صرف پول جمهوری اسلامی برای اهدافی مغایر با اسلام/ شورای شهر رشت در جاده خاکی!؟
هوشنگ ابتهاج که به «ه. الف. سایه» شناخته می شود، از سالهای پیش از انقلاب اسلامی در حزب توده فعال بوده است. پدر و عمویهایش از خدمتگزاران وفادار و طراز اول رژیم پهلوی علی الخصوص در مناصب مربوط به مسائل پولی و مالی به شمار می رفتند. پدربزگ او «میرزا ابراهیم خان ابتهاجالملک»، از سران متعصب بهاییت در رشت بود که عبدالبها رهبر این فرقه ضاله از سرزمین عکا برای او نامه هایی نوشته است و او را چنین دعا کرده است: «علیه بهاء الله»!
مرتضی عبدالهی
در گذشته ای نه چندان دور در خبرها آمده بود که خانه جعفر خمامی زاده آتش گرفت. درباره این خبر تبلیغات و هیاهوی زیادی شد و عنوان گردید که ای وای حجم زیادی از اسناد و آثار ارزشمند مربوط به گیلان از بین رفت؛ تا جایی که استاندار وقت گیلان که خودش از جانبازان انقلاب اسلامی بود به آن خانه رفت و بعد از پیگیریهای زیاد، مقدار زیادی پول و اعتبار از جمهوری اسلامی خرج آنجا شد تا تسلای خاطر صاحبخانه فراهم گردد ولی هیچ کس سوال نکرد که چه آثار و اسناد و اوراق مهم و گرانبهایی در آنجا بود. مثلا چند نمونه از اسناد مهم آنجا را بیان کنید تا همه بدانند. اما دریغ از یک مطلب! جالبتر اینکه خمامیزاده در اکثر عمرش به کارِ ترجمه پرداخته بود و تنها در میان دو کتابی که تالیف کرده و از او باقی مانده، هیچ کار اسنادیای وجود ندارد! متاسفانه نکته مهمش فقط این بود که به خاطر جهل مسئولین، سوءاستفاده افراد سودجو و تبلیغات، پول بیت المال صرف کسان و جاهایی شد که نه تنها یک قدم هم برای انقلاب اسلامی بر نداشتند، بلکه بارها برای خوشخدمتی به رژیم پهلوی از هیچ کوششی دریغ نکرده بودند.
این قصه سر دراز دارد و هر از گاهی اتفاقات مشابهی در گیلان رخ می دهد که گاهی مانند حاتمبخشی شورای شهر و شهرداری رشت به دوچرخهسوار ضدانقلابی که در شبکه های اپوزوسیون، مجیزگوی دیکتاتور پهلوی از آب در آمد و به فضاحت کشیده شد!
بگذریم از این قضیه که این قصه سر دراز دارد؛ و اما آنچه که باعث شد تذکری را رسانه ای کنیم خبری جدید بود در همین راستا بود. چندی پیش در خبرها آمد که یکی از اعضای شورای شهر رشت اعلام کرد که این شورا تصمیم گرفته است، خانه محل تولد هوشنگ ابتهاج در رشت را بازسازی کند و کوچه آنجا را به عنوان سرای سایه نام گذاری کند.
اما در اینجا چند نکته لازم است که مورد توجه قرار گیرد:
- آقای هوشنگ ابتهاج که به «ه. الف. سایه» شناخته می شود، از سالهای پیش از انقلاب اسلامی در حزب توده فعال بوده است. پدر و عمویهایش از خدمتگزاران وفادار و طراز اول رژیم پهلوی علی الخصوص در مناصب مربوط به مسائل پولی و مالی به شمار می رفتند. پدربزگ او «میرزا ابراهیم خان ابتهاجالملک»، از سران متعصب بهاییت در رشت بود که عبدالبها رهبر این فرقه ضاله از سرزمین عکا برای او نامه هایی نوشته است و او را چنین دعا کرده است: «علیه بهاء الله»! پرداختن به گذشته آباء و اجدادی و اقوام ابتهاج بماند در فرصتی دیگر.
- او که از گذشته یک سوسیالیست بوده و تفکرات کمونیستی داشته، در سال ۱۳۹۲ در مصاحبه ای با صراحت اعلام کرد که هنوز دست از آن تفکرات بر نداشته است و سودای تحقق کمونیستِ به زبالهدانِ تاریخ رفته را در سر می پروراند و گفته است: «من به سلامت تئوریک سوسیالیسم باور دارم. هنوز باور دارم که هیچ راهی جز سوسیالیسم پیش پای بشر نیست. کمونیسم هم یک آرمان دور است. تا به قول معروف یک انسان طراز نوین ساخته نشود که هر کس به اندازه کارش بخواهد و بهرهمند شود، کمونیسم قابل تحقق نیست.»
- البته او در همان مصاحبه گفته که «عضو حزب توده نبودم، اما همیشه سوسیالیست بودم و به تودهایها احترام میگذاشتم و رفیق آنها بودم و با آنها همعقیده بودم.»
