گیلان عصر ناصری به روایت وقایع اتفاقیه
وقایعی مربوط به گیلان که در آن به وضعیت اقتصادی و فرهنگی این استان در زمان ناصرالدین شاه قاجار اشاره شده است که در روزنامه آن عصر یعنی وقایع اتفاقیه منعکس است.
میرشمس الدین فلاح هاشمی
وقایعی مربوط به گیلان که در آن به وضعیت اقتصادی و فرهنگی این استان در زمان ناصرالدین شاه قاجار اشاره شده است در روزنامه آن عصر یعنی وقایع اتفاقیه منعکس است. البته لازم به ذکر است نام وقایع اتفاقیه بعدها به روزنامه “دولت علیه ایران” و “روزنامه دولتی” تغیر نام یافت.
ناصرالدین شاه قاجار که از آغاز تحت تعلیمات و سیطره ی اخلاقی وزیر صاحب تدبیرش میرزا تقی خان امیرکبیر قرار داشت حداقل به ظاهر چنان وانمود می نمود که می خواهد کشور در مسیر دستیابی علم و دانش قرار گیرد لذا از وزیر عالمش خواست تا برای آگاهی مردم از رویدادهای کشور خبرنامه ای چاپ و نشر دهد.
امیرکبیر مورخ پنجم ربیع الثانی ۱۲۶۷ هجری قمری نامه “وقایع اتفاقیه” مطابق مطبوعات آن روز اروپا با چاپ سنگی بنیاد نهاد که تا تاریخ ۶ محرم ۱۲۷۷ (مصادف با عزل امیرکبیر) انتشارش ادامه یافت. وقایع اتفاقیه ۱۴ سال پس از کاغذ اخبار منتشر شد که در دوران محمدشاه قاجار به عنوان اولین روزنامه محسوب می شد. جاالب اینکه در این سال ها بیش از چهاربار نام امیرکبیر در این روزنامه دیده نمی شود!
وقایع اتفاقیه از لحاظ نشر نه تنها به تمام حکام و والیان شهرها می رسیده است احیانا بزرگان هر محل نیز موظف به اشتراک آن بوده اند.(رضا نوزاد، گیلان در وقایع اتفاقیه).
درهمان نخستین شماره روزنامه اعلام گردید ( قرار جدیدی که اولیای دولت قاهر گذاشته اند این است که در اول و پانزدهم هر ماه ، چاپار از دارالخلافه به ممالک ذیل: آذربایجان، فارس، رشت، کرمان، استرآباد، مازندران، خراسان، کرمانشاهان بروند و در چهاردهم و بیست و نهم دو دفعه وارد شوند، مگر کرمان چون که دور است ماهی یک چاپار در پنجم می رود… روزنامه وقایع اتفاقیه، شماره اول)
آنچه لازم به یادآوری است اینکه چون روزنامه از طرف دربار صدور می یافته لذا در آن بسیار شاه و اهالی دربار و والیان و حاکمان ستوده می شوند و کارهایشان بزرگ جلوه داده می شود.
پس از معرفی مجملی که از روزنامه وقایع اتفاقیه بعمل آمد به اخبار و گزارش وقایعی که مربوط به گیلان است و در آن به وضعیت اقتصادی و فرهنگی این استان اشاره شده است می پردازم. مطالب عینا در روزنامه وقایع اتفاقیه مندرج است. البته لازم به ذکر است نام وقایع اتفاقیه بعدها به روزنامه “دولت علیه ایران” و “روزنامه دولتی” تغیر نام یافت.
لازم به یادآوری است بسیاری از اخبار و وقایعی که به نحوی مثل آن در این یادداشت آمده حذف گردیده است. از آنچه آمده می توان به اندازه از نحوه زندگی و کسب و کار مردمان گیلان زمین مطلع گردید.
و دیگر اینکه بسیاری از اخبار مربوط به گیلان روزنامه وقایع اتفاقیه عینا از روزنامه گیلان (رشت و سایر شهرهای گیلان ) ذکر شده اند.
وضعیت مالیات و همراهی دولتمردان با مردم
“چون به کرات از آینده و رونده، مسموع اولیای دولت علیه شده بود که در محال فومن من اعمال گیلان، ستم شریکی در تقسیم مالیات آنجاست که باعث شکستگی و خرابی بعضی دهات شده است، لهذا محض ملاحظه رفاه و آسودگی رعیت، عالیجاه میرزا زین العابدین تبریزی را مامور فرمودند که رفته، از روی دقت رسیدگی نموده، مالیات آنجا را تعدیل نماید که رفع ستم شریکی شود و هرجا درخور گنجایش خود، مالیات دیوانی را ادا نماید.
