عقاب و نسب مرحوم آیت الله فومنی
مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فرزند مرحوم آیت الله شیخ جعفر فرزند مرحوم ملا احمد فرزند مرحوم ملا اسماعیل فومنی. ازدواج و مناکحت سیده فاطمه از سیدات پاکدامن با مرحوم ملا اسماعیل سبب تولد مرحوم ملا احمد فومنی شد و ازدواج ایشان با سیده علویه دختر مرحوم کربلایی سید علی فومنی ، موجب ولادت مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی گردید و در اثر ازدواج آن مرحوم با سیده بانو دختر سید عبدالکریم ، مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فومنی پا به عرصه وجود گذاشت.
پدر بزرگوارش ، مرحوم آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی الحائری ، صاحب مقامات و کرامات ، از استوانه های علمی و عملی و از مجتهدین و مدرسین برجسته شهر کربلا به شمار می رفت که عمر شریف خود را در پرورش طلاب علوم دینی و احیای حوزه های علمیه سپری نمود .
حضرت آیت الله بهجت دامت برکاته از جمله کسانی هستند که طی مدتهای مدید در کنار حوزه درسی ایشان ، علاوه بر استفاده های علمی ، از اخلاقیات ایشان نیز توشه هایی بر می گرفتند . ایشان اظهار می دارند :
« مرحوم حاج شیخ جعفر رحمه الله علیه از جمله معدود افرادی بودند که گاهی بعضی حقایق نهانی و اسرار باطنی از ایشان ظهور پیدا می کرد و معلوم بود چیز هایی می دانستند که در آن عهد بسیاری ار مدعیان از آن بی خبر بودند . بخاطر دارم آخرین بار که ایشان را ملاقات کردم ، در کمال صحت و سلامت و بدون هیچ عارضه ای ، خبر فوت خودشان را به من دادند و یک هفته بعد ، از این نشئه دنیا رخت بربستند . بالاتر از هر چیز دیگر که باید به عنوان یک اصل مهم در زندگی آن عالم ربانی از آن یاد کرد ، خصوصیات اخلاقی ایشان است ، در این زمینه بدون این که ریاضاتی را متحمل شده باشد در مرتبه ای قرار داشت که ما با سالها ریاضت نمی توانستیم برسیم . در توصیف اخلاقیات ایشان می توان گفت پس از یک عمر زندگانی با آن صیت و آوازه ، در تمام کربلا دو نفر مخالف نداشت . »
آیت الله حاج شیخ جعفر فومنی پدر بزرگوار مرحوم آیت الله فومنی ، علاوه بر فعالیتهای علمی و آموزشی ، در رواق مقدس حضرت سید الشهدا علیه السلام به اقامه نماز جماعت می پرداختند و فضلاء و مومنین از فیض جماعت ایشان بهره مند می گردیدند . مرحوم حاج شیخ جعفر فومنی سرانجام در سال ۱۳۵۷ ق پس از ۵۴ سال زندگی سعادتمندانه به دیدار حق شتافت . نقل شده : « مرحوم حاج شیخ جعفر در آخرین لحظات حیات دفعتا اشاره فرمودند که : مرا بلند کنید ، بیدرنگ زیر بازوهایش را بر گرفتند و او را نشانیدند ، نگاهی به پیش روی خود انداختند ، دیگر نفسی باقی نمانده بود که سر خود را به حالت تعظیم فرود آورد و جان به جان آفرین تسلیم نمود . » خبر ارتحال آن عزیز از مناره های حرم امام حسین علیه السلام در سطح شهر کربلا منتشر شد و طی مراسم با شکوهی با حضور علماء فضلاء طلاب و مومنین ، پیکر پاکش به طرف حرم مطهر تشییع و در رواق مقدس پشت سر به خاک سپرده شد .
ولادت آیت الله فومنی
مرحوم آیت الله حاج شیخ جواد فومنی حائری در روز چهارشنبه ۲۲ خرداد سال ۱۲۹۱ ه.ش مطابق با ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۳۰ ه.ق در کربلا ی معلی ، محله باب النجف در یک خانواده اصیل روحانی پای به عرصه گیتی نهاد .
مادر بزرگوارش سیده بانو که از سیدات پاکدامن و با تقوا بود آرزو داشت که فرزندش از سربازان فدایی و غلامان حلقه به گوش جد بزرگوارش مولی الکونین ، حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام گردد . لذا به عنوان یک سنت مرسوم عربی پس از اجرای مراسم و آداب اسلامی ، نرمی گوش راست عزیز دلبندش را سوراخ نمود که تا آخر عمر هرگز این منصب والا را از یاد نبرده و آنرا با هیچ چیز دیگر ، سودا ننماید .
