چرا باید به میرزا کوچک و نهضتش افتخار نمود / بررسی فضای تاریخی نهضت جنگل و روسیه
از بنیانگذار و رهبر نهضتی میگوییم که در ناتوانی مطلق حکومت وقت و درحالیکه شمال ایران در اختیار روسهای تزاری و جنوب ایران در تصرف انگلیسیهاست به اعاده حیثیت از ایران و اسلام به پا میخیزد و به دلیل همزمانی با جنگ جهانی اول با کشورهای متعددی برخورد دارد و ازاینرو نیز در مظان اتهامات مختلف قرار میگیرد.
دکتر مجید رحمانی
دستمریزاد به همه عزیزانی که در نود و هشتمین سالروز شهادت میرزا کوچک جنگلی یاد و نام ایشان را در فضای مجازی و حقیقی گرامی داشتند. تخریب چند بهاصطلاح روشنفکرِ همهچیزدان، برآنم داشت تا پس از مدتها چند سطری مصدع دوستان شوم.
اول؛ صدالبته که به لحاظ پیچیدگیهای بسیار آن دوره تاریخی، ابهاماتی پیرامون برخی از اقدامات نهضت جنگل وجود دارد؛ لذا نیازمند این است که منصفانه به تاریخ بنگریم، تقدم و تأخر رخدادها را درک کنیم، همه اقدامات، مکاتبات و اسناد موجود را دریابیم و همچنین تصمیمات این بزرگمرد را در ظرف زمانی رخدادها درک کنیم؛ آنوقت است که حقیقت را درمییابیم. ۹۸ سال از شهادت سردارجنگل گذشته است، اگرچه شهادت میرزا و یاران اصلی و همفکرش بسیاری از ناگفتهها در دل خود دارد، لکن با رجوع به مستندات میتوان درگیر شبهات اینچنینی نشد. ایضاً کتب و مقالات متعدد دراینباره منتشرشده که در این مجال نمیگنجد.
دوم؛ باوجوداینکه بیش از نیمقرن جهت فرافکنی و توجیه اقدام رضاخان در به شهادت رساندن این سردار ملی و روحانی مجاهد، تحریف و تخریب صورت گرفته و قلم در دست دشمنان او بوده است و اتهامات متعدد و بعضاً متناقض را هم نسبت به ایشان منتشر کردهاند؛ اما می بنیم که پردههای غبار زدوده شده و روزبهروز بر اقبال به این شخصیت بزرگ تاریخ معاصر، افزوده میشود.
وقتی از میرزا و یارانش روایت میکنیم، باید بدانیم که نه راوی داستانی هستیم همچون افسانههای شرقی، نه قهرمان سازیای است از جنس تخیلات غربی و هالیوودی، نه از یک شخصیت شاهنامهای سخن گفته و نه از انسانی معصوم میگوییم. بلکه از بنیانگذار و رهبر نهضتی میگوییم که در ناتوانی مطلق حکومت وقت و درحالیکه شمال ایران در اختیار روسهای تزاری و جنوب ایران در تصرف انگلیسیهاست به اعاده حیثیت از ایران و اسلام به پا میخیزد و به دلیل همزمانی با جنگ جهانی اول با کشورهای متعددی برخورد دارد و ازاینرو نیز در مظان اتهامات مختلف قرار میگیرد.
