عجایب هشتگانه بناهای تاریخی گیلان
بسم الله الرحمن الرحیم تهیه و تنظیم: مرتضی عبدالهی در سراسر پهنه گیلان از کوه و دشت به بناهای تاریخی و آثار قدیمی بسیاری برمیخوریم. شاید در هیچ یک از نواحی ایران به اندازه گیلان بقاع متبرکه وجود نداشه باشد. بعضی از این بناها چندین بار رو به خرابی رفته اند و بارها تجدید […]
بسم الله الرحمن الرحیم
تهیه و تنظیم: مرتضی عبدالهی
در سراسر پهنه گیلان از کوه و دشت به بناهای تاریخی و آثار قدیمی بسیاری برمیخوریم. شاید در هیچ یک از نواحی ایران به اندازه گیلان بقاع متبرکه وجود نداشه باشد. بعضی از این بناها چندین بار رو به خرابی رفته اند و بارها تجدید بنا شده اند و در این تعمیر و مرمت شکل اصلی و قدیمی خود را از دست دادهاند. برخی از آنها بر اثر رشد شهرها و توسعه معابر و نوسازیهای دیگر از میان رفتهاند و پاره ای دیگر به دلیل تعدیات انسانهای ظالم خراب شدهاند و البته برخی دیگر در مقابل بارانها و رطوبت بسیار گیلان هنوز هم استوار ماندهاند و با زبان گویایی هنرمندی معماران و سایر اهل فن را شرح دادهاند.
اینک قدیمیترین، عظیم ترین، عجیبترین و با شکوه ترین آثار تاریخی گیلان را میآوریم تا همگان از تاریخ این منطقه پربرکت و مقاوم اطلاع پیدا کنند و از آن عبرت بگیرند.
1- مقبره تاج الدین محمود خیوی در لمیرمحله آستارا[1]
(عکس 1-4)بنایی مکعب شکل از سنگ و آجر که در میان جنگلی از درختان کیش قدیمی و زیر سایه سه درخت آزاد قطور کهنسال دیده میشود و در سال 732 قمری ساخته شده است.
ارتفاع دیوارهای جنوبی و غربی و شمالی 250 سانتیمتر و ارتفاع دیوار شرقی 350 سانتیمتر است. بام این بنا گنبدی مدور آجری است که از دو طرف به دو ناودان سنگی منتهی میشود. در این مرقد سه قبر با سه سنگ قبر قدیمی وجود دارد که وسطی قبر شیخ محمود خیوی است و دو قبر طرفین قبر شیخ قبور نزدیکان یا جانشینان اوست.
بر بالای سر شیخ محمود و پایین پای او دو سنگ عمودی نصب شده است که با خط خوش نسخ بر آن عباراتی درباره شیخ نوشته شده است. در حیاط این مزار نیز سنگهای قدیمی و زیبایی وجود دارد.
2- مسجد قدیمی در کیش خاله دیناچال به نام «اسپیه مزگت»[2]
(عکس31-37) «اِسپیَه مَزگَت» به معنی سفید مسجد است. این مسجد قدیمی که در قرن چارم هجری ساخته شده است در سمت راست رودخانه دیناچال قرار دارد و در حدود 1500متر از جاده آستارا به انزلی فاصله دارد و طرف شرق جاده افتاده است.
متاسفانه این بنای عظیم و زیبا امروزه در حال نابودی است و قسمتهای مختلف آن توسط افراد سودجو و غارت گر نابود و برخی دیگر نیز به خاطر سیل رودخانه و آسیب های طبیعی از بین رفته است. معلوم نیست بانی این مسجد کیست و توسط کدام حاکمی ساخته شده است ولی وضع بنا و کتیبه های آن گواهی صادق بر قدمت و عظمت آن هستند.
این ساختمان شامل یک رواق در وسط و چهار دهلیز در چهار طرف بوده است. مصالح آن از آجر است و قطر دیوار آن 175 سانتیمتر و دیوار یک ضلع این مسجد برپاست و بر بالای آن آیات قرآن به خط کوفی ساده نقش بسته است. ارتفاع طاق دهلیزها از کف 570 سانتیمتر است و سقف سراسر بنا سفال پوش است اما بر خلاف بامهای سفال پوش امروزی گیلان ، سفال آنها با ملاط بر روی طاقها چسبانده شده است.