مراحل تحصیل
۱- مکتب خانه : کودکی خردسال بود که پدر بزرگوارش او را به مکتب خانه نزد مرحوم حاج شیخ علی اکبر نائینی معروف به خطاط که از دیر باز ، خانه مسکونی خود را به مرکز تعلیم و تربیت اطفال اختصاص داده و همچنان تا سنین کهولت به همین روش مکتب داری می کرد سپرد . در محضر استاد ، آداب نماز ، تلاوت قرآن ، سواد خواندن و نوشتن ، آشنایی با لغات و هنر خط و کتابت را آموخت . علاقه و پشتکار و سرعت یادگیری درس و تلاش وافر برای یادگیری بیشتر ، نشان از هوش سرشار و نبوغ ذاتی او می کرد .
۲- طلبه نوجوان : ده سال بیشتر نداشت که با اشتیاق فراوان ملبس به لباس مقدس روحانیت شد و صرف و نحو و ادبیات عرب را از محضر شریف پدر بزرگوارش تلمذ نمود و همچنان تا مراحل مختلف علمی در حلقات دروس معظم له شرکت می جست . سطوح را نزد دیگر اساتید و مدرسین حوزه کربلا از جمله مرحوم حاج شیخ جعفر رشتی در مدرسه بادکوبه به انجام رسانید .
۳- دروس خارج فقه و اصول : پس از اتمام دوره سطوح عالیه ، وقت آن فرا رسیده بود که به منظور گذراندن دروس خارج فقه و اصول و استفاده از محضر اساطین عظام بویژه مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا ضیا ء الدین عراقی و مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی ، به نجف اشرف عزیمت نماید . با تلاش و مجاهدت و عشق به تعلیم علوم اسلامی ، مرحوم فومنی توانستند در سن ۲۵ سالگی به درجه شامخ اجتهاد نائل آیند و از علماء بزرگ نجف اشرف از جمله آیت الله العظمی عراقی اجازه اجتهاد دریافت دارند .
مهاجرت به تهران
مرحوم آیت الله فومنی پس از فوت پدر بزرگوارش در سال ۱۳۵۷ ه.ق مطابق با ۱۳۱۷ شمسی در سن ۲۷ سالگی برای نشر احکام اسلام و تربیت افراد با ایمان و سلحشور عازم تهران گردید .
پس از ورود ایشان به تهران ، در منزل یکی از نزدیکان و خویشان خود اقامت گزیدند و ضمن اقامه نماز جماعت و سخنرانی و منبر ، به نشر احکام و هدایت مردم می پرداختند . ورود ایشان به تهران مصادف با آغاز جنگ جهانی دوم و اواخر حکومت دیکتاتوری رضا شاه بود . بیانات ، رفتار و کردار ایشان به سرعت مورد توجه مومنین محل ( خیابان خراسان ) قرار گرفت و بدلیل نا مناسب بودن منزل مسکونی ، رای تشکیل جلسات دینی اقدامات اولیه برای بنا و ساخت مسجدی برای ایشان شکل گرفت .
فعالیت های دینی و فرهنگی
سیاست های ضد دینی رژیم پهلوی ، پس از به قدرت رسیدن رضا خان با هدایت و برنامه ریزی استعمار با سرعت هر چه بیشتر در ارکان مختلف جامعه اجرا می گردید ، از جمله طرح لباس متحد الشکل و کشف حجاب و ایجاد مدارس جدید به سبک غربی – در دوران پهلوی دوم شتاب بیشتری نیز بخود گرفته بود – ، زنگ خطری برای علماء و دلسوزان دین بود . در این راستا تلاش های بیشماری در مخالفت و اعتراض به این اقدامات از سوی آگاهان و علماء متعهد صورت می گرفت . اما رژیم بدون توجه به نظرات علماء و روحانیون ، در پی اجرای سیاست های خود بود . مرحوم آیت الله فومنی پس از مهاجرت به تهران و مشاهده نا بسامانیهای فرهنگی و دینی در بین اقشار مختلف مردم ، و نگرانی از آینده کشور ، در حالیکه دردمندانه و متعهدانه نگرانیهای خود را به مردم منتقل می نمود ، آنان را نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی ، حساس و توجه می داد ؛ و به افشاء برنامه های رژیم می پرداخت ، در همین ارتباط به تاسیس و تشکیل بنیاد های اجتماعی فرهنگی اسلامی همت گمارد و بصورت عملی وارد کارزار مبارزه و مقابله با نیات استعماری رژیم پهلوی گشت . مرحوم آیت الله فومنی تا زمان فوت ، فعالیت های بسیار مهم و ارزنده ای نمود که ذیلاَ به تشریح برخی از آنها می پردازیم :