سوم؛ جهل به تاریخ؛ موجب جعل حقایق گذشته میگردد. اما پیرامون شبهه تجزیهطلبی و اینکه چرا میرزا در مقطع کوتاهی با بلشویکها همکاری کرد، چرا با مقامات شوروی مکاتبه نمود و دولت جمهوری در گیلان تشکیل داد و ایضاً در پاسخ به مطلب منتشره جناب دهباشی به چند نکته اشاره میشود:
- میرزا و یارانش سالها پیش از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و به قدرت رسیدن بلشویکها، مشغول به مبارزه با نیروهای متجاوز روس تزاری و پیش از ورود انگلیسیها به گیلان حکومت “اتحاد اسلام” را در رشت برپا کردند. در مرامنامه جمعیت اتحاد اسلام ایران سه شعار اصلی نهضت بهصراحت و به ترتیب اینگونه بیانشده است: “۱. حفظ استقلال و تمامیت ملکی ایران و رفع تجاوزات اجانب ۲. تحکیم مبانی حکومت ملی ۳. محافظت از اصول و قوانین مقدس اسلام” این اهداف در بسیاری از اسناد، مکاتبات، سخنرانی ها و حتی روزنامه جنگل موجود است. لذا همکاری موقت با رهبران انقلاب روسیه و کمونیستها مربوط به سال ششم مبارزات میرزا و آن هم دورهای بسیار کوتاه است و این در حالی است که مجاهدات و افتخارات پیش و پسازآن دوره دارای اهمیت و اثرگذاری بسیار است؛
- اگر وضعیت گیلان و میرزا را در سال ۱۲۹۸ در نظر داشته باشیم شرایط اینگونه است که در پی جنگهای چندماهه با نیروهای انگلیسی در طول سال ۱۲۹۷ و درنهایت تسلیم برخی از سران نهضت (دکتر حشمت و احمد کسمایی) و شکست در منجیل، منجر به ورود متجاوزان انگلیسی به رشت در فروردین ۱۲۹۸ می شود و با تسلط انگلیسیها بر رشت و انزلی تا قفقاز، درمییابیم که شرایط چگونه است. از طرف دیگر نگاه خوشبینانه مردم ایران در آن سال به بلشویکها بسیار بود و شعارهای انقلابیون حتی برای مجاهدین جذاب بود، چراکه با انقلاب مردمی، حکومت تزاری روسیه را برکنار کردهاند و تمام قراردادهای استعماری گذشته را یکطرفه ملغی اعلام نمودند و رهبرانش در بیانیههایی به ملل مسلمان برای رهایی از دست متجاوزین قول کمک داده بودند.
- نامه مورد استناد جناب دهباشی هیچ ارتباطی به نتیجه ابرازشده ندارد بلکه ناقض آن است. همچنین اینکه یک نشریه بلشویکی در آن دوره به دلیل فرهمندی و
محبوبیت زیاد میرزا، به وی متوسل شده باشد، دلیلی بر کمونیست بودن میرزا نیست؛ ضمن اینکه در دورههای مختلف نیز گروههای متفاوت با گرایشهای متفاوت و گاهاً متناقض از میرزا، نیز به نام وی متوسل شدهاند.
بیشتر: https://www.rangeiman.ir/14312
- ناظر به همزمانی نهضت جنگل با جنگ جهانی اول، روشن است که یارانی از چندین کشور در جمع نیروهای میرزا بودهاند، با عثمانیها مراوده داشته، معاهداتی با روس ها و انگلیسی ها دارد، مکاتبات متعدد با رهبران شوروی داشته است؛ ازاینرو با هر یک از دریچه باورهای مخاطب سخن میگوید و تلاش میکند تا اهداف ملی و اسلامی نهضت جنگل را کسب نماید.
- اگرچه میرزا در زمانی که گیلان تحت اشغال انگلیسیها بوده به دلایل متعدد ازجمله “مفهوم دشمن مشترک” در آغاز همکاری با بلشویکها را بهصورت مشروط پذیرفت؛ اما تنها ۳۳ روز بهعنوان رئیسجمهوری (موقت، انقلابی، شورایی) گیلان قرار داشت و پس از مشاهده تبلیغ و اجرای دیدگاههای مارکسیستی در گیلان، فعالیتهای آنان را برنتافت به اعتراض رشت را ترک کرد و به مقابله با بلشویکها پرداخت. عدهای از جنگلیها به رهبری احسان ا… خان به میرزا خیانت کردند و با بلشویکها همکاری نمودند و پسازآن کودتای سرخ علیه میرزا و یارانش در رشت اتقاق افتاد.