از آنجا که در سنوات ماضیه، از گیلان عموما صادریات بسیار که اضافه بر مالیات می شد حکام و مباشرین می گرفتند و باین واسطه رعایا همیشه پریشان و بی سامان بودند از ابتدای هذه السنه، اولیای دولت قرار دادند که زیاده از تومانی یکهزار و پانصد دینار صادر، که صرف مخارج ولایتی و حاکم و مترددین می شود از اهالی گیلان و همچنین از اهالی طالش، که ابوابجمع حکومتی گیلان هستند، زیاده از یکهزار دینار نشود. عالیجاه میرزا زین العابدین که مامور آن صفحات شد، حکم نمودند که رسیدگی کند و از رعیت تحقیق نماید از این زیادتر اگر از رعیت گرفته باشند، مشخص نماید و ابلاغ این حکم را بعموم اهالی گیلان و طالش نماید که زیاده از مبلغ مسطور صادر ندهند تا موجب رفاه و آسایش بوده، در مهدامان استراحت جویند و مشغول کسب و رعیتی خود باشند که انشاءالله روزبروز آباد و دایر شود.”( وقایع اتفاقیه – شماره دوم – جمعه یازدهم ربیع الثانی ۱۲۶۷)
درتولید قطران
“قطران۱ بجهت مصارف توپخانه، اول از مملکت روس از راه انزلی می آوردند و کمی هم در این دولت علیه ساخته می شد. در این اوقات که چندیست از مملکت روس قدغن شد نیاورند، در رحمت آباد گیلان خوب و زیاده از قدر کفایت ساخته و می سازند. (وقایع اتفاقیه – شماره هشتم – جمعه بیست و چهارم جمادی الاول ۱۲۶۷)
در تولید ابریشم
“درخصوص ابریشم۲ گیلان سابقا می گفتند که امسال مثل سالهای سابق نیامده است، اما حال از قراریکه معلوم می شود کمتر از سالهای دیگر نیامده است و از این قرار است:
باب دریائی [هفت تومان تا هشت تومان] باب تاجر [دوازده تومان] باب شعرباف[چهارده تومان] (شماره سی و دوم – پنج شنبه چهاردهم ذیقعده ۱۲۶۷)
در تولید قطران و رونق معدن آهن
“بعضی از صنایع که سابقا در مملکت ایران نبود، در این روزها به هم رسیده والحق بسیار خوب ترقی کرده است و اجناس و اشیائی که پیشتر از ممالک بعیده می آوردند، حال در خود این ولایت بعمل می آید. از جمله به اهتمام عالیجاه میرزا علی اکبر سرهنگ قورخانه مبارکه، قطران خوب و فراوان در رحمت آباد گیلان می سازند و به قورخانه مبارکه بجهت مصارف عراد توپ می آورند و همچنین آهن، از معدن ماسوله گیلان خوب بعمل آورده اند که در نرمی و چکش گیری کمال امتیاز را دارد، به قورخانه دارالخلافه طهران آورده اند و استادان جبه خانه۳ و قورخانه پسندیده اند و از همان آهن لوله تفنگ و میخ ریزه و سایر اسباب آهن آلات بسیار خوب و ممتاز در جبه خانه قورخانه دارالخلافه ساخته شده است.” (شماره پنجاه و نهم – پنج شنبه بیست و ششم جمادی الاول ۱۲۶۸)
در برگزاری مراسم تعزیه
از قراری که نوشته بودند سابقا در گیلان تکیه ی حسینیه نبوده است، مقرب الخاقان عیسی خان والی گیلان در رشت تکیه ساخته و جمیع روزهای جمعه را به تعزیه داری جناب اباعبدالله الحسین مشغول بوده و جمیع علما و فضلا و عموم خلق حاضر می شوند و بعد از مراسم تعزیه داری مشغول دعاگویی ذات اقدس همایون پادشاهی هستند…” (شماره هشتاد و پنجم – پنج شنبه غره ذیحجه ۱۲۶۸)
اشراف مردم گیلان در پرورش ابریشم و ظرفیت صدور این محصول و وضعیت حمل و نقل
“کرمانشاهان – دیگر در روزنامه آنجا نوشته اند که از اهتمامات نواب عمادالدوله آبادی زهاب به حدی رسیده است که زمین هائی که قریب سی سال بود که زرع نشده بودند، درین اوقات کلا زراعت شده است… و از قراری که مشخص شده است آب و زمین زهاب بسیار مستعد و قابل هر نوع زراعت است و محصولات آنجا بسیار ریع۴ دارد و حسب الامر اولیای دولت قاهره مقرر شده بود که چند خانوار که از عمل ابریشم و تربیت درخت توت سر رشته داشته باشند از گیلان کوچانده، به زهاب بفرستند و امید دارند که اگر اهتمامی در این کار بشود، چند سال نگذرد که منافع کلی ابریشم کاری آنجا حاصل شود.” )شماره یکصد و هفتاد و دوم – پنج شنبه بیستم شعبان ۱۲۷۰)
” گیلان – خریداران ابریشم نیز از هر طرف زیاد آمده اند و در نهایت آسودگی مشغول خرید و فروش ابریشم هستند و مظنه امسال، از پارسال ده یک بلکه ده دو ترقی دارد و گمان هست که برای اربابان و رعایا منفعت بیشتر عاید بشود.