۱- تشکیل اتحادیه دینی : بلا فاصله پس از ورود آیت الله فومنی به تهران و آغاز فعالیت تبلیغی و اقامه نماز جماعت و اجرای برنامه های سخنرانی در منزل یکی از نزدیکان خود به نام« دیبایی » ، و تجمع بسیاری از مومنین و متدینین در اطراف ایشان ، احساس کردند برای تداوم فعالیت و بهره گیری از توان این گروه ، ضروریست تحت عنوان شکلی ، هویت حقوقی و اسلامی پیدا نمایند . در این راستا عنوان « اتحادیه دینی » را بر این جمع نهادند . در ادامه فعالیت ها و اقدامات مرحوم آیت الله فومنی ، این اتحادیه ، نقش بسیار موثر و مفیدی در اجرای بسیاری از برنامه های اسلامی ، تبلیغی و فرهنگی ایشان ایفا نمود . این اتحادیه در طول سالها فعالیت مرحوم آیت الله فومنی بتدریج محدود و غربال شد و در جلسات روضه و اجتماعات دینی در مسجد نو و منزل آیت الله فومنی ، تجمع می نمودند و در کمک و مساعدت ، جهت بر پایی مجالس جشن ، سوگواری و ایام مذهبی ، اقدام می کردند . اتحادیه دینی تا زمان در گذشت آیت الله فومنی ، فعال بود و از سوی ساواک نیز تحت مراقبت قرار گرفته و برای آن و عناصر موثر اتحادیه پرونده ای نیز تشکیل داده بودند .
از جمله افرادی که در اتحادیه ، نقش کلیدی داشت و از مریدان و نزدیکان مرحوم آیت الله فومنی بشمار می رفت ، مرحوم « حاج علی اصغر فخار زاده » بود که بعلت تمکن مالی و ارتباط با برخی از تجار بازار ، خدمات و کمک های شایان توجهی در بنای مسجد نو و مدارس آن و فعالیت های دینی مرحوم آیت الله فومنی داشت .
۲- احداث مسجد نو : همانطور که اشاره شد ، پس از ورود مرحوم فومنی به تهران و اسکان در منزل یکی از نزدیکان با شروع تبلیغ ، ارشاد و اقامه نماز جماعت و نیز استقبال مردم متدین به شرکت در مجالس وعظ و خطابه مرحوم آیت الله فومنی ، نیاز به یک مکان مناسب و در واقع مسجد احساس شد . لذا با همکاری اعضاء اتحادیه دینی ، علی الخصوص مرحوم آقای فخار زاده زمین مسجد نو خریداری و در سال ۱۳۲۰ این مسجد بنا گردید . بدلیل فعالیت های چشمگیر و همه جانبه مرحوم آیت الله فومنی ، بتدریج این مسجد که در خیابان خراسان تهران بنا شده بود مورد توجه اهلی محل و دیگر محلات قرار گرفته ، و مرکزیت مناسبت های دینی و اسلامی منطقه را در دست گرفت . همانطور که از گزارشات منابع ساواک بر می آید ، با وجود گنجایش بسیار محدود این مسجد ، هجوم مردم مسلمان و متدین برای استماع بیانات مرحوم فومنی و جلسات مذهبی منعقده در این مسجد آنچنان بود که معمولا خیابان و کوچه های اطراف مسجد مملو از جمعیت بود .
بر اساس اسناد ساواک موجود ، حضور و نقش مسجد نو و انجام سخنرانیهای افشا گرانه در آن ، عمدتا پس از جریان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ می باشد . شاید مهم ترین دلیل آن ، وقوع حوادث و شرایط نامناسب پس از کودتا و مقابله شدید رژیم با مخالفین و نیز اجرای گسترده سیاست های فرهنگی و اجتماعی ضد دینی رژیم بود .
