
رضاشاه، آیت الله شیخ یوسف جیلانی را به فومن تبعید کرد
در زمان کشف حجاب که من کودک بودم، یک روحانی به نام شیخ یوسف گیلانی را به فومن تبعید کرده بودند. ایشان یک شخصیت روحانی بودند که بعدها کتابی به نام «طومار عفت» از او منتشر شد. ایشان در همان زمان بیحجابی شعری علیه رضاخان سروده بود.
در زمان بیحجابی (کشف حجاب) که من کودک بودم، یک روحانی به نام شیخ یوسف گیلانی[۱] را به فومن تبعید کرده بودند. ایشان یک شخصیت روحانی بودند که بعدها کتابی به نام «طومار عفت» از او منتشر شد. ایشان در همان زمان بیحجابی شعری علیه رضاخان سروده بود.
حاکم گیلان، فضلالله خان بصیردیوان (همان تیمسار فضلالله زاهدی) بود که کودتای ۲۸ مرداد را به راه انداخت.[۲] اما در آن زمان به او فضلالله خان میگفتند. بصیر دیوان، ایشان (شیخ یوسف گیلانی) را به رشت و از رشت به فومن تبعید کرده بود. ریش او را تراشیده بودند و در بین مردم معروف بود که ریشش را خشک خشک تراشیدهاند. شعری که ایشان گفته بود در آن زمان خیلی مهم بود و در آن حال و هوای اختناق و خفقان و قلدری رضاخان، یک چنین شعری گفتن واقعاً دل شیر میخواست و شعرش این گونه بود که:
ارکان فلک فتاده از چشم ملوک
رذلان همه حاکمند در شهر و بلوک
گفتم که به دهر رذل پرور شدهای
خندید که الناس علی دین ملوک
البته، از ظلم و ستم رضاخانی بیاطلاع نبودم تا این که خودم یکی دو سال بعد از فرار رضاخان طلبه شدم. همین اشعار انقلابی راگاهی در روی منابر میخواندم. اگر چه زمان پسرش (محمدرضا پهلوی) یک مقدار آزادی بود ولی آن آزادی مقدمه یک خفقان بود. چون حکومت ضعیف بود، سر بهسر ما نمیگذاشت ولی یادم نمیرود که گاهی اشعاری که ظلم و ستم رضاخانی را تداعی میکرد را در منبرها میخواندم.
—————————
پاورقی ها:
[۱] . شیخ یوسف نجفی گیلانی از روحانیون و علمای مبارز استان گیلان در زمان رضاشاه بود که با تألیف کتاب «طومار عفت» به مبارزه با جریان بیحجابی برخاست. ایشان در آغاز ظهور رضاشاه به خاطر اعتراض به دستگاه حکومتی دستگیر و برای مدتی زندانی و تبعید شد. (آیتالله شیخ جواد مؤمنی حائری به روایت اسناد ساواک ستمستیزان نستوه، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، تهران، ۱۳۷۷، ص ۱۰۲٫)
[۲] . فضلالله زاهدی فرزند بصیر دیوان همدانی در سال ۱۲۷۱ هـ.ش در همدان متولد شد. وی در جریان سرکوب احسانالله خان و میرزاکوچکخان تحت فرماندهی رضاخان شرکت داشت. پس از کودتای ۱۲۹۹ نیز در تخته قاپو کردن ایلات و عشایر نقش زیادی داشت و در زمان رضاشاه دوبار مورد غضب واقع شد و خلع درجه گردید اما دوباره به خدمت بازگشت. زاهدی در اولین کابینه حسین علاء به وزارت کشور رسید و این سمت را در کابینه نخست دکتر مصدق هم حفظ کرد ولی چند ماه بعد از وزارت کناره گرفت و به مجلس سنا بازگشت و عملاً به صف مخالفان دکتر مصدق پیوست. سرانجام در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طی یک کودتا که توسط عوامل انگلیس و آمریکا سازماندهی شده بود، حکومت مصدق را ساقط کرد و به نخستوزیری رسید. وی عاقبت در فروردین ۱۳۳۴ از نخستوزیری کنارهگیری کرد و به عنوان سفیر سیار ایران در دول اروپایی برگزیده شد و در سال ۱۳۴۲ در سن ۷۱ سالگی در سوئیس درگذشت. (دولتهای ایران از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی، تهیه و تنظیم اداره کل آرشیو، اسناد و موزه دفتر رئیس جمهور، چاپخانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ۱۳۷۸، ص ۲۶۰٫)
.
.
منبع: خاطرات حجت الاسلام جعفر شجونی، تدوین: علیرضا اسماعیلی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، اول، پاییز۱۳۸۱، ص۳۴-۳۵٫