دیگر نوشته اند در بیست و هفتم ماه شوال امیرالامراءالعظام مشارالیه به سرحد انزلی به جهت انجام و انتظام امور آنجا رفته و استاد محمدتقی معمار را که از دربار همایون مامور بازدید و براورد بنایی باستیان و عمارات آن سرحد بود، با دو نفر نویسنده به بازدید کارهای مزبور گذاشته و کمال دقت و رسیدگی نموده، صورت بازدید آن ها را نوشته آوردند که به دربار همایون روانه نماید و در انجام اسباب و آلات ضروریه به جهت حمل و نقل کارخانجات که از حاجی ترخان می آورند، اهتمام وافی به عمل آورده، موازی دویست و چهل فروند کرجی علی الحساب مقرر داشت کرایه نمودند و وجه کرایه را نیز پیش دادند که هنگام رسیدن اسباب کارخانجات، بدون معطلی حمل و نقل نمایند و چند فروند لاکمه که به جهت حمل و نقل اسباب بزرگ باید ساخته شود، چهار فروند آن به اتمام رسیده و آنچه نیز باقی مانده قریب به اتمام است.” ( شماره دویست و هشتادوپنج – پنج شنبه ۱۴ ذیقعده ۱۲۷۲)
” گیلان – از قراری که در روزنامه گیلان نوشته اند امور آن ولایت از حسن مراقبت و اهتمام امیرالامراء العظام مقرب الخاقان عمیدالملک در کمال انتظام است و عموم رعایا و برایا در مهد امنیت و رفاه، به دعای بقا و سلامتی وجود فایض الجود اقدس همایون شاهنشاهی حسان الله ایام دوله عن التناهی اشتغال دارند و محصول هذه السنه آن ولایت از ابریشم و برنج بحمدالله بی آفت و بسیار خوب به عمل آمده و مقرب الخاقان عمیدالملک با کمال حسن سلوک و رعیت داری با اهالی آنجا رفتار می نماید، چنانچه نوشته اند عباسقلی نام پیشخدمت خود را مامور خدمتی به رانکوه کرده بود، مشارالیه مبلغ چهل تومان به رسم خدمتان خود دریافت نموده بود؛ بعد از استحضار تنخواه مزبور را حکما از او مسترد و به صاحبش تسلیم کرده و او را از نوکری خود اخراج نمود و همچنین جماعت خباز که محض دعاگوئی ذات اقدس همایون شاهنشاهی و رفاه حال رعایا در هذه السنه از مالیات و صادریات دیوانی معاف شده اند، مذکور شد که باز مانند سابق نان را زیادتر از مظنه وقت مسقر می دارند، استادان جماعت مزبور را به حضور خواسته، بعداز تنبیه و مواخذه بلیغ قرار داد که به هر قیمتی که آرد را می خرند به جزئی تفاوتی نان را بفروشند و اگر خلاف آن نمایند مورد سیاست شوند.