۳- تاسیس دبستان نو مخصوص دوشیزگان : مرحوم آیت اله فومنی با این طرز تفکر که متدینین ، باید از راه فرهنگ و تاسیس دبستانها و دبیرستانها و حتی دانشکده ها ، فرزندان خود را از چنگال بد آموزیهای دیگران نجات داده و مستقلا در آموزش و پرورش نو باوگان خود دخالت داشته باشند ، در حدود سال ۱۳۲۶ ه.ش در زمانیکه بدنبال سیاست های آموزشی رژیم ، فقط دبستانهای دولتی با شیوه و برنامه های ضد دینی و غربی وجود داشت ، اقدام به تاسیس ، دبستان نو دخترانه نمود . این حرکت مرحوم فومنی که اولویت را به ایجاد دبستان دخترانه داده بود از سوی برخی عناصر متعصب و منفی باف مذهبی مورد اعتراض واقع گردید . در شرایطی که بسیاری از متدینین ، بخاطر وجود بد آموزیها و انحرافات مدارس دولتی ، دختران خود را از تحصیل محروم نموده بودند ، زیرا جز این راهی نمی دیدند و همه راهها برای تربیت صحیح دختران خود را بسته می انگاشتند . مرحوم فومنی اقدام به تاسیس چنین مدرسه ای نمود . این اقدام شجاعانه ایشان بسیار چشمگیر و مورد توجه قرار گرفت . آن مرحوم با استقامت و ثبات قدمیکه در اقدامات خود داشت ، از موضع و دید گاهش صرف نظر نکرده و با قدرت و قوت استحکام پایه های مدرسه دخترانه همت گمارد و با همکاری همسر گرامی خود که مسئولیت مدرسه را به دوش گرفته بود ، توانست در طول فعالیت خود ، هزاران دختر و مادر مسلمان و با فضیلت تحویل جامعه دهد .
مرحوم آیت الله فومنی در جواب نامه ای که به مناسبت تاسیس دبستان نو نوشته بود و این پاسخ توسط اتحادیه دینی مسجد نو بصورت جزوه ای در سال ۱۳۷۱ ه.ق چاپ و منتشر شده است چنین می نویسد : « در حدود ده سال است در تهران مشغول انجام وظیفه بوده و تشخیص داده ام که اساس همه مفاسد ، فرهنگ است و هر جنایت و خرابکاری که در کار هست تماما از آنجا است . و شکی نیست که پست فرهنگ یک موقعیت مهمی است که می توان بدانوسیله یک مملکت را به بدبختی انداخت و نیز ممکن است از این راه یک جامعه را به سعادت و نورانیت ، سوق داد . با توجه ه وضع فرهنگ در ممالک اسلامی ، من همیشه دچار اضطراب عجیبی بودم و وقتم ، بناراحتی می گذشت . شما ببینید چگونه انسان راحت باشد و مشاهده کند ، یک چنین شاهرگ و سنگر حیاتی مسلمانان در اختیار تام دشمن باشد ؛ و جامعه به قدری سطحی و اغفال شده که به یک دعای سحر که از رادیو پخش می کنند ! دلش آرام بگیرد و در صدد رفع بد بختیهای خود نباشد . » در ادامه چنین می نویسد : « … لذا ناچار تاسیس اتحادیه نموده ، شروع به تهیه و سازمان مسجد و بالاخره پیشنمازی و منبر و سخنرانیها و نشریه ها و همه این ها را مقدمه رسیدن به این هدف عالی دانسته و در مرتبه اول در صدد تاسیس دبستان برای دوشیزگان بر آمدم . »
امعان نظر در مطالب فوق نشانگر فکر روشن و آگاهی عمیق ایشان از دسیسه ها و برنامه های فرهنگی ضد دینی رژیم پهلوی و حساسیت و ناراحتی آن مرحوم از غفلت و سطحی نگری مردم ، می باشد .
تاسیس این مدرسه نیز با همکاری عناصر اتحادیه دینی و بخصوص مرحوم فخار زاده ، با خرید منزلی در پشت مسجد نو صورت گرفت و فعالیت آن تا حال حاضر ادامه دارد .
۴- تاسیس اولین کودکستان تربیت دینی : یکی دو سال پس از تاسیس دبستان دوشیزگان ، در حدود سال ۱۳۲۷ ه.ش ، مرحوم آیت الله فومنی شنیدند که عده ای ، کودکستان تاسیس کرده و آموزگاران و مربیان یهودی و نصرانی ، کودکان مسلمان را سرپرستی می کنند ! ، لذا تصمیم گرفتند اقدام به تاسیس کودکستان نمایند . این تصمیم با همت و همیاری اعضاء اتحادیه دینی با سرعت عملی شد و کودکستان مجهزی با شهریه ارزان و با یک دستگاه اتومبیل برای ایاب و ذهاب اطفال ، تاسیس گردید . این کودکستان در جوار دبستان دخترانه و ضمیمه آن مدرسه گردید و سالهای سال به فعالیت خود ادامه می داد .
