـ اثبات آن نیز با دو چشم بینا و دوساعت قدم زدن در خیابان‌های شهر و سواحل دریا امکان‌پذیر استـ، حقیقت تلخ نه‌تنها استان ما بلکه تعداد پرشماری از شهرهای کشور است؛ آنگاه آیا باید تمام نمایندگان شورای اسلامی و مسئولان استان‌ها فریاد برآورند که ای داد و ای هوار که به مردم ما توهین شده است. و بیاییم علیه هر کس که این معضل را یادآور و متذکر شده اعلان جنگ نماییم و حقش را کف دستش بگذاریم. و با جوسازی و هیاهو رگ غیرت مردم دیارمان را علیه آنکه متذکر مان شده‌است بشورانیم و از این آب گل‌آلود ماهی وطن‌پرستی و عرق وطنی صید نماییم.

سخن اینجاست که اگر بیان وجود معضلی ننگ و توهین به‌شمار می‌رود حقیقت انکار نشدنی آن چیست؟ و اگر تذکر دادن به گناهی که در سرزمینی صورت می‌پذیرد، توهین به تمام تاریخ و شخصیت‌های برجسته فرهنگی و مذهبی ادوار مختلف آن سرزمین محسوب می‌شود، آیا ارتکاب آن گناه در همان سرزمین که جاری و ساری‌ست، توهین و ننگی برای آنها نیست؟

۳- آنچه که مورد تعجب و تأثر مردم شریف و حزب‌اللهی استان را فراهم آورد این بود که برخی از مسئولان در حرکتی شتاب‌زده و بدون تدبیر، دست به هوچی‌گری زدند و مدعی جوشش رگ غیرت گیلانی‌شان شدند و برای به‌ بازی گرفتن احساسات عمومی و دورکردن اذهان از کوتاهی در انجام وظیفه خود، در به‌وجود آمدن چنین معضل و مسئله تلخی، از وسط کشیدن پای هیچ شخصیت و نهادی خودداری نکردند؛ از تاریخ پرافتخار آن خطه گرفته تا شهدا، نام‌آوران، علما و مفاخر فرهیخته، همه را طرف صحبت آقای رفیعی معرفی کرده و برای سرپوش گذاشتن بر کوتاهی‌های خود و تهییج احساسات مردم، همه را مخاطب صحبت ایشان دانستند. و حال حقیقت مغفول مانده در اینجاست که تذکر بجا و دلسوزانه حجت‌الاسلام رفیعی به هیچ‌یک از موارد برشمرده شده، اطلاق پیدا نکرده و نمی‌کند بلکه می‌توان تذکر وی را خواست و مطالبه‌ی همه دلسوزان فرهنگ استان دانست.

۴- در میان این بیانیه‌ها و اظهار نظرها، علاوه‌بر دانشمند و علمای فرهیخته در طول ادوار مختلف از فقیه عارف حضرت آیت‌الله بهجت(ره) نیز سخن به میان آمد که ما را برآن داشت تا برخی از نظرات و فتاوای این مرجع عالیقدر را در باب ضرورت حجاب و احکام کسی که منکر آن باشد را با آوردن استفتائات و جوابیه ایشان به سمع نظر مردم عزیز برسانیم که البته این مسائل برای مردم شریف گیلان که سال‌ها مقلد این مرجع عالیقدر جهان تشیع بوده‌اند بسیار روشن است ولی شاید مرور دوباره آن‌ها برای برخی از مسئولان خالی از لطف نباشد:

«۵۱۹۴٫ آیا حجاب از ضروریات اسلام است و منکر آن و کسانى که به این دستور الهى، به ویژه در جامعه‏ى اسلامى بى‏اعتنایى مى‏کنند چه حکمى دارند؟ ج. اصل حجاب از ضروریات و نصّ قرآن است و کسانى که به این دستور بى‏اعتنایى مى‏کنند، کار حرام انجام مى‏دهند و باید توبه نمایند.»

«۵۱۹۵٫ اگر کسى در نوشته یا گفتار خود حجاب را منکر شود، آیا مرتد محسوب مى‏شود؟ ج. بله.»