دیگر نوشته اند که امیرالامراء العظام مشارالیه به جهت راه انداختن کرجی هائی که از سفید رود اسباب کارخانجات دولتی را حمل نموده، از سامان لاهیجان گذشته و به محال رشت رسیده بودند، قبل از ایام عاشورا حرکت کرده، به کنار رودخانه سمت چارده رفت و در آنجا سه روز توقف نموده، عمله و ایلجاری جمع آوری کرده، کرجی ها را به راه انداخت و به جهت ایام دهه عاشورا در ۶ محرم معاودت به رشت نموده، به لوازم تعزیه داری جناب سیدالشهداء علیه الاف التحیه و الثنا پرداخته، بعد از انقضای ایام تعزیه داری، چون از مامورین بردن کرجی ها به منجیل خبررسید که به سبب کمی آّب رودخانه که بعضی جایها را باید گود نمایند که کرجی ها بگذرند، عمله کفایت نمی کند و بعضی جایها که دور است عمله آها دیر می رسد، لهذا در چهاردهم محرم الحرام مجددا از رشت بیرون شد، به کنار رودخانه به سمت امامزاده هاشم رفت که در آنجا جمعیت و ایلجاری نموده، انشاءالله کرجی ها را به زودی به منجیل برسانند.” (شماره دویست و نودو پنج – پنج شنبه ۲۴ محرم ۱۲۷۳)
اعلام آمادگی و حمایت مردم گیلان از مردم بوشهر در مقابل تعرض قشون انگلیسی
” گیلان – از قراری که در روزنامه گیلان نوشته اند فرمان مهر لمعان همایون که در باب گزارش بوشهر و آمدن قشون انگلیس و اخبار جنگ به سرافرازی مقرب الخاقان امیرالامراء العظام عمیدالملک و اهالی گیلان شرف صدور یافته بود، در دهم جمادی الاول به آن ولایت پرتو وصول افکنده، فردای آن روز به موجب اخبار از علمای اعلام و مجتهدین عظام و فقهم الله تعالی از قبیل جنابان حاجی ملاصادق و حاجی ملارفیع که از فحول علما و مجتهدین بلده ی رشت هستند و عالیجنابان حاجی سیدعبدالله و حاجی شیخ باقر و ملا علی و ملاخلیل پیشنماز و حاجی ملاحسن و حاجی ملاقاسم که هریک قریب به اجتهاد و در مساجد محلات رشت به امامت مشغول می باشند، با سایر علما و طلاب و عموم اهل بلده و غیره از اعاظم و اعیان و تجار و کسبه و نوکر و رعیت از غریب و بومی، در مسجد جمعیت و ازدحام نموده جناب حاجی ملاصادق خود به بالای منبر رفته، پس از ادای ستایش ملک علام و نعت حضرت خیرالانام صلوات الله علیه و علی آله الکرام و ترغیب غازیان اسلام به حفظ ناموس ملت و دولت، فرمان مهر لمعان مبارک را خطیب در بالای منبر خوانده، مضمون آن را گوش زد جمیع خاص و عام نموده، همگی متفق اللفظ اظهار ایثار مال و جان در راه ملت قویه اسلام و دولت علیه ابد ارتسام۶ نموده، صدا به دعای ذات اقدس همایون و ظفر و نصرت دولت ابد مقرون بلند کردند و بسیاری از روسا اظهار نمودند که سال ها در ظل عاطفت و سایه ی مرحمت این دولت ابد مدت صاحب تمول و تجمل شده ایم، امروز روز جان نثاری و هنگام اظهار حمیت و غیرت دینداری است و برخود لازم و متحتم می دانیم که مالا و جانا در حفظ ملت و دولت کوشش کرده، از هیچ چیز خود را معاف نداریم و بسیاری داوطلب جانفشانی گردیده، در مقام تهیه و انجام نوکر از سواره و پیاده برآمدند تا به موجب اعلام ثانوی به هرطرف مامور فرمایند روانه شوند؛ ازجمله عالیجناب حاجی میرزا نصیر و حاجی میرزا یوسف و سایرین و از طایفه ی مرحوم حاجی سمیع چنانچه عریضه ی خدمت اولیای خدمت علیه نوشته اند متعهد شده اند که علاوه بر نوکر ولایتی، یکصد نفر سواره زبده کارآمد با اسب و اسباب حرب و سایر ملزومات، از کسان و متعلقان خود آماده و مهیا دارند و همچنین طایفه ی مرحوم حاجی محمدخان فومنی نیز به همین قسم عریضه نوشته و متعهد تدارک نوکر از خود شده اند و سایر اهالی و تجار و کسبه فرقه به فرقه و جوقه به جوقه علی الاختلاف الطبقات، عریضه نوشته و داوطلب خدمت و جانفشانی شده اند و در تهیه و تدارک اسباب حرب و الات طعن و ضرب می باشند و به طوری اقدام به انجام لوازم کار دارند که یحتمل قبل از رسیدن حکم اولیای دولت علیه روانه شوند و سواد فرمان مبارک را مقرب الخاقان عمیدالملک به جمیع محالات گیلان روانه نموده و در محالات و بلوکات نیز جمع مردم در کار تدارک نوکر از سواره و پیاده بوده اند.