این اقدام مرحوم آیت الله فومنی نیز نشانگر حساسیت و توجه ایشان به مسائل فرهنگی و اجتماعی است . آن مرحوم از جمله علمایی بودند که حوادث و پدیده های اجتماعی را مورد توجه قرار می دادند و پیگیر وقایع و موضوعات مختلف اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی بودند . مطالعه روزنامه ها ، مجلات و نشریات گوناگون و اطلاع از جریانات داخلی و خارجی از ویژگیهای مثبت و قابل توجه ایشان بشمار می رود .
۵- تاسیس شرکت تعاونی « روزی دهشاهی » : در سال ۱۳۲۹ ه.ش به منظور تامین هزینه های جاری مسجد نو و برگزاری مراسم جشن و سوگواری و مناسبت های دینی و نیز تامین بخشی از نیاز های مدرسه دخترانه و کودکستان با ابتکار و تلاش مرحوم آیت الله فومنی شرکت تعاونی « روزی دهشاهی » تاسیس شد . بواسطه تبلیغات فراوانی که از سوی موسسین این شرکت در مسجد نو و خیابان های اطراف بعمل آمد ، طرح ، از طرف مردم مورد استقبال فراوان قرار گرفت و توانست از این طریق ، بخش قابل توجهی از نیاز های مالی مسجد نورا تامین نماید . علاوه بر این بدنبال کمک های قابل ملاحظه ای که انجام شد ، آن مرحوم به کمک دیگر برادران اتحادیه دینی توانستند ضمن تکمیل و گسترش فضای مسجد نو اقدام به تاسیس مدرسه پسرانه نیز بنماید .
این شرکت تعاونی که اساسنامه آن در کتاب ستم ستیزان نستوه مندرج است ؛ توسط برخی از متدینین و اعضاء اتحادیه دینی تشکیل و مقرر شد هر یک از اعضای شرکت ، روزی دهشاهی که نیم ریال است را به صندوقی که در منزل و یا درب مغازه خود برای این منظور نصب کرده اند بیندازند و سر هر ماه ماموری که انتخاب شده بود صندوق ها را باز کرده و موجودی را برداشته و رسید بدهد و مجددا صندوق را پلمپ نماید .
انعکاس این طرح در سطح منطقه و استقبال پر شور مردم از آن و افزایش توان مالی دست اندرکاران مسجد نو که موجبات گسترش فعالیت ها مسجد نو ، اتحادیه دینی و مدارس گردیده بود ، مورد توجه ساواک نیز قرار گرفت . ساواک توسط منابع نفوذی خود در تلاش بود تا گزارشی از اجرای این طرح و میزان مبالغ جمع آوری شده در هر ماه ، تهیه و جهت مقابله ، اقداماتی صورت دهد .
در بند ۷ اساسنامه شرکت چنین آمده است : « عائدات این شرکت آنچه و هر چه هست در هر زمانی که باشد فقط برای مصارف لازمه مسجد نو و نیز در مواقع لزوم انعقاد مجالس جشن و سخنرانی های دینی و چاپ نشریه ها و کتب سودمند دینی و بیش از هر چه برای تعلیم و تربیت دینی اطفال از دختر و پسر که تاسیس کودکستان و دبستان و امثال آن بشود و بجز مصارف نامبرده به هیچ وجه من الوجوه هیچ فردی را به هیچ عنوانی حق تصرف در وجوه موجوده این شرکت نبوده و نخواهد بود . »
علی ای حال تاسیس شرکت تعاونی ، وسیله ای بود برای گسترش فعالیت های اجتماعی و فرهنگی مرحوم آیت الله فومنی و توانستند از قبل این منبع مالی قابل توجه ، هر چه بیشتر و قاطع تر در رسیدن به اهداف عالیه خود همت و جدیت بعمل آورند .
۶- تاسیس دبستان نو ویژه پسران : در جهت رسیدن به نیات خیر خواهانه فرهنگی مرحوم آیت الله فومنی ، آن مرحوم به کمک اعضاء اتحادیه دینی و تامین زمین برای احداث یک باب مدرسه پسرانه توسط مرحوم فخارزاده و وصول همیاری مردمی از طریق صندوق های روزی دهشاهی ، موفق شدند دبستان پسرانه را بنا نمایند . این مدرسه در انتهای خیابان لرزاده واقع بود و بدین ترتیب پایگاه فرهنگی و مذهبی دیگری در اختیار فرزندان مسلمان قرار گرفت . در این دبستان علاوه بر تدریس برنامه های آموزش و پرورش ، تعالیم اسلامی هم تدریس می شد . در حال حاضر این مدرسه تحت نظر آموزش و پرورش به فعالیت خود ادامه می دهد .