و در مسئله‌ای دیگر حجاب کامل را چادر می‌دانند: «۵۲۰۲٫ آیا در پوشش اسلامى چادر الزامى دارد یا خیر؟ ج. حجاب کامل همان چادر است.» و در پاسخ به سؤالی دیگر پوشیدن لباس‏هاى مهیج برای زن و مرد را جایز نمی‌دانند: «۵۲۰۴٫ پوشیدن لباس‏هاى تنگ و مهیّج براى زن و مرد، اگر حجاب اسلامى در آن رعایت شود شرعا اشکال دارد؟ ج. جایز نیست.»

و همچنین میزان پرداختن به امر به معروف و نهى‏ازمنکر را تا جایی که مزاحم مطلب مهم‌تری نگردد را لازم می‌دانند: «۳۸۵۹٫ برخى از منکرات در جامعه چنان شیوع یافته که پرداختن به نهى‏ازمنکر، تمام وقت انسان را مى‏گیرد ـ مثل برخورد با بدحجابى یا… ـ در این مورد وظیفه چیست؟ و چه مقدار باید به این مسأله پرداخت؟ ج. با وجود شرایط به حدّ میسور، تا مزاحم با ترک اهمّ (مطلب مهم‏تر) نشود، لازم است.»

جدای از مسائل فقهی و احکام شرعی، ایشان کشف حجاب و حذف چادر را مقدمه‌ و وسیله‌ای برای استثمار و نوکری مسلمانان دانسته و این‌گونه می‌فرمایند « امر عجیب کشف حجاب برای چه بود؟ چرا چادر زن‌های مسلمان باید برداشته شود و چرا باید اتحاد لباس به وجود آید؟! نمی‌دانستیم که از سی‌صد سال قبل در همان عهدنامه آن‌ها(اجانب) این امر بود که این‌گونه کار برای استعباد و نوکری و استثمار انجام شود.»

تربیت صدها ادیب و تقدیم هزار شهید که امثال شما خود را جامانگان آن‌ها می‌دانید؛ مرهون تذکرات بجا و رهنمودهای همین علماست که امروز تذکر یکی از آن‌ها شما را این‌گونه برافروخته و برخی از شما این حق را برای خود قائل شدید که هرگونه اهانت و گستاخی را در برابر ایشان عرضه داشتید. آن‌هایی که در سطح سواد این استاد حوزه و دانشگاه تشکیک می‌کنند باید عرض کنم که وی بارها در زمان حیات آیت‌الله بهجت در محضر ایشان منبر رفته‌اند و ایراد سخن نموده و مورد تأیید و تحسین ایشان نیز قرار گرفته‌اند.

۵- موضوع رسیدگی به وضعیت نابسامان حجاب و عفاف و عدم رعایت مسافران و مجاوران نه‌تنها مطالبه‌ی حجت‌الاسلام دکتر رفیعی بلکه بخشی از آرمان‌های حضرت امام(ره) است که هزاران نفر از مردم این خطه برای تجدید میثاق و بیعت مجدد با آن‌ها هرساله در روز چهارده خرداد راهی حرم آن بزرگوار می‌شوند. آیا آرمان حضرت امام(ره) غیر از پیگیری مجدانه و مسولانه اوضاع نابسان فرهنگی از جمله بی‌حجابی از سوی مسئولان و متولیان امر ا‌ست. آیا غیر این‌است که این مسئله مطالبه‌ی خانواد‌های هشت هزار شهید گیلانی‌ست … بلکه باید بگوییم رسیدگی به موضوع، مطالبه‌ی تمامی حامیان اصیل ولایت و رهبری و پیشتازان بصیرت ا‌ست. مطالبه‌ی جوانان غیور مدافع حریم اهل بیت چه‌ آن‌هایی که به درجه رفیع شهادت رسیدند و چه‌انهایی که سد راه تکفیری‌ها شده‌اند، است؛ مطالبه‌ی همان زنان شهید پرور پیرو راه زینب (س) است. این امر مطالب‌ی صدها ادیب، دانشمند و علمای فرهیخته و سرآمد همه آنها آیت‌الله بهجت است که نظرات و فتاوای ایشان از نظر گذشت. این مطالبه‌ی تمامی سرداران و فرماندهان رشید اسلام و از جمله سردار سلیمانی‌ست که حرکت در مسیر سرداری اسلام نیز مدیون رهنمودهای علمای اسلام است. همچنین امر رسیدگی به وضعیت نابسامان فرهنگی استان مطالبه‌ی لشکر قدس گیلان، بسیجیان گیلان، جوانان مؤمن، دانشوران و اندیشه‌وران گیلان، دانشگاهیان گیلان و عموم مردم شریف و بزرگوار گیلان، ایران و اسلام است که نه‌تنها مسئولان استانی بلکه تمامی مسئولان فرهنگی کشور نیز باید پاسخ‌گوی این مطالبات باشند.