3- قلعه رودخان در بیست و سه کیلومتری جنوب فومن[3]
(عکس73-87) این قلعه به امر امیره حسام الدین بن امیره دباج از سلاطین اسحقی ازسال918 تا 921 قمری تجدید بنا شده است. طول قلعه 500 متر و عرض آن در نقاط مختلف فرق میکند و با آجر ساخته شده است.
نویسنده کتاب «از آستارا تا استارباد» میگوید: «دژهای زیادی را دیده و مطالعه کردهام و تاکنون دژی به این عظمت و استحکام ندیدهام شاید بتوان این دژ را یکی از دژهای عجیب ایران دانست.»
این قلعه بالای قله سوم رشته کوههای جنوبی فومن که در دست چپ آب قلعه رودخان است بنا شده است و ارتفاع آن از شهر رشت 680 متر میباشد. آب رودخانه قلعه رودخان نسبتا زیاد است و با باران مختصری چندین برابر میشود و مانع حرکت سربازانی میشده است که به سمت قلعه حرکت میکرده اند زیرا مجبور بوده اند چندین بار این رودخانه را قطع کنند. همچنین جنگلهای انبوه قدیم نیز مانع دیگری برای حرکت مردان جنگی بوده است. به همین جهت این دژ کمتر مورد حمله متجاوزین قرار گرفته است.
دروازه اصلی قلعه شمالی است و در وسط قلعه قرار دارد و دو طرف آن دو برج توپر بسیار عظیم ساخته اند. در کنار دیواره های دور تا دور قلعه به فاصله هایی برج های محکم و زیبایی ساخته اند که تعداد آنها زیاد است. داخل قلعه چندین شاه نشین وجود دارد که به دلیل ارتفاع مختلف قلعه از در اصلی به سمت آنها پله کشیده اند. این شاه نشین ها که محل حکمرانی حاکمان بوده است بسیار بزرگ و با معماری زیبا و محکمی در چندین طبقه طراحی شده اند.
در طرف غرب قلعه چشمه آبی که منبع اصلی آب قلعه است وجود دارد و بعد از آن ساختمان دو طبقه ای وجود دارد که طبقه زیرین آن دارای تونلی است که به یکی از روستاهای اطراف میرسد و ظاهرا راه فرار قلعه بوده است.
4- مناره آجری مناره بازار گسکر[4]
(عکس103) این مناره بر سر راه دهکده جاده کنار به آبادی مناره بازار در پانصد متری بقعه آقا سید زکی در طرف راست جاده قرار گرفته است ولی متاسفانه تاریخ بنای آن معلوم نیست.
مصالح ساختمانی آن ، آجر و ملاط گچ است و محیط دایره مناره از سطح زمین 19 متر است. بالای مناره تزیینی دارد و ارتفاع آن روزی به 30 متر میرسید و احتمال دارد که به منظور نگهبانی آن را ساخته باشند.
5- مقبره شیخ زاهد گیلانی در دهکده شیخانور[5]
(عکس 123) شیخ تاج الدین ابراهیم معروف به شیخ زاهد گیلانی در سال 615 قمری در سیاوه رود گیلان متولد شد. شیخ صفی الدین اردبیلی داماد و شاگرد او بود و شیخ زاهد را مرشد خود میدانست. شیخ زاهد نهایتا در سال 711 قمری وفات نمود.
مزاری دلربا دارای گنبدی چهار گوش و هرمی شکل با کاشیکاری بسیار ظریف در دامن کوهی زیبا نزدیک لاهیجان و بر سر راه لاهیجان به لنگرود قرار دارد. این مزار صندوقی چوبین و منقش و کنده کاری شده داشت که در آتش سوزی سال 1331 قمری از بین رفت. در ورودی این مزار نیز توسط سید رضی بن مهدی الحسینی در سال 822 قمری تقدیم آنجا شده است ولی متاسفانه از آن نیز خبری نیست ولی هم اکنون قبر همین سید که در سال 834 فوت کرده است به همراه سنگ قبرش در آن مکان وجود دارد.
هم اکنون مزار شیخ زاهد دارای ضریح میباشد و گوری کاشی کاری شده نیز در کنار آن است که میگویند قبر غلام شیخ است اما به گفته برخی این مزار یکی از فرزندان تیمور است.