۷- احداث مسجد نو شماره ۲ : در حدود سال ۱۳۳۹ ، مرحوم آیت الله فومنی به فکر افتادند تا برای مردم متدین انتهای خیابان لرزاده که در حوالی محلشان فاقد مسجد بودند ، مسجدی بنا نمایند . در این خصوص تصمیم گرفتند در طبقه فوقانی دبستان پسرانه ، اقدام به بنای مسجد نمایند . احداث و بنای این مسجد ابتدا از بودجه شرکت تعاونی ، تامین شد و سپس با کمک و مساعدت مسلمانان خیر ، ساختمان مسجد به اتمام رسید و ضمن اینکه محلی برای تبلیغات اسلامی و تجمع مومنین محل گردید ، از طرفی برای دانش آموزان نیز بعنوان یک سالن سخنرانی مورد بهره برداری قرار گرفت .
فعالیت های سیاسی و اجتماعی
مرحوم آیت الله فومنی در تقسیم بندی موضوعات سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ، اولویت اول را به مسائل فرهنگی میدادند و برنامه ها و اهداف خود را بر محمور موضوعات فرهنگی ، متمرکز می کردند . فعالیت هایی را که در صفحات قبل بر شمردیم ، نشانگر عزم و جدیت ایشان در این مسیر می باشد . بدنبال سرنگونی رژیم دیکتاتوری رضا خان در ۱۳۲۰ ه.ش و به سلطنت رسیدن محمد رضا ، فضای عمومی کشور ، بخصوص اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی کشور ، تا حدود زیادی با و شرایط مساعدی برای ظهور و بروز دستجاب و احزابو گروههای سیاسی مختلف ، مهیا نمود . در این آشفته بازار ، احزاب ملی گرا ، وابسته به دولت های غربی و شرقی ، توده ایها و سلطنت طلبان وابسته به دربار به رقابت و کشمکش های حزبی و گروهی می پرداختند و ظهور فدائیان اسلام در اواخر دهه ۲۰ با انگیزه و هدف مقابله با جریانات ضد اسلامی که بدلیل شرایط فوق بطور گسترده ای در سطح کشور شیوع یافته بود ، به این تنازعات و برخورد ها شدت بخشید . مبارزات مرحوم آیت الله کاشانی و دکتر مصدق ، با دربار و مسئله نهضت ملی نفت و نهایتا اختلاف میان رهبران نهضت ( کاشانی و مصدق ) و وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و سرنگونی دولت مصدق و … ، در برابر دیدگان تیزبین و ژرف مرحوم آیت الله فومنی قرار داشت ، اما ایشان بدون آن که وارد دسته بندی های سیاسی و حزبی شود ، در عین حمایت از جریانات اسلامی ، همچون فدائیان اسلام و مرحوم آیت الله کاشانی و مخالفت با گروه ها و احزاب ملی گرا و توده ای و ارشاد و هدایت مردم جهت شناخت ماهیات احزاب و گروه ها ، روش و مسیر فرهنگی و تربیتی خود را فراموش نکرده و با تلاش بی شائبه خود ،پی ریزی مبانی صحیح اعتقادی و اسلامی مردم مسلمان را ادامه می داد .
پس از حوادث کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ و محاکمه و تبعید دکتر مصدق و خانه نشین شدن مرحوم کاشانی و برقراری حکومت نظامی و بخصوص پس از ترور نا موفق حسین علاء که منجر به دستگیری ، محاکمه و اعدام شهید نواب صفوی و یارانش گردید ، جو خفقان ، وحشت و سرکوب در سر تا سر کشور حاکم شد . وجود چهره ای چون تیمور بختیار که به عنوان فرماندار نظامی تهران و بدنبال آن در پی تاسیس ساواک در سال ۱۳۳۶ و قرار گرفتن بختیار در راس آن ، این جوارعاب و وحشت و شکنجه تشدید و فریاد ها ، مخالفت ها و اعتراضات فروکش نمود . جو خفقان امکان هر نوع فعالیت عملی و مقابله مستقیم با حکومت را از نیروهای مذهبی و ملی ستانده و در چنین شرایطی ، مرحوم آیت الله فومنی درپی انجام رسالت دینی و اسلامی خود ، مخالفت ها و اعتراضاتی به برخی سیاست های رژیم بعمل می آورد . اولین اسناد مربوط به ایشان که بدلیل سخنان صریح و بی پرده حساسیت ماموران حکومت نظامی را بر انگیخت ، حاکی از این است که ایشان تابع جریانات سیاسی نبوده و بر حست تکلیف شرعی و رسالت دینی ، اقدام به مقابله با سیاستهای جاری رژیم نمودند . سخنان و بیانات آن مرحوم در ابعاد مختلف سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، اقتصادی ، داخلی و خارجی ، مبین جامع نگری و روشن بینی ایشان نسبت به مسائل و مشکلات کشور است . افشاگریها و روشنگریها ی مرحوم آیت الله فومنی در مسجد نو ، آنچنان مورد توجه و استقبال مردم متدین قرار گرفته بود که دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی رژیم مجبور می شوند جهت اطلاع از مواضع ، دید گاه ها و حضور مردم در مسجد نواقدام به قرار دادن منابع نفوذی و جمع آوری اخبار و گزارشات بنمایند .