۶- توهین آشکار به مردم شریف و شهید پرور گیلان، تذکر یکی از روحانیون و اساتید حوزه و دانشگاه نیست؛ بلکه توهین آشکار به مردم شریف گیلان، ناتوانی مفرط معدود مسئولانیست که از یک سو دم از خون شهیدان و آرمان‌های امام راحل می‌زنند و از طرف دیگر کارناوال رقص و رقاصی در خیابان‌های مسما به نام شهیدان راه‌ می‌اندازند. چطور آن‌هایی که به‌دنبال راه اندازی تجمع اعتراض‌آمیز برای تذکر به‌حق و به‌جای حجت‌الاسلام رفیعی بودند برای واقعه تاسف بار روز رشت و … هیچ بخاری از آنها متساعد نشد. البته اگر نگوییم خود باعث و بانی این حرکت نبوده‌اند.

توهین آشکار به مردم شریف گیلان، مواضع آن مسئول است که به‌جای اینکه، آن‌کسی را که برای خانه‌های‌مان فریاد آتش آتش را سرداده تحسین کند، مورد هتک، ناسزا و بی‌احترامی قرار می‌دهد. توهین آشکار به قوم گیل و دیلم، آن است که به‌جای آنکه مسئولان‌مان توان خود را در خاموش کردن آتش خانه‌ خویش صرف کنند و در در این کار یکدیگر را یاری دهند، متذکر آن را به باد ناسزا، بد و بیرا بگیرند.

۷- مسئولین محترم و متولیان فرهنگ و سیاست گیلان؛ هیچ از خود پرسیده‌اید که آیا آنچه که اتفاق افتاده با آنچه که بیان شده، تفاوت دارد یا خیر؟ و آیا می‌توان تفاوتی بین زمان این رویداد قائل بود ـ چه در تعطیلی روز رحلت حضرت امام راحل اتفاق بیفتد و دیده شود و تذکر داده شود و یا عید نوروز و یا روز جمعه و یا غیر آن … ـ مگر غیر این است که در هر تعطیلی همین مردم غیور و باشرافت گیلانی که سنگ ‌آنها را به سینه می‌زنید شاهد انواع و اقسام رفتارهای هنجارشکنانه برگرفته از فرهنگ اروپایی برخی از مسافرین و مجاورین هستند. نمونه ای از تیپ های اروپائی در نمایش کارناوال رقص خیابانی تان در روز رشت که به حق برخی آن را «روز زشت» نامیده اند هویدا شد و سخنان دکتر رفیعی پیش از آنکه بر سواحل دریا مصداق یابد در میدان شهدای ذهاب به همت والای برخی از معترضان این روزها، برای مردم غیور و متدین گیلانی رونمایی شد و موجبات شرمساری همگانی را فراهم آورد. آیا آنچه در روز زشت شاهد بودیم، نماد گیلانی است که از آن یاد می کنید؟ یا نماد شهرهایی از اروپا که در کلام آن خطیب آمده بود؟ چه کسی بر این رویه غلط فرهنگی تان شورید؟ آیا جز مردم همین گیلان غیور بر شما خرده گرفتند؟ چه کسی از شما تعریف و تمجید کرد؟ آیا جز حقوق بگیرانِ انگلیس و آمریکا و لکاته های بدکاره خارج نشینِ ضد نظام، بودند؟