آقای قاسم تبریزی که از پژوهشگران برجسته تاریخ معاصر ایران و یکی از کارشناسان اصلی جریان چپ در ایران به حساب می آید در این باره می گوید: «در [تاریخ]، رجالشناسی باید شود و روایتی که از تاریخ ارائه می شود مستند باید باشد. مثلا آقای هوشنگ ابتهاج می گوید من در حزب توده نبوده ام. خب چرا دروغ؟ تو در حزب توده همه کاره بوده ای. بیا بگو زمان شاه هم در کاخ جوانان رفت و آمد داشته ام، اسنادش منتشر شده. وقتی تو در یک حزب و تشکیلاتی هستی و آن تشکیلات خیانت و جنایت می کند، باید آن را هم بگویی. نمی شود تو در آنجا منزه باشی که. طبری می گوید من در حزبی بودم که سراسر خیانت بود. بهآذین می گوید من در حزبی بودم که لاشه متعفن آن را باید دفن کرد که بوی عفونتش جامعه را اذیت نکند… یک مقداری آدم باید شجاعت گفتن این اشتباهات را داشته باشد.»[۱]
عجیب اینکه آقای ابتهاج ادعا می کند در حزب توده نبوده ام ولی در سالهای ۶۱ و ۶۲ که جمهوری اسلامی با حزب توده به دلیل خیانتهایش به ایران و آماده شدن برای کودتا، برخورد کرد و سران آن بازداشت شدند، ابتهاج نیز دستگیر و محاکمه شد و به زندان رفت و همانگونه که خودش تعریف کرده است یک سال بعد با وساطت و نامه شاعر معروف مرحوم شهریار به آیت الله خامنه ای و درخواست آزادی وی، او مشمول رافت اسلامی قرار گرفت و از زندان آزاد شد.
- آقای ابتهاج از گذشته شعر می سروده و به عنوان یک موسیقیدان نیز از او یاد شده است. شعرهای ایشان تحسین بسیاری را به همراه داشته است؛ حتی مقام معظم رهبری در سال ۷۰ در دیدار اعضای گروه ادب و هنر صدا و سیما درباره اشعار او فرمودند: «در خصوص معرفى مترجمان و کارهاى آنها هم میتوانید فعال باشد. ما ترجمه هاى خوب و مترجمان خیلى خوبى داریم؛ اینها چهره هاى معروفى هستند؛ هیچ اشکالى ندارد که کارهاشان معرفى بشود. مثلًا به آذین و محمّد قاضى مترجمان خوبى هستند؛ چه عیبى دارد که ما ترجمه هاى اینها را معرفى کنیم؟ مشکلى در کار به آذین وجود ندارد؛ او از خیلى از نویسندگان و مترجمانى که الآن هستند، بهتر است. به آذین مترجمى بسیار قوى است؛ به نظر من او از قاضى هم چیره دست تر است. شعرایى از این قبیل هم هستند؛ مثلًا در شعر، عِدل به آذین، ابتهاج است. ابتهاج شاعر خوبى است؛ شعر خوبى از او بخوانید؛ مانعى ندارد.»[۲] بنابراین ابتهاج شاعر خوب و زبردستی است اما شعر او خالی از فضای مذهبی و انقلابی بوده و طبق توصیه رهبری نیز اگر شعرهای خوبی از او خوانده شود در فضای عمومی (نه همه شعرهای او) مانعی ندارد.
- اما مطلب آخر اینکه غرض ما در این نوشته پرداختن به سابقه افراد نبود و فقط چند نکته را در فضای منصفانه بیان کردیم؛ تا به مسئولینی که در جمهوری اسلامی عهدهدار منصب و مقامی هستند ـ علی الخصوص به آنان که در مسائل فرهنگی دخیل هستند ـ یاد آور شویم که فریب افراد و فضای تبلیغاتی حاکم بر مجامع روشنفکری گیلان که متاسفانه در حاشیه بسیاری از ادارات ملاحظه می شود را نخورند و با چشم باز و آگاه به اهداف انقلاب و نظام اسلامی قدم بردارند و مراقب دنیا و آخرت خود باشند. آیا شورای شهر رشت از وضعیت خانه سردار شهید جنگل تجربه نیندوخت؟ خانه ای که به نام شهید جنگل با پول کلانی بازسازی شد ولی به محلی برای نشر افکار غیر اسلامی تبدیل شده بود و باعث زحمت بسیاری برای افراد و نهادها گردید و در نهایت با چه سختیای نجات پیدا کرد؟ آیا شورای رشت باز هم می خواهد از پول بیت المال و نظام اسلامی برای کسانی هزینه کند که هیچ قدمی برای این نظام مقدس برنداشته اند؟ اگر جناب ابتهاج از مفاخر شعری ما باشند با این همه زاویه فکریای که با نظام اسلامی دارد نیازی به هزینه کرد از پول بیت المال برای آن نیست و اگر هم قرار باشد خانه ای برای نماد شعر در رشت تشکیل شود چرا از ظرفیت این همه از شعرای انقلابی استفاده نمی شود افرادی مانند آیت الله نجفی جیلانی صاحب طومار عفت و یا مرحوم دکتر رحمدل.
و توصیه اکید میکنیم که اعضای شورای شهر رشت از مشاوران صادق و امین استفاده کنند و از عملکرد تاسفبار شوراهای سابق رشت عبرت بگیرند و زحمت آیندگان را فراهم نیاورند.
————————————————-
[۱] . ماهنامه رمز عبور، شماره ۱۰، ص۹۰، مصاحبه با آقای قاسم تبریزی.
[۲] . بیانات مقام معظم رهبری، سال۱۳۷۰، ص۵۲۴٫
نویسنده دیدگاه: ناشناس
2015/08/6 - 13:41نویسنده دیدگاه: محمد
2015/08/6 - 15:32نویسنده دیدگاه: ناشناس
2015/08/6 - 20:36نویسنده دیدگاه: تی همشهری
2015/08/8 - 12:50نویسنده دیدگاه: امین
2015/09/4 - 22:33