- با درنگ روى رویدادهایى که در ادامه همکارى جنگلیها با کمونیستها پدید آمده، میتوان به چرایی گرایش اولیه میرزا پی برد و اینگونه اذعان نمود که این تصمیم یک انتخاب سیاسی به جهت استقلالطلبی در مقابل ارتشی که بی دعوت به انزلی آمده محسوب میشد و همت میرزا بر این قرار گرقت که با مذاکرات، نه ماده را بهعنوان خط قرمز به آنها تحمیل کند و در اجرا نیز خود در رأس امور قرار گیرد. ضمن اخراج انگلیسیها از گیلان، مانع از دخالت بلشویکها در امور داخلی و تبلیغ مرام کمونیستی شد. در ادامه نیز با افراطی گیری و لغو مفاد قرارداد وارد یک کشمکش سنگین مبارزاتی با بلشویکهای تندرو شده و در مکاتبات با رهبران شوروی آنان را به شعارهای عدالتخواهانه و انقلابی خودشان فرامیخواند. میرزا کوچک، در مکاتبه با لنین، مدیوانی، روتشتاین و … در مقام دلیلآوری و اقامه برهان و احتجاج با کمونیستها، با اعتقاد و باور خودشان، آنان را به محاکمه میکشد و دعوت به عدم دخالت در گیلان می کند. اسناد و نامهها نشاندهندۀ این است که سازمان اداری و نظامی جنگل بر پایۀ صحیح اسلامی بنیاد شده بود و میرزا کوچک خان بهعنوان یک روحانی مجاهد نهتنها مواظب عقاید، رفتار و کردار نیروهای جنگل بود بلکه در مراقبت از
مهمان ناخواندۀ نهضت جنگل یعنی بلشویکهای قفقازی و ارتش سرخ کمونیستی نیز دقت فراوانی به خرج میداد و از مراودۀ بیجهت آنها با نیروهای مجاهد نهضت جلوگیری به عمل میآورد.
- میرزا کوچک یک روحانی بود و مردم گیلان و یارانش به تقید مذهبی وی ایمان داشتند؛ لذا همراهی کوتاهمدت با بلشویکها یک تاکتیک سیاسی موقت بوده و قرارداد رهبر نهضت جنگل با بلشویکهای تازه به قدرت رسیده در روسیه چیزی جز عادی کردن جبهه شمالی نبود و بههیچوجه ماهیت ایدئولوژیکی و اعتقادی نداشت. ازاینرو خروج زودهنگام میرزا از حکومت جمهوری خیلى روشن و شفاف، جدایى اندیشه میرزا را از کمونیستها نشان داد و درنهایت نیز تفاهم و اقدام مشترک انگلیس با همراهی شوروی و حکومت مرکزی دستنشانده انگلیسیها در ایران برای سرکوبی میرزا و یارانش و شهادت میرزا گواه دیگری بر این مدعاست.
- قدرت و نفوذ میرزا کوچک و نهضت جنگل همواره بهعنوان سد محکمی در مقابل برنامههای بلشویکها و شوروی در شمال ایران به شمار میرفت، لذا آنان تلاش داشتند ابتدا از طریق مصالحه و همکاری و در ادامه با ایجاد تفرقه و مقابله با نهضت، اهداف کمونیستی خود را پیاده نمایند. به عنوان نمونه در نامه ای میرزا کوچک به مدیوانی که از سران انقلابیون کودتای سرخ بود، مینویسد: «من استقلال ایران را خواهانم و بقایای اعتبارات کشور را طالبم؛ آسایش ایرانی و همه ابناء بشر را بدون تفاوت دین و مذهب شایقم. من بیانات لنین و تروتسکی و سایر زمامداران عاقل را که گفتهاند هر ملتی باید مقدراتش را خود در دست بگیرد، قبول داشته در مقام اجرایش هستم، هر کس که در امور داخلیمان مداخله کند او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران میشناسیم. من آلت دست قویتر از شماها نشدهام چه رسد به شماها».
