
خاندان انگلیسی چرچیل در رشت
میثم عبدالهی
از خانواده چرچیل، پنج نفر در ایران، فعالیت سیاسی به نفع منافع استعماری انگلیس انجام میدادند و ۳ نفر از آنها جداگانه در کنسولگری انگلیس در رشت، مدتها مسئولیت کنسولی داشتند و در گیلان سالها فعالیت میکردند. یکی دیگر از آنها هم در دوران مشروطه دو سفر مهم به رشت داشت که تاثیرات بسزایی در انحراف مشروطه گیلان داشت.
میثم عبدالهی
خانواده «چرچیل» در خدمت دستگاه خارجی انگلیس در ایران زمان قاجار بودند و افراد زیادی از این خانواده، مقدمات استعمار کشورهای ضعیف مانند ایران را فراهم برای کشورشان میکردند و برای این کار به اقصی نقاط دنیا سفر میکردند. جالب است که هر کدام از فرزندان این خانواده در یک نقطه از دنیا متولد شدهاند. از این خانواده ۵ نفر از آنها در ایران، فعالیت سیاسی به نفع منافع استعماری انگلیس انجام میدادند و ۳ نفر از آنها جداگانه در کنسولگری انگلیس در رشت، مدتی مسئولیت کنسولی داشتند و در گیلان سالها فعالیت میکردند. یکی دیگر از آنها هم در دوران مشروطه دو سفر مهم به رشت داشت که تاثیرات بسزایی در انحراف مشروطه گیلان داشت. مهمترین منبعی که در این زمینه وجود دارد، کتاب «دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس» نوشته رابینو ـ نایبکنسول انگلیس در رشت ۱۹۰۶م تا ۱۹۱۲م ـ است. هنوز برایم روشن نشده که این خانواده، چه نسبتی با «وینستون چرچیل» نخست وزیر بعدی بریتانیا دارد.
×××
«ویلیام نوسورتی چرچیل» بریتانیایی (William Nosworthy Churchill): با پوشش روزنامهنگاری وارد قلمرو امپراطوری عثمانی شد و طور جدی به کارهای مختلف در مسیر اهداف استعماری انگلستان پرداخت و سالها در همین کشور سکونت کرد و هر کدام از فرزندانش مانند هنری آدریان و ویلیام در شهرهای مختلف امپراطوری عثمانی (ترکیه کنونی) متولد شدند.
تصویر هِنرى آدریان چرچیل
«هنرى آدریان چرچیل» انگلیسی (Henry Adrian Churchill): فرزند ویلیام نوسورتی چرچیل، در ۱۸ سپتامبر ۱۸۲۸م در شهر ادرنه (در ترکیه کنونی) متولد شد. او در خدمت دستگاه سیاست خارجی دولت انگلیس بود. مدتی مامور به خدمت در امپراطوری عثمانی بود و دستیار نقشه بردار کمیسیون انگلیسی برای تعیین حدود مرزی ایران و ترکیه در سال ۱۸۴۸م و سپس مترجم همین کمیسیون از ۱۸۵۰م تا ۱۸۵۲م بود. عضو ستاد سرلشکر ویلیامز که در ارتش عثمانی (ترکیه کنونی) بود. او سپس به جزیره زنگبار (در کشور تانزانیا) رفت و تا زمان بازنشستگی اش در ۱۲ فوریه ۱۸۷۲م نماینده کنسولی انگلیس در آنجا بود. او بعد از بازنشستگی هم فعالیت سیاسی را برای منافع استعماری انگلستان ادامه داد و از ۸ فوریه ۱۸۷۵م به عنوان کنسول انگلیس وارد رشت شد و ۴ سال در این شهر ماند و در ۳۱ سپتامبر ۱۸۷۹م ماموریتش در رشت به اتمام رسید. او در روز ۱۲ ژوئیه ۱۸۸۶م درگذشت و ۵ پسر داشت به نامهای آلفرد، جورج، هنری و سیدنی و ویلیام که در خدمت دستگاه سیاست خارجی بریتانیا بوده و اکثرشان در ایران به عنوان چهرههای برجسته استعماری شناخته شده هستند که به این ترتیب هستند:
تصویر هِنرى لیونل چرچیل
۱- «هنری لیونل چرچیل» (Henry Lionel Churchill): متولد ۱۲ سپتامبر ۱۸۶۰م بود. او پسر ارشد بود و در زمان مسئولیت کنسولی پدرش در رشت، در سال ۱۸۷۸م مدت یک سال به عنوان کفیل کنسولگری رشت به فعالیت پرداخت. سپس به تهران رفت و از ۱ اکتبر ۱۸۸۰م تا ۳ سپتامبر ۱۸۸۳م کارگزار سفارت انگلیس در تهران بود و سپس مدتی مترجم سفارت هم بود. او از ۴ سپتامبر ۱۸۸۳م تا ۲۰ می ۱۸۸۵ نایب کنسول سفارت در تهران بود. او به قدری مورد اعتماد دربار و شاه ایران بود که دو بار مامور گردید تا از سوی ناصرالدین شاه قاجار به عنوان نماینده شاه ایران برای شرکت در مراسم پنجاهمین سالگرد سلطنت ملکه ویکتوریا و شصتمین سالگرد، به ترتیب در سالهای ۱۸۸۷م و ۱۸۹۷م شرکت کند. او در اوج تمام این تجربیات و فعالیت های سیاسی، مامور به کنسولگری رشت شد و از ۲۸ ژوئیه ۱۸۹۱م تا ۲۴ ژانویه ۱۸۹۹م مدت ۸ سال کنسول انگلیس در رشت بود. وی در ۵ نوامبر ۱۹۲۴م درگذشت.