در این دوران خفقان و سرکوب ، رژیم شاه که با حمایت آمریکا ، زمینه تحقق اهداف پلید ضد دینی خود را مهیا می دید ، به پیاده کردن برنامه های فرهنگی و ضد ارزشی خود اقدام نمود . در این بین مرحوم فومنی نیز هر چه زمان می گذشت و مظاهر فساد و فحشا و بی دینی در جامعه گسترش پیدا می کرد ، لحن و سخنانش صریحتر ، رک تر و بی پرده تر می شد . بر این اساس ، بدفعات توسط ماموران انتظامی و امنیتی رژیم تحت فشار و مورد آزار و اذیت قرار گرفت . ساواک بار ها ایشان را احضار کرد تا تذکرات و تهدیداتش را به آن مرحوم اعلام نماید ، اما مرحوم فومنی با صلابت و قاطعیتی که داشتند هرگز پاسخ مثبت به احضاریه ها نمی دادند و با عزت نفس و قدرت به ماموران ساواک و شهربانی می گفتند : « من نمی آیم و هر کس با من کار دارد یا به مسجد بیاید و یا با شماره تلفن من تماس بگیرد . » به یقین می توان ادعا نمود لحن کنایه ها و انتقادات و افشاگریهای مرحوم فومنی در طی دوران پس از کودتای ۱۳۳۲ منحصر بفرد بود . به مرور که این انتقادات و اعتراضات ، رنگ و بوی سیاسی به خود می گرفت ، ساواک نیز حساستر و شدید تر با مرحوم فومنی برخورد می کرد ؛ بطوریکه از اواسط دهه ۳۰ تا زمان فوت ایشان در سال ۴۳ جمعا حدود ۴ بار ، توسط ساواک دستگیر گردیدند .
مرحوم آیت الله فومنی در جریان شروع نهضت امام خمینی از مدافعین و حامیان و مبلغین این حرکت بودند و هم چون دیگر روحانیون متعهد و مبارز ، ضمن هدایت و ارشاد مردم ، خود نیز در صفوف مقدم مبارزه با رژیم شاه حرکت می کردند . مرحوم فومنی پس از وقایع ۱۵ خرداد سال ۴۲ به همراه دیگر روحانیون پیرو مبارزه حضرت امام خمینی (ره) دستگیر شدند .
دستگیریهای مرحوم فومنی
آیت الله فومنی در طول فعالیت های اجتماعی و سیاسی خود ، جمعا ۴ بار توسط ساواک دستگیر و مورد بازجویی و شکنجه و اهانت زشت قرار گرفت . اهمیت حرکت ، سخنان و افشاگری های مرحوم آیت الله فومنی برای رژیم آنچنان حساسیت برانگیز شده بود که مسئولین و روسای ساواک از جمله تیمور بختیار و پاکروان ، مستقیما جهت باز جویی ( و به قول خودشان توجیه و تذکر ) با وی مقابله و برخورد می کردند . همانطور که از اسناد ساواک و اظهارات نزدیکان واطرافیان مرحوم فومنی نمایان است در پس هر دستگیری ، موجی از مخالفت و اعتراض از سوی اقشار مختلف مردم و روحانیون به وجود می آمد و انتقال این اعتراضات و نا خشنودی های مردمی به علماء و بزرگان ، موجبات حرکت و تلاش آنان جهت آزادی آن مرحوم می گردید . در تمام دفعاتی که ایشان دستگیر می شدند بواسطه نفوذ و اعتراض علماء بزرگی چون آیت الله العظمی بروجردی ، آیت الله بهبهانی ، آیت الله محمد تقی آملی و … رژیم شاه مجبور به آزادی ایشان می گردید .
عنایت به حمایت های چنین بزرگانی ، نشان دهنده شخصیت بزرگ اجتماعی و دینی این عالم آگاه و بیدار است و بواسطه همان قاطعیت و صراحت در دفاع از دین است که مرحوم فومنی چنین مکانتی نزد علماء بزرگ یافته بودند .
اولین دستگیری ایشان در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۸۸ و دومین دستگیری در تاریخ ۲/۵/۱۳۳۹ صورت گرفت و در هر دو مورد نیز بواسطه آقایان علماء و بزرگان روحانیت ، از زندان رهایی یافت .