6- گنبد آجری پیر محله در دهکده پیر محله رانکوه[6]
(عکس204) دهکده پیر محله در ده کیلومتری رودسر واقع است. این بنا شامل گنبدی آجری و هشت ضلعی با ملاط گچ در جنوب و دو اتاق و یک راهرو متصل به آن در شمال است. آن دو اتاق مخصوص حافظان قرآن بوده است. کف بنا کرسی بلند و از آجر است .ارتفاع ضلع شرقی 880 و ضلع شمالی 955 سانتیمتر است. عمق طاقنماهای درونی و بیرونی گنبد 40 سانتیمتر و قطر دیوار گنید 115 سانتیمتر و قطر دیوار اتاقها 65 سانتیمتر است.
در اتاق غربی پلکانی است با هیجده پله ی بیست و پنج سانتیمتری که به بام اتاقها و گنبد میرود. عظمت این گنبد را از بام آن میشود دید.
7- سرتربت امام نزدیک خرابه های شارسمام[7]
(عکس225) سلطان محمد کیا والی شیعه لاهیجان که در اواخر عمر و به هنگام بیماری در محله «چاکرود» حضور داشت با شدت یافتن بیماری به منطقه سمام نقل مکان نمود و در ربیع الاول 883 قمری فوت نمود و جسدش را در همان مکان خاک نمودند.
در محل دفن سلطان محمد کیا بنایی ساختند که به «سرتربت» معروف گشت. در حیاط این بنا علاوه بر قبر محمد کیا قبر پسرش کارگیا میرزا علی کیا و دخترش پری سلطان و شخصی دیگر نیز وجود دارد. نزدیک این مرقد مسجد کوچکی است.
بنای سرتربت مستطیل شکل است شامل دو اتاق کوچک برای حافظان قرآن و حیاطی که قبرها در میان آن قرار دارند. مصالح دیوارها از سنگهای سفید رنگ کوه است که از نزدیکی همان منطقه تهیه شده است، و ملاط سنگها گچ است که ظاهرا در همان محل پخته شده است.
این آستان موقوفات زیادی در نقاط مختلف گیلان دارد.
8- پل آجری انبوه که تمام آب شاهرود از زیر یک دهانه آن میگذرد.[8]
(عکس 5) بر سر راهی قدیمی که از قزوین به دیلمان و لاهیجان یا اشکور و املش و رحیم آباد رانکوه میرود، پل عظیمی است به نام آبادی نزدیک آن یعنی پل انبوه.
پل انبوه بر دهانه تنگی که از دو کناره کوه تشکیل شده است برپاست. کناره سمت چپ که تا لب آب پیش آمده است از لایه های سنگی تشکیل شده است. شالوده اصلی پل بر سنگهای بادبر محلی است و مصالح آن، آجر و گچ سرندی است.
طول پایه این سمت بالغ بر 15 متر است و روی آن بیست رگ آجر چیده شده است. پایه سمت راست نیز بر سنگ رودخانه و سنگ بادبر است که درزهای پل را از ملاط ساروج پر کرده اند. دو طرف پل جان پناه وجود دارد که عرض پل با آنها 790 سانتی متر و ارتفاع پل از لبه جان پناه تا سطح آب حدود 19 متر است. سطح پل سنگ فرش و بند کشی آن با گچ سرندی است. طول پل 60 متر است.
برای اینکه آجر کمتری در ساختمان پل به کار رود و از فشار طاق پل کاسته شود معمار باذوق و هنرمند آن از فضای دو طرف تیزی طاق استفاده کرده است و چند اتاق در اندازه های مختف برای کارهای گوناگون در پل ایجاد نموده است.
نویسنده کتاب «از آستارا تا استارباد» میگوید: «پلهای زیادی در خاک مازندران و گیلان دیده اما ارتفاع هیچ یک از آنها به پل انبوه نمیرسد. هنر و مهارت معمار در اینجاست که تمام آب شاهرود را از زیر یک طاق راه داده است.»
[1] . از آستارا تا استارباد ، ج1،صص11-13
[2] . از آستارا تا استارباد ، ج1،صص70-72
[3] . از آستارا تا استارباد ، ج1،صص 157-161
[4] . از آستارا تا استارباد ، ج1،صص 194-195
[5] . از آستارا تا استارباد ، ج2،صص 148-157
[6] . از آستارا تا استارباد ، ج2،صص 313و314
[7] . از آستارا تا استارباد ، ج2،صص 343-355
[8] . از آستارا تا استارباد ، ج2،صص 5-9