۲- «سیدنى جان الکساندر چرچیل» (Sydney John Alexander Churchill): متولد ۱ مارس ۱۸۶۲م بود. ابتدا در خدمت دستگاه دیپلماسی بریتانیا در زمان استعمار هند بود و کارگزار دفتر بخش ایرانی «سازمان تلگراف هند و اروپا» وابسته به حکومت انگلیسی هند از ۱۸ آوریل ۱۸۸۰م تا ژوئیه ۱۸۸۶م بود. سپس در زمان ناصرالدین شاه قاجار وارد ایران شد و دبیر دوم دبیرخانه شرقى سفارت انگلیس در تهران از ۹ ژوئیه ۱۸۸۶م تا ۱ ژوئن ۱۸۹۴م بود. عضو هیئت همراه ناصرالدین شاه قاجار در سفر به انگلستان و بازدید از این مشور از ژوئیه تا اوت ۱۸۸۹م بود. او در ۱۱ ژانویه ۱۹۲۱م درگذشت.
۳- «آلفرد فرانسیس چرچیل» (Alfred Francis Churchill): نیابت افتخاری کنسولگرى انگلیس در رشت از ۱۹۰۳م تا ۱۹۰۵م را به عهده داشت و در سال ۱۹۰۹م درگذشت.
تصویر ویلیام الجنرون چرچیل
۴- «ویلیام الجنرون چرچیل» (William Algernon Churchill): در سال ۱۸۶۵م متولد شد. او به دستگاه وزارت امور خارجه انگلیس پیوست و در مناطقی چون موزامبیک، برزیل، آمستردام، استکهلم، شهر میلان، پالرمو و الجزایر به عنوان فعال در کنسولگری های انگلیس پرداخت. او علاقه زیادی به نقاشی های کاغذی داشت و چند تالیف نیز در زمینه تاریخچه برخی هنرها دارد که به چاپ رسیده اند. او در روز ۲۳ دسامبر ۱۹۷۴م درگذشت.
۵- «جرج پِرسى چرچیل» (George percy Churchill): متولد ۱۴ اوت ۱۸۷۷م بود. کفیل دبیرخانه شرقى سفارت انگلیس در تهران از ۷ آوریل ۱۹۰۳م و دبیر شرقی سفارت از آوریل ۱۹۰۷م بود. او از اواسط سلطنت مظفرالدین شاه تا سال ۱۹۱۵م یعنی در تمام قضایای مشروطه، از سران سفارت انگلیس در تهران بود و رد پایش در بسیاری از انحرافات مشروطه و ارتباط با افراد فاسد و وابسته، آشکار است. در ابتدای مشروطه مسافرتی به رشت کرد و با مشروطه خواهان متحصن در کنسولگری انگلیس در رشت صحبت کرد و به آنها وعده داد که به زودی رابینو راهی رشت خواهد شد. او بار دیگر در زمان استبداد صغیر، بلافاصله بعد از فتح رشت به دست نیروهای سکولار، به رشت سفر کرده و دیداری با سران فتح رشت و همچنین دیدار با سپهدار تنکابنی انجام داد و آنها را به فتح تهران تشویق کرد و آنها را به آینده امیدوار کرد. او از ۱۱ مارس ۱۹۱۹م در خدمت وزارت امور خارجه ایران قرار گرفت و در نهایت عضو هیئت همراه احمدشاه در طول سفر به کشور انگلستان در سال ۱۹۱۹م بود. او بعدها کتابی شامل شرح حال رجال سیاسی ایران را به نام «Biographical Notices of Persian Statesmen and Notables» را نوشت و در سال ۱۹۱۰م، توسط کمپانی هند غربی، در شهر کلکته هندوستان به صورت محرمانه منتشر گردید. بعد از گذشت سالها، از حالت محرمانه خارج شد و در سال ۱۳۶۹ توسط غلامحسین میرزاصالح به فارسی ترجمه شد.
منابع:
دیپلماتها و نمایندگان کنسولهای ایران و انگلیس، هـ . ل رابینو، ترجمه: غلامحسین میرزاصالح، اول: تاریخ ایران، تهران، ۱۳۶۳، ص۵۶ـ۵۷و۱۴۳.
چهل سال تاریخ ایران، محمدحسن خان اعتماد السلطنه و حسین محبوبی اردکانی، به کوشش: ایرج افشار، اساطیر، تهران، اول، ۱۳۶۳، ج۱، ص۴۱۸.
روزشمار تاریخ معاصر ایران، ج۱، حسن فراهانى، موسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، تهران، اول، ۱۳۸۵، ص۲۷.
کتاب آبی: گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطه ایران، به کوشش: احمد بشیری، نو، اول، ۱۳۶۲، ج۲، ص۴۵۹ـ۴۶۰.
ایران در جنگ بزرگ ۱۹۱۸-۱۹۱۴، احمدعلى سپهر، چاپخانه بانک ملى ایران، تهران، ۱۳۳۶، ص۱۴۵.