سومین و چهارمین دستگیری مربوط به وقایع سال ۴۲ یکی در تاریخ ۲۲/۲/۴۲ و دیگری در تاریخ ۱۰/۱۱/۴۲ می باشد . بدنبال موج دستگیری های روحانیون مبارز و پیرو امام خمینی ایشان نیز بدلیل سوابق مبارزاتی ، دستگیر گردیدند . علیرغم فشارها و تهدیدات ساواک مبنی بر جلوگیری از فعالیت های مرحوم فومنی ، به دلیل شروع نهضت و تحولات و حوادث مهم سیاسی در سطح کشور و آشکار شدن چهره منفور و وابسته رژیم شاه و مخالفت حکومت با اسلام و روحانیت و استقبال مردم مسلمان از هرگونه اقدام ضد رژیم ، مرحوم فومنی به انتقادات و مخالفت های خود علیه سیاست های فرهنگی و اجتماعی رژیم ، شدت بخشید و در نتیجه در تاریخ ۱۰/۱۱/۴۲ مجددا دستگیر گردید . این بار نیز به واسطه حمایت های مردمی و فشار علماء و بزرگان حوزه و ترس رژیم از برانگیخته شدن احساسات مردم مسلمان ، مجبور به آزادی ایشان از زندان شدند .
در گذشت مرحوم آیت الله فومنی
یک عمر زندگی با سعادت ، سرافرازی و پاکدامنی و بالاخره جنبش و فعالیت ، مبارزه و پیکار ، به راستی توفیقی است که نصیب هر کس نمی شود . اما مرحوم فومنی این توفیق را به دست آورد و به مصداق « عاش سعیداَ و مات سعیداَ » سعادتمندانه زندگی کرد ، با مفاسد جنگید ، با رذائل به مبارزه برخاست و در راه پیکار با ظلم و بیدادگری بارها به زندان رفت ، ناسزاها شنید و اهانتها دید .
در نتیجه فشارهای روحی و جسمی ، سالها مبتلا به مرض قند گردید و در اواخر مبتلا به یرقان شد و در بیمارستان بازرگان بستری گردید . علیرغم تلاش پزشکان ، بیماری ایشان شدت گرفت . و در این اثنا، طبقات مختلف مردم جهت دیدار و عیادت ایشان به بیمارستان می آمدند و با خانواده وی همدلی می نمودند . مرحوم فومنی با وجود شدت گرفتن بیماری درخواست نمود به منزل منتقل شود ولی پس از چند روز بر اثر وخامت حال به بیمارستان فیروز آبادی منتقل شدند .
تقارن بیماری و فوت ایشان با ایام لیله القدر و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ، بسیار میمون و مبارک و توفیق بود برای آن مرحوم که همچون مولایش علی علیه السلام که در مقابل دشمنان دین و کج اندیشان ثابت قدم و استوار به راه خود ادامه دهد .
جنازه مرحوم فومنی در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان از تهران تا شاه عبدالعظیم توسط چندین هزار جمعیت روزه دار بر دوش حمل گردید . مردم مسلمان جنازه آن مرحوم را با پای پیاده ۱۲ کیلومتر بر دوش حمل کردند .
طبق وصیت مرحوم آیت الله فومنی جنازه ایشان در شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان به حضرت عبدالعظیم حمل و در مقبره ای که در سمت شرقی صحن مطهر قرار دارد به خاک سپرده شد .
بخاطر هم زمانی فوت ایشان با ترور عنصر وابسته رژیم ، « حسنعلی منصور » نخست وزیر ، که موجبات خوشحالی نیروهای مبارز و مردم مسلمان ایران گردیده بود ، مراسم تشییع پیکر آن مرحوم به صحنه تظاهرات و اعتراض گسترده مردم تهران علیه رژیم ، مبدل گردید و زد و خورد و درگیریهای خیابانی بین مردم و نیروهای امنیتی و انتظامی به وقوع پیوست . استقبال مردم تهران برای شرکت در تشییع جنازه ایشان آن چنان غیر منتظره و انبوه بود که رژیم نتوانست از حرکت اعتراض آمیز مردم و تظاهرات آنان جلوگیری به عمل آورد . آیت الله هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات خود ، در مورد اثرات مثبت فوت مرحوم فومنی در جریانات نهضت چنین می نویسد : « در این میان ، موج خبر قتل نخست وزیر رژیم ، حسنعلی منصور ، فضای سیاسی کشور را دگرگون ساخت و جوی تازه پدی%A