- اگر بخواهیم پس از یک قرن با اطلاعات جامع کنونی به آن مقطع پیچیده تاریخی بنگریم و تحلیل پسینی نماییم شاید بتوان سخنانی در نقد تصمیمات میرزا در پذیرفتن همکاری بلشویکها مطرح کرد و به این مطلب اذعان نمود که: با توجه به تغییر ساختارهای بینالمللی و تغییر روابط شوروی با انگلیس و دولت مرکزی ایران درنهایت میرزا از اول
نباید به بلشویکها اعتماد مینمود، زیرا در همان حالی که نهضت جنگل در اندیشه بهرهگیری از بلشویکها بهمنظور دستیابی به اهداف خود بود، حاکمان کمونیست کرملین نیز درصدد حل مشکلات خود با انگلیسیها از طریق به کار گرفتن نهضت جنگل بهمثابه یک ابزار فشار در این زمینه بودند؛ اما مقصر دانستن میرزا با درک شرایط بسیار مبهم و غیرقابلپیشبینی آن دوره، قضاوت منصفانهای نیست؛ چراکه پس از یکصد سال به عدم صداقت رژیم تازه تأسیس انقلاب بلشویکی و امتحان پس نداده با وعدههای خوشرنگ آن برهه رسیدهایم.
چهارم؛ اما چرا باید به میرزا و نهضتش افتخار نمود؛ هفت سال دفاع مقدس در گیلان و اعاده حیثیت از ایران و چندین جنگ مستقیم و غیرمستقیم با نیروهای متجاوز روس تزاری و پسازآن با نیروهای انگلیسی و در آخر با بلشویکها و کنار نیامدن با حکومت مرکزی برآمده کودتای انگلیسی اسفند ۱۲۹۹، مسیری بود که میرزا و یارانش در سالهای ۱۲۹۴ تا ۱۳۰۰ طی نمودند.
نهضت جنگل با شکست نظامی اشغالگران و از بین بردن ابهت نظامی روس و انگلیس، تشکیل حکومت اتحاد اسلام در گیلان در دوره اول و ارائه خدمات متعدد به مردم گیلان، کمک به مردم تهران و سایر نقاط در قحطی بزرگ و اسکان مردم مهاجر و ستم دیده در گیلان، برگ زرینی در مبارزات مردمی و اسلامی از خود بر جای گذاشتند و الهامبخش مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی پس از خود شدند.
مقاومت اسلامی میرزا کوچک و مردم گیلان زمینهساز لغو قراردادهای استعماری ۱۹۰۷ و ۱۹۱۹ علیه ایران شد و به احقاق حقوق مردم در مقابل بیگانگان پرداخت، در خروج نیروهای روس تزاری از گیلان شرایطی را تحمیل کرد که امنیت مردم تضمین گردد، مانع از لشکرکشی انگلیسیها و عبور از گیلان شد، از تبلیغ مرام کمونیستی در گیلان جلوگیری کرد و مانع اهداف توسعهطلبانه بلشویکها شد.
پنجم؛ در خاتمه؛ پیشنهاد میکنم:
موشن گرافیک “مردِ تنها” که در این پست آورده شده را ببیند. (حدود ۷ دقیقه ست).
ششم؛ دو سال قبل یادداشتی در پاسخ به اتهام افکنی جناب نوری زاد منتشر شد که میتوانید در این لینک بخوانید: www.8deynews.com/216113 و همچنین در فصل ۶ و ۹ “کتاب ابعاد بینالمللی نهضت جنگل” مفصل به چرایی و چگونگی و مسائل پیرامون شبهات و اتهامات در ارتباط با میرزا و نهضت جنگل پرداختهشده است. همچنین در سایت رنگ ایمان مقالات خوبی موجود است: https://www.rangeiman.ir
برسد به دست دهباشی ها، زیباکلام ها و نوری زادها