۸- عزیزانِ همیشه منتقد و همواره طلبکار گیلانی؛ شما چه با خود اندیشیده‌اید، آیا می‌توان حقیقت تلخ ضعف حجاب را پشت میزهای مسولیت‌ها پنهان نمود؟ آیا می‌توان حقیقت تلخ سواحل ناسالم که تخلیگاهی برای فرهنگ عیاشی برگرفته از غرب شده است، را نادیده گرفت. آیا نمی‌دانند و در جای جای این استان ندیده‌اید، آیا چند میلیون گردش‌گر که هرسال به گیلان می‌آیند و ـ گفته‌های دکتر رفیعی را به عینه ـ می‌بینند و شاید برخی از آنها خود مسبب این ماجرا هستند تفاوتی با چند میلیون دیگر دارند که از طریق سیما متوجه وخامت موضوع شده‌اند. این همه واهمه از تذکر و امر به معروف و نهی از منکر یک استاد دانشگاه و یک واعظ مذهبی از چیست؟ آیا تفاوتی دارد که آنکه خود را نیمه عریان و بی‌حجاب به کوی خیابان و ساحل و دشت می‌آورد گیلانی‌ست یا تهرانی‌ست یا اهل هر نقطه از ایران و جهان؟ که ما برای تبرئه خود این ننگ را حواله‌ای از بیرون استان و دیگران می‌دانیم و آیا اگر این فعل ـ بدحجابی ـ از مسافران سربزند تأثیر مخرب آن بر فرزندان آن دیار از بین می‌رود.

اگر به بیان ایشان شک‌ دارید نیاز نیست به سواحل و مناطق توریستی گیلان سری بزنید فقط کافی‌ست حتی در ایام غیر تعطیل ـ که شائبه‌ی غیر بومی بودن نیز در شما برطرف شود ـ  بهتر است از دفتر کار خود نگاه به خیابان‌های منتی به محل کار خود بیندازید.

۹- تذکر حجت‌الاسلام رفیعی نه‌تنها مطالبه‌ی یک روحانی و استاد حوزه و دانشگاه بلکه درخواست و تذکر از زبان تمامی اقشار و نهادهای مذهبی و فرهنگی استان از تمام مسئولان استانی و کشوریست و باید هرچه سریع‌تر فکری به‌حال اوضاع نابسامان فرهنگی کشور و سرآمد همه آن‌ها بحث حجاب و عفاف اندیشیده شود؛ که اگر چنین نباشد همه باید شاهد خاکستر شدن تمامیه ارزش‌هایی باشیم که نه‌تنها هشت هزار شهید ان خطه، بلکه چندصد هزار شهید و جانباز و رزمنده کل کشور، جان، سلامتی و عمر خود را فدای بقای آن‌ها نمودند و برخی نیز کفش‌های خود را با چرخ‌های ویلچر عوض کردند.

۱۰- خدا نکند سرنوشت مان شبیه کسانی شود که بعد از عمری دم زدن از ولایت و شهادت، حال تنها خدمت فرهنگی شان به گیلان قیچی زدن روبان مراسمات شرم آور باشد و یا تقدیر از منحرفین فرهنگی که هیچ تناسبی با فرهنگ ولایت و شهادت ندارند، و یا تجارت با نام شهدا برای تبرئه اهالی کودتای سبز آمریکائی و انگلیسی سال ۸۸! باری! باید در این ایام مبارک دست به دعا برداریم که سرنوشت مان شبیه معدود خواب‌زدگان گیلانی نشود که با هیچ صور اسرافیلی میل بیدار شدن ندارند و با امیدِ هورای رسانه های بیگانه یا غرب اندیشان داخلی، محو و هدم ارزش ها را به نظاره نشسته اند. آخرین تلاش این عده، بستن دهان های منتقدان و شکستن قلم های مصلحان اجتماعی است که از سر دلسوزی و دغدغه دینی، آسیب های اجتماعی مان را متذکر می شوند. همان‌هایی که امروز با شعار اعتدال و امید، به تعدیل ارزش‌های والای انقلاب اسلامی و شهدای والامقام آن تسریع می‌بخشند و به جنگ آمران به معروف و ناهیان از منکر می‌روند.

باشد که همه در مسیر تعالی توأمانِ تمدنی و معنوی، دستگیر هم باشیم.

ارسال دیدگاه

enemad-logo