دیگر نوشته اند که در شانزدهم شهر ربیع الثانی مقرب الخاقان عمیدالملک به جهت حمل و نقل اسباب کارخانجات دولتی از شهر رشت به نصرالله آباد که آخر سامان لاهیجان است رفته، بیست و دو روز به همراه کرجی ها در کنار سفیدرود بوده، کمال مراقبت را به عمل آورده منجیل همراهی نمود و این دفعه به سبب زیادتی آب رودخانه حمل و نقل کرجی ها آسان تر از اول شد و نیز بارندگی که سبب گل و لای و صعوبت عبور و مرور عملجات می شد، امسال اتفاق نیفتاده عملجات کرجی ها را به آسانی به منزل رسانیدند. یک عدل یا شک در سفر اول نزدیک پل منجیل به آب فرورفته و در این مدت هرقدر کوشش نموده بودند به جهت تندی و سردی و زیادتی آب نتوانسته بودند بیرون بیاورند، در این نوبت که مقرب الخاقان عمیدالملک به آنجا رفت، جمعی از آب بازان را به آّب انداخت یا شک مزبور را پیدا کرده، از آّب بیرون آوردند و تمام اسباب کارخانجات دولتی صحیحا وارد انبارهای سرپل منجیل گردید. چهارعدد دیگ آهنی بزرگ باقی است که به حمل لاکمه هایی که از نو ساخته شده است عمله معین گردیده است بیاورند.” (شماره سیصدو چهاردهم – پنج شنبه ۹ جمادی الثانی ۱۲۷۳)
در توصیف فضای امنیتی و کسب وکار
” از قراری که در روزنامه گیلان نوشته اند امور آن ولایت از حسن مراقبت و کفایت و رعیت داری مقرب الخاقان امیرالامراء العظام عمیدالملک حکمران آن ولایت قرین انتظام است. بعد از انقضای ماه مبارک صیام کدخدایان و داروغه و غیره را خواسته، در نظم شهر و محلات قدغن اکید نموده است که شب و روز مواظب باشند سارق و شارب الخمر و قمارباز و این گونه اشخاص را بگیرند و به حضور بیاورند که فراخور جرم و جنایت تنبیه و سیاست شوند و خود ایام هفته را سوای دو روز جمعه و دوشنبه که تعطیل است، سایر روزها از صبح الی دو ساعت از ظهر گذشته در دیوانخان۱ نشسته، به عرض و داد مردم و نظم امور ولایتی و انجام خدمات دیوانی رسیدگی کامل می نماید و از اعالی و ادانی هرکس عرض و مطلبی داشته باشد، بدون مزاحمت حاجب و دربان آمده مطلب خود را بالمشافهه۷ عرض نموده، بر وفق عدالت و حساب کار او فیصل می یابد و عموم اهالی آن ولایت از این رهگذر کمال رضامندی و شکر گذاری دارند. در باب تسعیرات اجناس ماکولات چون این اوقات قدری ترقی نموده است، نهایت اهتمام و مراقبت را در ارزانی و فراوانی آنها دارد و چند نفر از کسبه از قبیل قصاب و غیره که معلوم شد سبب گران شدن ماکولات بوده اند تنبیه و تادیب کرده، قذغن نمود برنج که قوت غالب اهل آن ولایت است به خارج فروخته نشود و امید است که به سبب اهتمامات وافی مقرب الخاقان مشارالیه، نرخ اجناس تنزل نماید و وفور بهم برساند و تسعیر اجناس آنجا در این اوقات، از این قرار است که به وزن شاه که دو من تبریز باشد داد و ستد می شود، نان یک من هزار دینار، برنج یک من هفت عباسی، روغن یک من هشت هزار، گوشت یک من سه هزار، ذغال یک خروار پانزده هزار، نمک یک من هزار دینار، جو یک من هزار دینار و سایر اجناس نیز از این قرار مسعر است.” (شماره سیصدو سی وسوم – پنج شنبه ۲۵ شوال ۱۲۷۳)
گرانی و تورم و نحوه رفع آن و ایضا وضعیت امنیت راه ها
” از قرار بعضی نوشتجات که به رشت رسید اجناس ماکولات در این اوقات در آنجا تسعیر بهم رسانیده، هرچیزی گران شده بود و فقرا و ضعفا از این مرحله در عسرت بودند. تا اینکه جناب فضایل مآب فخرالمجتهدین حاجی ملارفیع سلمه الله تعالی که به جهت ساختن پل منجیل رفته بودند، بعداز فراغت از آنجا به شهر معاودت نمودند، تفاوت کلی در نرخ هرگونه اجناس از آذوقه و ماکولات و غیره دادند به قدر سه هزار تومان از خود تمسک داده، از تجار و غیره قرض کرده و به اطراف فرستاده، برنج و آرد فراوان خریده آورده در میدان ریختند و به همان قیمت که خریده بودند، به خلق فروختند، حتی تفاوت ریال را هم قدغن کرد نگیرند و به این جهت، اجناس وفور به هم رسانده و در نرخ تنزل کلی نموده باعث مزید شکرانه و دعاگوئی خلق گردید.” (شماره سیصدو شصت و ششم – پنج شنبه ۱۹ جمادی الثانی ۱۲۷۴)
” از قراری که در روزنامه ی رشت نوشته اند امور آن ولایت از حسن مراقبت مقرب الخاقان امیرالامراءالعظام عمیدالملک قرین انتظام و انضباط است و به امور ولایتی و رفاه حال رعایا و انجام خدمات و مهمات دیوانی و دقت و رسیدگی کامل بعمل می آورد، از جمله در دهم جمادی الثانی به جهت سرکشی و انتظام امور سرحد انزلی از رشت حرکت کرده به آنجا رفته و به قدر بیست روز در انزلی توقف کرده، توپخانه و توپچی و سایر نوکر ساخلوی آنجا را جزء به جزء سان دیده و کارهای متعلقه به آن سرحد را به دقت رسیدگی کرده و نظم کامل داده به رشت معاودت نمود.
