
مناجات شهید سیدرضا کیاموسوی
خداوندا، از فرط سنگینی گناهانم شرمنده و روسیاهم؛ جز به فضلت امید ندارم، پس مرا بیامرز چه اگر از درگاهت برانیَم در گردابی از ظلمت و تاریکی غرق خواهم شد. پروردگارا، فردا[۱] پدر یتیمان و غمخوار مظلومان، از میانمان رخت برخواهد بست؛ ای آفتاب بیرون نیا و در پشت کوههای مشرق همچنان خاموش باش چرا […]
خداوندا، از فرط سنگینی گناهانم شرمنده و روسیاهم؛ جز به فضلت امید ندارم، پس مرا بیامرز چه اگر از درگاهت برانیَم در گردابی از ظلمت و تاریکی غرق خواهم شد.
پروردگارا، فردا[۱] پدر یتیمان و غمخوار مظلومان، از میانمان رخت برخواهد بست؛ ای آفتاب بیرون نیا و در پشت کوههای مشرق همچنان خاموش باش چرا که با دمیدن تو امّتی بی سرور و امام خواهد شد.
خداوندا، چون این گونه اعمالمان برای تو و به خاطر توست فقط از تو استمداد میجوییم، ما را یار و یاور باش، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
بار معبودا، فردا آخرین روز از ماه مبارک رمضان است، امسال هم سپری شد امّا نمیدانیم که گناهانمان را بخشیدهای یا نه، از این رو هراسانیم و بیم آن داریم که سربلند و رو سفید نزد تو نباشیم.
خداوندا، به ائمّه معصومین، به شهدای اسلام از صدر تا حال، به اجساد مطهر باقی مانده در بیابانهای جبهه، قَسمت میدهیم که ما را بیامرز و پدر و مادر ما را غریق رحمتت بفرما، به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
بارالها، همچنان که خورشید را برفراز آسمان روشن نگاه داشتی تا بر زمین نورافشانی کند، امام عزیزمان را زنده بدار، تا بر خورشید نور برافشاند. آمین یا ربَّ العَالَمِین
معبودا، همچنان که پروانه را به گرد شمع، دیوانهوار میچرخانی ما را نیز به گرد شمع وجود مقدس آقا امام زمان(عجَّل الله فرجه) عاشقانه بچرخان. آمین
خداوندا، یکی یکی از روزها و ماههای تو را پشت سر میگذرانیم و امید آن داریم که گناهانمان را که چون پردهای بر ما حجاب افکنده بیامرزی. به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
بارمعبودا، اینگونه زنجیرها را از دست و پاهامان بگشا و در عوض طوق بندگی خود را برگردن ما بیاویز. آمین
خداوندا، بیامرزمان که امیدی بیکران به لطفت داریم.
خدایا، اوقات تنهایی با یاد تو و در فکر تو میگذرد تا درهای رحمتت گشوده گردد و ما بندگان عاصی را درخود مأوا دهد. به رحمتت ای مهربانترین مهربانان.
خداوندا، سربازانت را که تاکنون صبوری پیشه نمودهاند افتخار دِه و آنان را راهی کربلا کن. آمین
خدایا، با دلی آکنده از عشق و محبّت و با قلم که جوهرش را به خون دل آغشته و با دلی پر درد مینویسم در دل حرفها دارم و بر زبان قفلها، فقط برای تو میجویم و دردهای دل را با تو میگویم. و از کسانی که با تو و با راهت ناآشنایند، ناآشنایم.
خدایا، میخواهم بگویم که اگر خامم، پختهام گردان و اگر پختهام سوختهام گردان و اگر سوختهام خاکسترم کن و خاکسترم را به دست باد بسپار و در هر حال مرا در راه پاکت تکه تکه و پاره پاره و بدن سوخته گردان، این راه را بهترین شیوه مردن میدانم.
خدایا، من هر وقت که فکر میکنم در خود و در گذشته و درحال که مینگرم با خود میگویم که به راستی تو از کجا آمدهای و بعد تو را سپاس میگویم؛ چه اگر انقلاب زودتر به دادمان نرسیده بود و چه بسا ما هم روز به روز به سوی ذلّت و زبونی پیشرفت میکردیم.
خدایا، از الطاف بیکرانت بیاندازه سپاسگزارم.
خدایا، بیشتر هدایتم کن و راه درست را به من بنما.
خدایا، امروزم را با دیروز مساوی نساز و هدایتم کن آنطور که خود میخواهی، که طعم انحراف را چشیدهام و تلخی آن را با تمام وجودم حس کردهام.
