ماهیت تشکیلاتی حزب الله
حزب الله تشکیلاتی به شدت ایدئولوژی محور و تکلیف گراست که در آن اثری از فردگرایی مشاهده نمی شود، تشکلی است که روح برادری از صدر تا ذیل آن حاکم است، همه اعضایش خود را تنها سربازی بر مدار ارزشها می دانند و نه بیشتر
محمدجواد مقدمی شهیدانی
سؤالی که امروزه در ذهن و زبان تعدادی از متفکران اسلامی مطرح است اینکه بالأخره نسبت تعهد با تخصص در چه فرایندی باید به تعادل برسد؟ تناسب کار تشکیلاتی و حزبی با خدمترسانی در نظام اسلامی چیست؟ نسبت دین و تحزّب را چگونه باید تبیین کرد؟ آیا اسلام کار حزبی -که عملی عقلایی و ضرورتی اجتماعی است- را به طور مطلق امضاء کرده یا راه دیگری فراروی متفکرین مسلمان گذاشته است. پاسخ به پرسشهایی از این دست با بازخوانی مبانی دینی و بررسی عملکرد تشکلها و احزاب اسلامی قابل پیگیری است.
***
بحث از تحزّب، ضرورتها و کارکردهای آن پیشینهای دیرینه دارد؛ امروزه ضرورت کار حزبی در تربیت نیروهای کارآمد و مجرب که باید در صحنه سیاست و اجتماع نقشآفرینی کنند، از جانب بسیاری از متفکری علمالإجتماع، امری بدیهی تلقی میشود.
لزوم تربیت افرادی با ایدهآلها، آرمانها، روحیات و افکار هماهنگ، فعالین اجتماعین را به دامن پدیدهای به نام تحزّب کشانده است؛ حزب همان محل اجتماع و عرصه تجربهاندوزی و علمآموزی مشترک بسیاری از نخبگان است که در فرایندی سیاسی و اجتماعی وارد عرصه قدرت شده، به پیادهسازی تفکرات و عینی کردن آرمانهای حزبیشان دست مییازند.
***
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و لزوم اداره نظاممند کشور اسلامی و سپردن پُستهای سیاسی به دست افرادی کاردان و مورد اعتماد، ضروت تشکیل حزب، هویتی جدید به خود گرفت و با شروع شکلگیری یا بازآفرینی تشکلها و سازمانها و احزاب مختلف، عدهای از نیروهای مخلص انقلابی ایدهای به نام حزب اسلامی را مطرح کرده، با تشکیل حزب جمهوری اسلامی، سعی در تحقق این ایده نمودند.
فکری که پس از اجرایی شدن، اتفاقات متعددی را در عرصه سیاسی کشور رقم زد؛ اتفاقاتی تلخ و شیرین.
تربیت تشکیلاتی تعداد پرشماری از جوانان باظرفیت و مستعد و به کارگیری به جای آنها در خدمت به مردم و انقلاب مردمی اسلامی، مقابله با هجمه شکننده و سیلآسای سازمانها و تشکّلهای التقاطی و منحرف، نظاممند کردن مطالبه مردم از حاکمیت جدید و پیوند ملت با نظام اسلامی، تأسیس رویههای جدید حقوقی و اداری متناسب با نظام اسلامی، مرسوم ساختن ادبیات سیاسی و اجتماعی دینی، همه و همه از برکات ماندگار حزب جمهوری اسلامی بود.
اما در این میانه مشکلات و آسیبهای فراوانی نیز دامنگیر حزب شد که تحقیق و تدقیق در آنها میتواند چراغ راه آینده و راهنمای برونرفت از وضعیت فعلی در زمینه کار حزبی باشد. چه اینکه هرگونه نظریهپردازی پیرامون پدیده «حزب اسلامی» بدون مطالعه سرگذشت حزب جمهوری اسلامی، امری ابتر خواهد بود.
***
پدیده اجتماعی دیگری که در سایه پیروزی انقلاب اسلامی متولد شد، تشکّلی فراگیر و پراثر به نام حزبالله بود؛ تشکّلی که با مطالبه آرمانهای اسلامی و به قصد تحقّق فرامین دینی و برپایه منویّات ولی فقیه زمان، به صورت خودجوش شکل گرفت.
تشکّلی که در بازار مکّاره احزاب و سازمانهای بدلی بر مدار اصول اسلام ناب به نقشآفرینی در عرصههای سیاسی و اجتماعی پرداخت؛ حزبی که در همه خطرگاههای مرگباری که بر اثر سیاستهای شیطانی دشمنان دامنگیر انقلاب اسلامی میشد، ردّ پای مستحکم حزب الله قابل مشاهده است.
اینکه امروزه در ادبیات اجتماعی و سیاسی آکادمیک، از حزب الله به عنوان یک حزب سیاسی نام برده نمیشود، اهمیتی ندارد، آنچه مهم است اینکه با مراجعه به حافظه تاریخی مردم و در ضمن بازخوانی عملکرد حزباللهیها در چهار دهه گذشته، در واقع باید حزبالله را یک تشکیلات اجتماعی مقتدر و اثرگذار دانست، چرا که ضمن دارا بودن تمامی کارکردهای یک حزب سیاسی کارآمد، از آسیبهای پرشماره احزاب -که برخی از آنها دامنگیر حزب جمهوری اسلامی هم شده بود- مبرّاست. از اینروست که حزب الله را باید یک تشکّل سیاسی و اجتماعیِ دینی دانست، و نه یک حزب، چه اینکه وسعت اثرگذاری و دامنه شمولیّت آن بسیار فراتر از یک حزب سیاسی است.
حزب الله دارای آرمان و اهداف تشکیلاتیست، با تکیه بر عقلانیّت و تعهد دینی به نوعی تعبّد تشکیلاتی پایبند است که منشور سازمانی آن را بر پایه منویات ولی فقیه استوار می کند.
حزب الله تشکیلاتی به شدت ایدئولوژی محور و تکلیف گراست که در آن اثری از فردگرایی مشاهده نمی شود، تشکلی است که روح برادری از صدر تا ذیل آن حاکم است، همه اعضایش خود را تنها سربازی بر مدار ارزشها می دانند و نه بیشتر، سلسله مراتب های حزبی، سهم خواهی ها و تقسیم غنائم، گرفتار آمدن در گرداب فتنه های سیاسی و تغییرات بنیادین تفکرات تشکیلاتی، احتمال نفوذ افراد وابسته، خطر انحراف سازمانی، بند و بست ها و محافظه کاریهای بی ظابطه، سیاست بازی ها،رانتخواری ها و ترجیح منافع حزبی بر مبانی دینی و منافع ملی و هزارها آسیب و اشکال دیگر که دامنگیر احزاب می شود، در تشکیلات حزب الله جایگاهی ندارد.
اینست که به نظر نگارنده در ضمن مقایسه این تشکّل اصیل انقلابی با سایر احزاب و سازمان ها و همچنین بر پایه تطبیق منابع دینی بر مفاهیم حزبی، بازخوانی کارکردها و نقش بی بدیل حزب الله به عنوان یک تشکل دینی و اثر گذار و ایمن، یک ضرورت مغفول است.