دیگر نوشته اند که در این اوقات چون اجناس ماکولات خصوصا برنج در رشت تسعیر بهم رسانده بود و چندی قبل قرار شده بود که دکانی مخصوص در شهر رشت باشد که آنچه برنج از اطراف آن می آورند، به آن دکان بفروشند و آن دکان دار به قیمتی که برنج را می خرد، به همان قیمت به خلق بفروشد و به جهت گرفت و گیری که به صاحبان برنج با مکاریان۱ می کردند، این معنی سبب مزید علت گردیده چندی مکاریان آوردن برنج را موقوف کردند و برنج کم یاب گردیده، مردم گرفتار عسرت شدند.
مقرب الخاقان عمیدالملک بعد از مراجعت از سرحد انزلی این قرار را بهم زده، قدغن نمود که هرکس از هرجا برنج می آورد خود در شهر به هرکس می خواهد بفروشد و مبلغ یکهزار و پانصد تومان وجه نقد از خود داد که به انزلی برده، برنجی که از مازندران به آنجا می آورند خریده، به رشت بیاورند و به هر قیمتی که وارد شهر می شود، به همان قیمت به مردم بفروشند و نیز باری که از پیربازار به رشت حمل می شد، به بهانه ی اینکه راه لای و گل است، مکاریان در این قدر مسافت که یک فرسخ بیشتر نیست باری پنج هزار و شش هزار کرایه می گرفتند و این کرایه ی گزاف نیز یک سبب گرانی برنج و سایر ماکولات بود. در این باب نیز قدغن اکید نموده و آدم به خصوص تعیین نمود که در آنجا مراقب و مواظب باشد که باری دوهزار دینار بیشتر کرایه نگیرند، خواه بار تجاری باشد یا اجناس ماکولات.” (شماره سیصدو هفتاد ودوم – پنج شنبه ۲ شعبان ۱۲۷۴)
وضعیت راه ها (خاکی و دریایی)
” وقایعات دارالمرز – گیلان – از قراری که در روزنامه آنجا نوشته اند از بیست و پنجم ربیع الثانی، پنج شبانه روز بالاتصال بارندگی شده و بعد از آن، سه شبانه روز هم برف آمده است که اغلب مرکبات را سرما زده است و این از قبیل نوادر است.
در بحر خزر این اوقات به حدی تلاطم و طوفان زیاد شده است که در روزنامه نوشته بودند به قدر چهارده فروند کشتی را تلاطم آب و طوفان به کناره انداخته است، ازجمله در همان اوقات شاهزاده یحیی میرزا به انزلی می رفته است، در مرداب انزلی دچار طوفان سختی شده اند، کرجی آنها را به نیزاری انداخته است که سه شبانه روز گرسنه و بی قوت مانده اند، بعد از سه شبانه روز که هوا قدری تسکین یافته به هزار مشقت خود را به انزلی رسانده از بیم هلاک رستند.” (شماره چهارصدو پنجاه و هشتم – پنج شنبه ۱۱ جمادی الاخری ۱۲۷۶)
در بیان درختکاری و غرس درخت
“وقایع و اخبار دارالمرز – گیلان – از قراری که در روزنامه ی آن ولایت نوشته اند از حسن مراقبت و اهتمام مجدوالدوله حکمران آنجا امور آنجا در کمال انتظام است.