ای خدای بزرگ، مرا زود متوجه خطاهایم گردان و توفیق توبه از آن عنایتم فرما.
خدایا، از میان تمامی نعمتهایی که عنایتم کردی همین یک افتخار برایم بس که در لباس شریف سربازی برای تو و به خاطر تو و نه برای هیچکس خدمت میکنم.
بار پروردگارا، در میان جبهههایی که بودم و جنگیدیم میدانم بارها و بارها امتحانم کردهای امّا نمیدانم که توانستم از زیر آزمایشهایت قبول شوم یا نه؛ و ما با تمام اینها یک چیز، یک احساس، یک جنبش و یک حالت تحریک همیشه در سینهام موج میزند و آن عشق سرشاری است که نسبت به تو و به امامت داشتم و همین عامل باعث شده که سر از پا نشناسم و در جبههها حاضر شوم و برای تو بکشم تا کشته شوم.
بارالها، دنیای شعار را رها کرده و به دنبال جهانی از شعور در کوهها و بیابانهای پر آب و علف جبهه پرسه میزنم درحالی که روحم از شدّت درد ضجّه میزند و وجودم از گرمای عشق آتش میگیرد.
خداوندا، دنیا برایم همانند زندانی گشته که تاب تحملش را ندارم و هر روز شاهد بر شهادت عزیزی دیگرم و میترسم آن روزی را ببینم که تنهای تنها، در کوچه و خیابانهای شهر قدم میزنم اما تنها یار و همدمم عکسها و پوسترهای دوستان شهیدم که بر روی دیوارها زدهاند باشند.
پروردگارا، آنگاه که فکر میکنم و مسائل را یکی یکی در اعماق ذهنم مرور مینمایم میخواهم کسی را ببینم که فقط گوش کند و حرفهایم را که از دل برمیخیزد، بر دل نشانده اما چون کسی نمییابم پس به این جریان پی میبرم که چرا امیرالمومنین(علیه السلام) سر در چاه مینمود و برای چاه سخن میگفت.
خدایا، به دنبال انسانهای آزاده و خالص بسیار خانهها و کاشانهها را درنوردیدهام اما اکثراً آنها را در خانهای دیدم که تو و امام زمانت پیوسته بر آن نظر دارید و همانا آنجا سنگر است.
آفریدگارا، خستهام و آزرده خاطر از دوروییها، نفاقها و کبر و خودبینیها، میخواهم به سرایی راه یابم که انسانیت به معنای الهی در آن نمودار باشد میخواهم به سوی تو بیایم و در جوار دوستت سکنی گزینم و از تو استمداد بجویم و با غیر از تو بیگانه باشم.
پروردگارا، لحظهای از یاد دوستان شهیدم غافل نمیشوم و این احساس، قلب مرا میفشارد؛ روحم محزون و پریشان در بیابان به بلندای ابدیّت سرگردان میشود و سپس چشمان پر اشکم را که گواه بر این حقیقت جانکاه است تقدیم حضورت میکنم.
خداوندا، وقتی که انسان پروردگارش را سجده میکند یعنی تمامی شهوات و لذایذ زندگیهایش را به دور انداخته فقط برای رضای معبودش پیشانی بر خاک میساید.
خدای من، اگر تو میخواستی که مرا خوار گردانی هرگز هدایتم نمیکردی و چنانچه میخواستی مرا رسوا سازی هرگز مرا نمیبخشیدی.[۲]
خدای من، اگر تو مرا به خاطر جرمم مؤاخذه کنی تو را به عفوت مؤاخذه خواهم کرد و اگر مرا در آتش داخل کنی همه اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من دوستدار تو بودم.[۳]
خدای من، اگر من لایق رحمت تو نیستم تو خود سزاوار است که با فضل و بخشش گستردهات بر من ببخشایی.[۴]
خدای من، اگر خطاهای من مرا از تو ساقط گردانیده است آنان را به حسن اعتمادی که به تو دارم از صفحه وجودم بزدای.[۵]
خدایا، بر بنده گناهکارت رحم نما و صبر و استقامت نصیب ما بگردان و ما را مؤمن بمیران و با فضلت با ما رفتار فرما.
خدایا، بین ما و خودت و پیامبرانت و قرآنت جدایی مینداز.
* * *
خدایا، تشنهام از خستگی چشمم نمیبیند
ولی باید که برخیزم
بیابان را به پشت سر گذارم زندگی را نیک دریابم
بیابان را غباری سخت پوشاندست
ولی باید که ره یابم…
هم اکنون میشود خورشید هم آن دورها خاموش
غروب سخت و غمگین است
و من هم همچنان عازم در این صحرای غمگینم
خدایا، خالقا، دیگر توانی نیست
شاید این دگر پایان یک عمر پر از رنج است
اما نه، چه میخواهم سخن گویم
سخن از خون و از خاک و خدا، از خود
سخن از ذرّه، سخن از زور و از تزویر
سخن از این همه خودکامگیها و فزونخواهی
سخن از درد و از درمان
* * *
ای خدای کریم، راضی مباش که غیر از تو و راهت دل به چیز دیگری ببندم که این را بر خود ننگ میدانم.
خدایا، مرا زنده بمیران و آنگاه که ما را آمرزیدی هجرتی بس عظیم به ما عنایت فرما.
پروردگارا، بر پشت برادران بسیج ما جمله یا زیارت یا شهادت نوشته است، اگر من مختار در انتخاب یکی از این دو باشم شهادت را انتخاب میکنم، چه در شهادت زیارت هم هست.
خدایا، مرا به عشق خاندان نبوّت و عصمت و طهارت بمیران.
پروردگارا، مرا در راه پاکت تکه تکه و پاره پاره گردان، چه این بهترین شیوه مردن است.
ای خدای کریم، از تو سپاسگزارم که دری از درهای رحمتت را که همانا جهاد است به رویمان باز کردی تا از این طریق خود را و تو را بشناسیم و در دانشگاه انسانسازی ساخته و پرداخته شویم.
پروردگارا، این توسلات را قبول درگاهت بفرما و باران رحمتت را بر سرمان ببار و آتش خشم و نفرینت را بر سر دشمنان مولا علی(علیه السلام) فزونی ده. آمین
خداوندا، به ما صبر و تحمل بر سختیها و مشقّتها عنایت فرما، تا پیوسته در راهت ثابت قدم و استوار گام نهیم. آمین یاربّ العالمین
خدایا، تو خود میدانی که ما این مشکلات را به خاطر تو تحمل می کنیم و مزدش را از تو میخواهیم.
بارپروردگارا، بگذار تمامی غمها و اندوهها و بلایا بر ما روی آورد اما لحظهای از یادت غافل نمانیم.
خدایا، توانمان ده، نیرویمان ده، صبرمان ده، شجاعتمان ده تا برایت جان دهیم و تلاش و کوشش کنیم.
خدایا، ظلم و جور را در جهان و ایران اسلامی منزوی فرما.
بارپروردگارا، سربازان و پاسداران صدیقت را به مرگ سرخ و ایستاده بمیران. آمین یاربّ العالمین
خداوندا، تو را به عزّت و شرف این روز عزیز قَسمت میدهیم به حق امام پنجم، این خورشید درخشان، گناهانمان را بریزی.
بارپروردگارا، از تو میخواهیم که بر ما منّت گذاری و ما را هم با موفقّیت از زیر آزمایشهایت به درآوری.
خدایا، اعترافات بندهای را بشنو درحالی که اقرار به ضعف و کمبود دارد اما قلبی آکنده از عشق نسبت به تو، راهت را درسینهاش جای داده است.
خدایا، جبهههای ما را آکنده از عشق، تقوا و محبّت ساز و در بین صفوف فشرده ما وحدت و صفا و صمیمیت قلبی را فزونی ده.
خدایا، قلبهای مؤمنین و مسلمین را به هم نزدیک ساز و فداکاری و ایثارگری را به ما بیاموز تا در راهت بیشتر کسب تقوا کنیم.
خدایا، صورتها و سیرتهامان را جلای الهی ده. آمین یاربّ العالمین
پروردگارا، به ما صبر عنایت بفرما و قدمهامان را بر دین ثابت بدار و ما را بر قوم کافران پیروز بگردان.
خدایا، روزهایمان را روزهای مبارزه و شبهامان را شبهای عبادت و بندگی قرار بده و قلبهایمان را به نور خود روشن و منوّر بفرما؛ چه سلاح در دست ما چه بدون سلاح، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
خدایا، ما را به چشم دل بینا ساز تا راهت را بیابیم و به گوش جان شنوایمان ساز تا حرام نشنویم.
خدایا، عشق حسین ما را به این وادی کشانده است ما را به این عشق وفادار و ثابت قدم بدار.
بارپروردگارا، تو را سپاس میگویم که مرا قوه تشخیص و عقل عطا فرمودی تا راه درست را از نادرست تشخیص دهم.
خدایا، تازه دامادان شهید ما را رزق و نوعروسان سیاه پوش ما را صبر عنایت بفرما.
خدایا، عبادتهایمان را خالص و ما را مخلص گردان چه ما محتاج به توایم و سزاوار نیست که عاصی سرگشته شویم.
خدایا، ما را بیامرز و غرق در رحمتت کن، چه در عذاب دوزخت بسیار هراسانیم و طاقت دوری تو را نداریم.
پروردگارا، در این ماه مقدس گناهانمان را بریز و پاکمان گردان و یاریمان ده تا از پس آزمایشهای تو رهایی یابیم و روسفید در دنیا و آخرت باشیم.
خدایا، در این ماه، تیغ رزمندگان اسلام را برندهتر ساز تا از حدودت با حدیدشان پاسداری و حراست کنند.
خدایا، بیامرزمان که روسیاهیم و سخت از عذابت هراسناکیم.
خدایا، سربازانت امشب عازم کمیناند، پروردگارا، دشمن را در دام ما بینداز و ما را از دید دشمن محفوظ بدار.
خدایا، به سربازانت شجاعت، بیباکی، مبارزه، ترس از خدا و توان رزمیدن عنایت فرما.
خدایا، یار و حامی رزمندگانت باش. آمین یاربّ العالمین
خدایا، من به تو، به قرآنت، به پیامبرانت، به امامانت ایمان دارم و این ایمانم نشأت گرفته از عشق، از سوز و از عقل است، نه از روی هوی و هوس؛ پس مرا یاری ده و در دنیا و آخرت روسفیدم گردان.
ای خدای کریم، ثابت قدم بر دینمان گردان و بر کفّار پیروزمان گردان و ما را زنده بمیران.
ای خدای کریم، به ما هم توفیق جانبازی و ایثارگری در راهت عطا بفرما و زنده بمیرانمان تا در تاریخ جاودانه بمانیم و یادآوری از حماسه سرخ مکتب باشیم.
خدایا، همواره صابر و شکیبا بر دردهامان گردان و راه و روش حسین بودن را به ما بیاموز تا تو را دریابیم. انشاءاللّه تعالی
ای خدای کریم، تو را سپاس میگوییم که به ما فکر و شعور دادی تا واقعیتها را دریابیم و راه درست را پیدا کنیم، حقیقتجو و واقعبین باشیم.
خدایا، تو مرگم را در همین جبههها برسان و عاشقانه بمیرانم تا با رویی سفید به نزد تو آیم و من را بر این ایمان پایدار بدار.
خدایا، فردا در سنگرهایی خواهیم رفت که شاید هزارها شهید به خون خفته در آن مسکن داشته از اسلامت پاسداری میکردند و به سرزمینی خواهیم رفت که هزاران شهید در آن گام نهاده و از حدود تو با حدیدشان[۶] پاسداری نموده و سپس به سوی تو آمدند و رستگار شدند.
ای خدای کریم، ما با قلبی آکنده از عشق این راه را برگزیدهایم و تا هدف اصلی خود را در نیابیم از حرکت باز نخواهیم ایستاد. به عبارت دیگر رهسپاریم با خمینی، تا شهادت تا منزلگاه تقوا پیشگان و تا سرزمین عشق. به امید آن روز. انشاءاللّه تعالی
خدایا، ما را روشنی قلب و اخلاص عمل و تقوا و شجاعت عنایت فرما تا رسالت خود را به درستی انجام داده، روسفید تو باشیم. انشاءاللّه تعالی
خدایا، در این مبارزه پیروزمان گردان و در دانشگاه انسانسازی روح و جان ما را پرورش ده.
[۱] . روز شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
[۲] . «إلهی لَو أرَدتَ هَوانِی لَم تَهدِنی و لَو أرَدتَ فَضِیحَتی لَم تُعافِنی» فرازی از مناجات شعبانیه
[۳] . «إلهی إن أخَذتَنِی بِجُرمِی أخَذتُک بِعَفوِک و إن أدخَلتَنِی النار أعلَمتُ أهلَهَا أنِّی أُحِبُّک» فرازی از مناجات شعبانیه
[۴] . «إلهی إن کُنتُ غَیرَ مُستَأهلٍ لِرَحمَتِک فَأنتَ أهلٌ أن تَجُودَ عَلیَّ بِفضلِ سَعَتِک» فرازی از مناجات شعبانیه
[۵] . «إلهی إن کانَت الخَطایا قَد أسقَطَتنِی لَدَیک فَاصفَح عَنِّی بِحُسنِ تَوَکُّلِی عَلَیک» فرازی از مناجات شعبانیه
[۶] . حدید در لغت یعنی آهن ولی اینجا منظور اسلحه است.