مجدوالدوله محض استرضای خاطر خطیر همایون اقدس شاهنشاهی خلدالله ملکه و سلطانه، در آبادی و غرس اشجار در قراء حول و حوش گیلان خاصه قراء خالصه، فوق الغایه اهتمام دارند چنانچه تا حال در دهات خالصه هشت نه کرور درخت تود [توت] غرس شده است و در دهات و مزارع مختصی و ملکی خود نیز، پنج شش کرور درخت غرس نموده اند و رعیت نیز مبالغی درخت غرس کرده و کمال آبادی در ولایت به هم رسیده و ان شاءالله اینگونه مراقبت و اهتمام معزی الیه موجب مزید آبادی ولایت و بسیاری منافع دولت و رعیت خواهد شد.” (شماره چهارصدو پنجاه و نهم – پنج شنبه ۱۸ جمادی الاخر ۱۲۷۶)
در بیان وضعیت نابسامان حمل و نقل دریایی
“وقایع دارالمرز – گیلان- از قراری که در روزنامه ی آنجا نوشته بودند این اوقات در دریا طوفان و تلاطم بسیار پیدا شده است. از جمله چهار فروند کشتی که از بادکوبه به انزلی می آمده به واسطه ی کولاک دریا در لنگرگاه ایستاده به کنار نتوانسته بود بیاید، بعد از اندک آسایشی حرکت می نماید، تلاطم دریا به یک مرتبه به نوعی زیاد می شود که عملجات کشتی با تیر طناب های لنگرها را بریده و کشتی ها بی اختیار ناخدا هریک به طرفی رفته، می شکند و اغلب اموال و نفوس موجوده در کشتی غرق می شود، از جمله یک قطعه کشتی که بارش تمام نفط بوده است با هشت نفر عمله کلا غرق می شوند و بعد از دو روز بعضی خیک های نفط را در کنار چفرود کوچه اصفهان که هشت فرسخی انزلی است می بینند و یک کشتی هم که نمک بار داشته بکلی غرق می شود و دو کشتی هم که آهن بار داشته در پهلوی برج غازیانس فرو می رود، یک نفر از عمله ی این دو کشتی غرق و دیگران به سلامت به کنار افتاده اند. ودر همین روز چهار کشتی از مال اهالی انزلی که ماهی بار کرده به مازندران می برده اند غرق و مفقود شده است. و در بیست و یکم ماه شعبان نیز دو کشتی دیگر که یکی از مازندران می آمده و برنج بار داشته و دیگری نفط، داخل دهنه ی انزلی شده موج دریا هر دو را غرق نموده است.” (شماره چهارصد و شصت و سه – پنج شنبه ۶ رمضان ۱۲۷۶)
در بیان وضعیت اقتصادی و معیشتی
” انزلی – از قراری که نوشته بودند سیف الله خان یاور توپخانه ی مبارکه با هفتاد نفر توپچی و صاحب منصب که مامور سرحد مزبور شده بودند وارد گردیدند و امیرزاده شاهرخ میرزا مواجب مامورین سابق را پرداخته مرخص خانه خواهد ساخت.
چون این اوقات کشتی ها و کرجی های آذوقه و نفت و نمک و غیره از اطراف و جوانب بسیار وارد می شود و عموم امتعه و ماکولات در کمال وفور است مردم کمال آسودگی و رفاه را دارند.” (شماره پانصدو چهارم –پنج شنبه ۱۰ جمادی الاولی ۱۲۷۸)
مسلمان شدن مهندسان فرانسوی و تعهد آنان در اختراع ریسمانی ازکنف گیلان
” انزلی – از قراری که در روزنامه گیلان از روزنامه آنجا نقل کرده اند چهار نفر از اهالی فرانسه به تایید سرمدی، مایل به دین مبین احمدی صلی الله علیه و آله و سلم گشته، به درجه ی رفیعه ی اسلامیه فایز گردیده اند و هر چهار از ارباب صنایع می باشند. از جمله متعهد گشته و همت گماشته اند که ریسمانی از کنف گیلان اختراع نمایند که من بعد، رفع احتیاج اهالی سرحد از ریسمان خارجه گردد و الحال مشغول انجام این کار می باشند.” (شماره پانصدو سی ام – پنج شنبه ۷ ربیع الثانی ۱۲۷۹)
وضعیت آب شرب مردم گیلان
” وقایع دارالمرز – گیلان- از قرار روزنامه آنجا خلعت همایون که به موجب فرمان مبارک به افتخار والی انفاذ یافته بود، عز وصول ارزانی فرموده والی بعد از تقدیم شرایط استقبال و احترام، زیب پیکر مفاخرت ساخت.
چون سابقا آب جاری در شهر رشت نبود و مردم به جهت اینکه آب مشروب خود را از خارج بایست بیاورند و این معنی خارج از حالت آسایش بود، زیاده به صعوبت می گذراندند، این اوقات که والی برای عمارت مبارکه ی ناصریه حفر نهر نموده آب را به شهر آورده بود، محض آسایش حال مردم، نهر را به چند شعبه منشعب و هریک را به محله ای جاری ساخت تا مردم به سهولت شرب ماء نمایند و عموما از این رهگذر آسوده خاطر و دعاگو می باشند. چون برای ساختن راه سنگ و ریگ زیاد لازم می شد والی حسب الامر قرار داده است که یک قطعه ارض فاصله ی از راه تا معدن را مسطح و منقع نمایند به نهجی که سنگ را از معدن، به حمل عراده، نقل به شارع توان نمود و ساختن راه به سهولت ممکن شود و همچنین به جهت ساختن پلهای عرض راه، اهتمام دارد که تا اوایل زمستان ان شاءالله تعالی ناتمامی نداشته باشد.” (شماره پانصد و هفتاد و هشتم – پنج شنبه ۴ رجب ۱۲۸۲)
در بیان تجارت چوب
“وقایع درباری – حمل چوب آلات جنگل های سواحل بحر خزر از بندر آستره الی بندر جز استراباد به ولایات خارجه که ده ساله از دیوان همایون در اختیار و اجاره ی میرزا یوسف خان کارپرداز اول مقیم تفلیس بوده است مجددا قبل از انقضاءمدت اجاره، برحسب استدعای او به موجب فرمان جهانمطااع همایون و قرارنامه ی همایون، به اجاره ی مشارالیه واگذار و مقرر است که از سنه ی آتیه بارس ئیل۸ لغایت ده سال شمسی در اختیار میرزا یوسف خان باشد و وجه اجاره را در آخر قوس ۹ هرسال برساند و به جز خود مشارالیه و وکلای او کسی را حق مداخله در این امر نیست و هرگاه احدی از مباشرین دیوانی و مستحفظین بنادر و تجار و غیره بی اجازه ی میرزا یوسف خان و گماشتگان او دخالت در این عمل نمایند، چوب آْات ضبط خواهد شد و خود آنها مورد مواخذه خواهند گردید و محض اظهار مرحمت درباره ی میرزا یوسف خان کارپرداز اول مقیم تفلیس، حسین خان پسر او که در جرگه متعلمین پاریس مشغول تحصیل زبان و غیره است و خوب ترتیب شده، به منصب آجودانی مخصوص شاهنشاهزاده اعظم افخم ولیعهد دولت ابد مدت دام اقباله عز اختصاص یافت.” (شماره پانصد و هشتاد و سوم – پنج شنبه ۶ شوال ۱۲۸۲)
۱٫ روغنی سیال است. دو نوع از قطران یافت می شده است. ۱٫ قطران زغال سنگ یا قطران معدنی coaltar که از تقطیر زغال سنگ به دست می آید. ۲٫ قطران گیاهی و یا قطران چوب که از تقطیر خشک چوب گیاهی از تیره درخت کاج و صنوبر استخراج می کنند. اعتمادالسلطنه در المآثر و الآثار از « تکمیل عمل قطران در رحمت آباد گیلان برای مصارف توپخانه» که سابقا از ممالک روسیه می آورند سخن می گوید.
۲٫ مرحوم جهانگیر سرتیپ پور در گیلان نامه چاپ ۱۳۳۵ ضمن شرح مبسوط به نقل از شودزکو کنسول روسیه می نویسد« نازک ترین نخ ابریشم در ناحیه کهدمات و کیسم تدارک می شده و شش دهم ابریشم گیلان در فومن و لاهیجان تهیه می گردید و ارقام آن عبارت بود از: ابریشم میلانی باب تبریز- ابریشم شعربافی- ابریشم اعلاء- ابریشم تاجر باب – کج و لاس باب بغداد و شوشتر که رقم اول و دوم آن با ابریشم (بروسه) همسری می کرده است و محصول سالیانه را هشتصد هزار کیلو برآورده است.»
۳٫ اسلحه خانه، قورخانه، مخزن لشکر(ناظم الاطباء) در فارسی به معنی جای اسلحه و ابزار جنگ (از جبه ی عربی به معنی زره ماخوذ است). زرادخانه.
۴٫ نموکردن، بالا آمدن. ۲-افزونی، برآمدگی(خمیر، برنج پخته و مانند آن)
۵٫ زمین بلند
۶٫ فرمان بردن، رسم و فرمان به جای آوردن – نگاشته شدن، نقش گرفتن، نقش بستن.
۷٫ شفاها، شفاهی
۸٫ سال پلنگ
۹٫ ماه نهم از دوازده برج سال شمسی، آذر.
منبع: سایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی